طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا اين قدر بين دينداران و متدينين جامعه اختلاف زياد است حتي بر سر موارد بسيار كوچك روزمره و حتي برداشت هايشان از دين؟

چرا اين قدر بين دينداران و متدينين جامعه اختلاف زياد است حتي بر سر موارد بسيار كوچك روزمره و حتي برداشت هايشان از دين؟

پرسش فوق خود باعث ايجاد چند پرسش ديگر در ذهن مي شود كه به نظر مي رسد پاسخ آن ها ما را در يافتن پاسخي براي پرسش فوق نيز ياري خواهد كرد:
1. آيا اختلاف فقط در بين دينداران است؟ روشن است كه پاسخ اين سوال منفي است، زيرا اختلاف، نتيجه نظر دادن است و نظر دادن نتيجه تفكر است. و آدمي كه فكر مي كند ناچار با ديگران اختلاف پيدا مي كند، زيرا هميشه تفكرات انسان ها به نتايج صحيح منجر نمي شود، چنان كه در همة‌ رشته ها و حوزه هاي معرفتي، اختلاف بين انسان ها امري مشهود و غير قابل انكار است. نظريات گوناگون فلسفي، اختلافات عميق دانشمندان رشته هاي مختلف علوم تجربي، و انواع و اقسام مكاتب گوناگون در همه حوزه هاي علوم انساني شاهد اين مدعا است. جالب آن كه حتي پزشكان و معلمين و اساتيد معمولي دانشگاه ها كه نظريه پرداز به شمار نمي آيند، نيز در بسياري از مباحث با هم اختلاف نظر پيدا مي كنند.
2. آيا علت اختلاف متدينين، دين داري ايشان است؟ به تعبير ديگر اين كه در سوال آمده است که چرا بين متدينين اين همه اختلاف هست مشعر به اين است كه اگر دين دار نبودند اختلاف نداشتند و يا اين كه كمتر با هم اختلاف مي كردند، ولي آيا اين مدعا درست است؟ چنان كه گفته شد اختلاف نتيجه تفكر است نه دين داري و يا حتي بي ديني، بلكه هر كسي در هر زمينه اي كه تفكر كند صاحب نظر شده و ممكن است نظرش با ساير صاحب نظران آن عرصه متفاوت باشد. دين داران نيز متشكل از انسان هايي هستند با تحصيلات و تفكرات و گرايش هاي گوناگون. و انسان ها با همة‌ تفاوت جايگاه اجتماعي و تفاوت ميزان تحصيلات و… دربارة موضوعات مشتركي اظهار نظر مي كنند. به عنوان مثال هم پزشك دين دار داريم و هم مهندس دين دار و هم هنرمند متدين و… آن گاه همة‌ اين افراد در جامعه دربارة‌ يك موضوع، مثلاً علل بروز ناهنجاري هاي اجتماعي نظرياتي خاص خود مي دهند و كاملاً روشن است كه اين افراد به دليل تفاوت منظر و نيز تفاوت پيش فرض هاي ذهني، نظرياتي گوناگون و بلكه متناقض ارائه خواهند داد. پس اين اختلاف به دين داري ايشان ارتباط ندارد بلكه ناشي از تفاوت ديدگاه ها و نيز رشته هاي تحصيلي و ساير عوامل موثر در تفكر بشري است.
3. آيا اختلاف امر مذمومي است؟ و آيا چنين نيست كه اختلاف فايده اي هم داشته باشد؟ به نظر مي رسد اختلاف امري مذموم نيست زيرا پيشرفت هاي بشر در عرصه علوم مختلف مرهون نقد و انتقادهاي علمي است و البته واضح است كه نقادي ريشه در اختلاف دارد و الا اگر دو نفر با هم اختلاف نداشته باشند نقد كردن نظريات يكديگر چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: نظريات خود را به هم بزنيد (تضارب آراء ايجاد كنيد) تا از آن ميان، علم صحيح آشكار شود.[1] روشن است كه بدون اختلاف تضارب آراء متصور نيست. در آيه اي از قرآن كريم نيز بندگاني را بشارت مي دهد كه سخنان گوناگون را شنيده و بهترين آنها را تبعيت مي كنند[2]، روشن است كه بر اين اساس قرآن نيز وجود اختلاف را پذيرفته و مؤمنين را به انتخاب صحيح از بين آراء مختلف دعوت مي كند. اختلاف مذموم، در قرآن تفرقه ناميده شده است نه اختلاف.[3] از آن چه گفته شد نبايد نتيجه گرفت كه ما اختلاف را توصيه مي كنيم بلكه معتقديم از آن جا كه اختلاف نتيجه انديشه ورزي انسان است. هيچ گاه از جامعة انساني رخت برنخواهد بست، بنابراين بر ماست كه حضور اختلاف نظر را در جمع خود بپذيريم و در عين حال تلاش كنيم كه از مضرات اختلاف پرهيز كنيم. در واقع آن چه باعث مي شود كه اختلافات در نظر ما بد جلوه كند نوع برخورد ما با اين اختلافات است، كه نمي توانيم مخالف خود را تحمل كنيم و به او نيز اجازه سخن بدهيم. در حالي كه اگر بتوانيم در مواجهه با اختلافات صبر و سماحت پيشه كرده و تلاش كنيم از بين آراء مختلف بهترين را برگزينيم و نيز مخالف را به خاطر مخالفتش با نظر ما متهم نكنيم آنگاه اختلاف چهره بهتري نزد ما پيدا مي كرد. تلاش جامعة دين داران بايد مصروف اين شود كه با وجود اختلاف نظر داشتن در زمينه هاي گوناگون علمي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي و … اولاً اين اختلافات به كينه ورزي و دشمني شخصي بدل نشود و ثانياً راه حلي علمي بيابند كه اين اختلافات باعث زمين گير شدن كشور و لاينحل ماندن مشكلات نشود. چنان كه مثلاً در عرصة سياسي با وجود اختلافات فراوان، اين انتخابات است كه تعيين مي كند چه برنامه اي در جامعه پياده شود و يا مثلاً در اختلافات قضايي دادگاه تعيين كننده و فصل الخطاب است.
نكته اي كه نبايد فراموش شود اين است كه در بسياري از مواقع ممكن است علت اختلاف، نفسانيات انسان ها باشد و برخي از افراد بر اثر كشش هاي نفساني به مخالفت با ديگران برخيزند. در اين زمينه نيز دين داران هم مانند ديگران در معرض خطر قرار دارند و هيچ راهي براي جلوگيري از چنين اختلافاتي به جز خودسازي و رعايت تقواي الهي وجود ندارد.
مي دانيم كه دين اسلام به ما توصيه مي كند كه در اموري كه علم و يا تخصص نداريم اظهار نظر نكنيم،[4] حال اگر كسي به اين توصيه عمل نكند، آن گاه مي توان نتيجه گرفت كه اختلاف، ناشي از عمل نكردن به دين است نه دين داري، كه اگر همة ما اين دستور ديني را مد نظر قرار دهيم، بي گمان اختلاف كمتري خواهيم داشت. همين نكته در مورد اظهار نظرهاي ديني نيز مشاهده مي شود، زيرا بسياري از متدينين جامعه، متخصص و كارشناسي علوم ديني نيستند، ولي دربارة مسائل ديني اظهار نظر مي كنند و طبيعي است كه در برداشت هايشان از دين نيز دچار اختلاف شوند. در اين موارد كه علت اختلاف، ناآشنايي با منابع ديني است، بايد با مراجعه به دين شناسان و علماي اسلام مشكل را حل كرد.
اظهار نظر افراد غير متخصص به جز بي تقوايي، يك ريشه اجتماعي نيز دارد، كه تا اين ريشه باقي است مشكل نيز به حال خود باقي خواهد بود. و آن اين كه در جوامع در حال توسعه همچون كشور ما نقش تعريف شده و شناخته شده اي براي بسياري از علوم و نيز كارشناسان اين علوم وجود ندارد، چرا كه خود اين دانش ها از عمر كمي برخوردارند و ورود آنها به جامعه ما عمر كمتري نيز دارد و لذا فرصتي براي نهادينه شدن اين تخصص ها وجود نداشته است. جامعه شناسي، روان شناسي اجتماعي، مشاوره تربيتي، تحليل سياسي، نظريه هاي انقلاب، فلسفة‌ تاريخ، فلسفة علم الاجتماع و بسياري ديگر از علوم وجود دارند كه از جهاتي، محسوس و مشهود همه انسان ها هستند و لذا فراوانند افرادي كه خود را در اين امور صاحب نظر مي شمرند و به اصطلاح دقيق تر گرفتار جهل مركب شده اند و بنابراين به خود حق مي دهند كه اظهار نظر كنند و اگر امكان آن را داشته باشند نظر خود را به كرسي بنشانند. درمان اين درد مبتني بر نهادسازي در جامعه و نيز خودشناسي فردي است، و تا وقتي چنين نشود اختلاف نظر در جامعه باقي خواهد ماند و اختصاصي هم به دين داران نخواهد داشت. به اطراف خود دقت كنيد، خواهيد ديد كه مثلاً دربارة علت حملة‌ آمريكا به عراق و نيز آيندة اين كشور چه نظرياتي با چه گستردگي وجود دارد در حالي كه بسياري از كساني كه در اطراف ما در اين مورد نظر كارشناسي مي دهند حتي از اخبار داخل عراق خبر دقيقي ندارند چه رسد به اين كه علوم سياسي و جامعه شناسي و تاريخ حوادث خاورميانه و… خوانده باشند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج 2، ص 111 ـ 122، ذيل آية 213 سورة بقره.
2ـ طباطبايي، سيد محمد حسين، همان، ج 11، ص 60 ـ 65، ذيل آيات 116 ـ 119، سورة هود.
3ـ طباطبايي، سيد محمد حسين، همان، ج 19، ص 269 ـ 272، ذيل آيات 1 ـ 8، سورة جمعه.

پي نوشت ها:
[1] . محمدي ري شهري، محمد, ميزان الحكمه، بيروت، دارالحديث، 1419، ج3، ص1024، ح6833.
[2] . زمر/17 ـ 18.
[3] . طباطبايي، محمد حسين، الميزان، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1371، ج11، ص63.
[4] . آية 36، سورة اسراء، به ما مي فرمايد چيزي را كه بدان علم نداري پي گيري نكن، و نيز فراوانند رواياتي كه توصيه مي كنند كه هر گاه چيزي را نمي دانيد بگوئيد نمي دانم و اظهار نظر نكنيد. در اين مورد مي توانيد رجوع كنيد به: محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، بيروت، دار الحديث، 1419، ج3، ص1218ـ1219.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد