ترديدي نيست که خداي متعال انسان را براي هدفي آفريده است، و آن وصول به کمال است، وصول به هدف جز از طريق پيمودن راه انبياي الهي ميسور نيست، زيرا تنها کسي از کمال انساني و راه وصول به آن آگاه است، خالق انسان است، و او راه نيل به کمال را از طريق انبياي الهي در اختيار ما قرار داده است. لذا اصل ضرورت انتخاب دين به عنوان يک ضرورت جهت تأمين سعادت و نيل به کمال است.
حال نوبت به اين پرسش مي رسد که چرا انسان از ميان اديان آسماني مختلف، دين اسلام را بر گزيند و ساير اديان را مجاز نيست بر گزيند؟
دو پاسخ براي اين سوال وجود دارد:
پاسخ اول: ضرورت تبعيت از پيامبر عصر
خداي متعال براي هر عصر و زماني پيامبر خاص و برنامه خاصي جهت رساندن مردم به سعادت داشته است، و تبعيت از پيامبر زمان موجب سعادت انسانها در همان برهه از زمان بوده است، و به موجب اين که پيامبر عصر ما بلکه تمام اعصار بعدي پيامبر خاتم است، بايد براي نيل به سعادت از او تبعيت کرد، و تبعيت از ساير اديان سعادت انسان را تأمين نمي کند، و الا اگر موجب تأمين سعادت انسان مي گرديد نيازي نبود که خداوند پيامبر جديدي بفرستد، ارسال رسول جديد نشانه آن است که به هر دليلي نسخه پيامبر سابق کافي براي تأمين سعادت بشر نيست. و نسخه رسالت پيامبر آخرين نسخه و خاتم تمام انبياي الهي است، ولذا بايد از اين دين تبعيت کرد تا به سعادت نايل آمد، مگر اين که کسي بگويد من به سعادت خويش کاري ندارم، او مي تواند اصلا ديني را نپذيرد چون دغدغه سعادت خويش را ندارد، ولي چنين سخني قطعا از روي عقل و درايت نيست، پيدا نمي شود کسي دغدغه سعادت خويش را نداشته باشد.
البته معناي پذيرش دين اسلام طرد ساير نبوت و رسالت نيست بلکه ما موظفيم به اين دين عمل کنيم در عين اين که به ساير انبياي الهي ايمان داريم و آنان را به عنوان پيامبران ورسولان الهي قبول داريم و به آنان کمال احترام را مي گذاريم. و اين معنا جزو دين ماست.[1] و تكذيب هيچ يك از پيامبران و تکذيب هيچ حکمي از احکام آنان روا نيست، بلكه تكذيب يك پيامبر به منزله تکذيب همه ايشان و انكار يك حكم الهي، مستلزم انكار همه احكام خداست.[2] ولي وظيفه عملي هر امتي در هر زماني، پيروي از دستوررات پيامبر همان امت و همان زمان مي باشد.»
پاسخ دوم: کامل بودن دين اسلام
پاسخ دوم مبتني بر اين نکته است که دين اسلام مزايا و خصوصياتي دارد که کامل ترين دين و سازگار ترين دين با فطرت بشر است، و ديني است كه پاسخ گوي تمام نيازهاي بشري در تمام اعصار و قرون مي باشد. و لذا به خصوصيات اين دين اشاره مي کنيم:
الف) جهاني بودن دين اسلام
از ضروريات اين آيين الهي است. همگان هم به خوبي مي دانند كه محدود به منطقه جغرافيايي خاصّي نبوده است. علاوه بر اين، پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) به سران كشورهايي مانند: قيصر روم، پادشاه ايران و فرمانروايان مصر و… نامه نوشتند و همه را به پذيرش دين اسلام دعوت كرده و از پيامدهاي كفر بر حذر داشتند. و اگر دين اسلام، جهاني نبود چنين دعوتي عمومي انجام نمي گرفت و ساير اقوام و امت ها هم عذري براي عدم پذيرش مي داشتند. بنابراين، نمي توان بين ايمان به اسلام و ضرورت عمل بر طبق اين شريعت الهي تفكيكي قايل شد و در نتيجه نمي توان كسي را از اين آيين الهي مستثني دانست.[3]آيات قرآني نيز دين اسلام را براي هدايت تمام مردم مي داند (اِنْ هُوَ اِلاّ ذكرٌ لِلعالَمِين)[4] در اين آيه تأكيد شده است كه قرآن براي جهانيان نازل شده است.
و در آيه ديگر خبر از پيروزي دين جهاني اسلام، بر همه اديان خبر داده و مي فرمايد: (هو الذي ارسل رسوله بالهُدي و دين الحقِّ لِيُظْهِرَهُ علي الّدين كُلِّهِ)[5] «او كسي است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد.
ب) كامل بودن دين اسلام
يكي از ويژگيهاي دين اسلام كامل بودن آن است. دليل آن هم آيه قرآن است: (اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً)[6] «امروز كافران از دين شما نااميد شدند از آنها نترسيد و از من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام ساختم و از اسلام به عنوان يك دين براي شما راضي شدم.»
در اين آيه از اتمام نعمت و اكمال دين سخن به ميان آمده است و طبق اين آيه دين در يك روز خاص به كمال مي رسد كه مراد از اين روز، روزي است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي(عليه السلام) را به امامت برگزيد يعني پس از طرح مجموعه اي از معارف و احكام يك چيزي باقي مي ماند كه بايد مطرح شود تا دين به كمال خود برسد و آن هم امر امامت است.
«البته جامعيّت و كمال دين، با يكديگر در ارتباط هستند يعني مي توان گفت كه دين كامل است اما جامع نيست عدم جامعيت دين معنايش ناقص بودن دين است يعني در دين، بايد چيزهايي مي بوده كه نيست، دين داراي اجزايي است كه با جمع آن اجزاء تمام مي شود و پس از آنكه تمام شد، اگر به هدف خود برسد كمال پيدا خواهد كرد طبق آيات قرآني دين اسلام هم تمام و جامع و هم كامل است» لذا انتخاب دين كامل براي مردم شايسته است.[7]ج) جامعيت دين اسلام
جامعيت دين به دو گونه بررسي مي شود: 1ـ جامعيت قرآن; 2ـ جامعيت منابع دين.
گروهي از انديشمندان اسلامي جامعيت دين را همان جامعيت قرآن دانسته اند و براي بيان جامعيت قرآن به آياتي استناد كرده اند: 1ـ آيه اي كه تبيين بودن قرآن را مطرح كرده است: (يوم نَبعثُ في كُلّ اُمه شهيداً عليهم مّن أنفسهم و جئنابك شهيداً علي هؤلاء و نزّلنا عليك الكتاب تبياناً لكلّ شيء و هدي و رحمه و بُشري للمُسلمين)[8] «(به ياد آوريد) روزي را كه از هر امتي، گواهي از خودشان بر آنها بر مي انگيزيم و تو را گواه بر آنان قرار مي دهيم. و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمانان است.
طبق اين آيه، هدف از نزول قرآن روشنگري است يعني قرآن بيانگر و روشنگر همه امور است كه نظر صحيح آن است كه قرآن بيانگر همه مسايل مربوط به هدايت انسان است.
در آياتي به اين نكته نيز اشاره شده است كه قرآن تفصيل دهنده هر چيز است: (ما كان حديثاً يفتري ولكن تصديق الذي بين يديه و تفصيل كل شيء)[9] اينها داستان دروغين نبود; بلكه (وحي آسمان است و) هماهنگ است با آنچه پيش روي او (از كتب آسماني پيشين) قرار دارد و شرح هر چيزي (كه پايه سعادت انسان است).
از آنجا كه قرآن، كتاب هدايت است و براي رشد و كمال انسانها نازل شده، لذا مراد از تفصيل «كل شيء» محتواي برنامه پيامبر است؛ يعني هر آنچه را كه بشر براي تكامل خود لازم دارد در قرآن آمده است.[10]د) اسلام دين ثابت و جاودانه
در قرآن از دين الهي به عنوان اسلام ياد شده و درباره ثبات آن براهيني اقامه شده است كه به جهت اختصار به بعضي از براهين اشاره مي شود:
1ـ برهان اولي كه براي ثبات دين اقامه شده است، مبتني بر مبدأ فاعل دين است. اين برهان از انضمام دو آيه حاصل مي شود. آيه اول مي فرمايد: (اِن الدين عند الله الاسلام)[11] يعني تسليم و انقياد در برابر حق تنها ديني است كه در نزد خداوند به رسميت شناخته شده است و آيه دوم نيز مي فرمايد: (ما عندكم ينفَدُ و ما عند اللّه باق)[12] يعني آنچه در نزد شماست فناپذير و از بين رفتني است و آنچه در نزد خدا است هميشگي و باقي است. خلاصه برهان اين است كه دين اسلام نزد خداوند است و آنچه در نزد خداوند است باقي است، پس دين اسلام باقي است.
2ـ اين برهان مبتني بر فطرت انساني است كه مبدأ قبول دين است به اين بيان كه اسلام براي پرورش و شكوفايي فطرت انساني نازل شده است و فطرت انساني امري ثابت و تغيير ناپذير است، چنانكه فطرت اصيل همه انسانها يکي است آنچه كه در زندگي انسان محل تغيير است آداب، عادات و رسومي است كه متعلق به طبيعت و زندگي مادي است. اما ساختار دروني و روحي انسان كه امري خدا خواه و خدا طلب است ثابت و مشترك بين همگان است، پس ديني كه براي تربيت فطرت انسانها تنظيم مي شود ثابت و مشترك خواهد بود.[13]
ويژگيهاي دين جامع و جاودانه:
1ـ توجه به انسان شناسي: دين جامع بايد از انسان شناسي عميق برخوردار باشد و در اين دين به تمام ابعاد انسان توجه شده باشد. يعني از معماهاي وجود انسان، جايگاه انسان در هستي، عوامل تكامل انسان، نيازهاي انسان و راههاي ارضاي آنها، روش رشد انسان در ارتباط هاي انسان يعني رابطه انسان با خود، خدا، طبيعت و ديگران و سنت هاي الهي حاكم بر حيات فردي و جمعي انسان سخن نگويد.
2ـ هماهنگي با فطرت: اگر بنا شود كه دين براي تمام اعصار داراي پيام باشد بايد دستورات آن مطابق با فطرت باشد.
3ـ سهولت و سادگي: دستورالعمل دين جاويد و جامع، بايد آسان باشد زيرا كه دين براي همه افراد بشر در تمام زمانها آمده است بايد به گونه اي باشد كه التزام به آنها عسر و حرجي را براي مكلفين ايجاد نكند (يُريدُ اللّهُ بِكُم اليُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُم العُسْر)[14] خداوند راحتي شما را مي خواهد نه زحمت شما را.
4ـ انعطاف پذيري: دين ثابت و جامع بايد انعطاف پذير باشد تا بتواند نيازهاي همه اعصار را جوابگو باشد.
5ـ عقلاني بودن: تعاليم دين جامع و جاودانه بايد بر مبناي عقل و منطق باشد. عقايد و احكام نيز مبتني بر مصالح باشد كه زمينه ساز تكامل انسان قرار گيرد. تمام اين ويژگي ها در دين اسلام موجود است.
كوتاه سخن اينكه: اگر كسي دين را با اين ويژگي ها و جامعيت و كامليت رها کند و دنبال دين ديگري برود نشان از استضعاف فكري يا عدم شناخت كافي از اسلام است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ انتظار بشر از دين، عبدالله نصري.
2ـ آموزش عقايد، محمد تقي مصباح يزدي، ج 1 و 2.
3ـ شريعت در آينه معرفت، عبدالله جوادي آملي.
پي نوشت ها:
[1]. شوري/ 13. نساء/ 136ـ135. آل عمران/ 85ـ84.
[2]. نساء/ 15. بقره/ 85.
[3]. مصباح يزدي، محمد تقي، اصول عقايد، ناشر مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ سيزدهم، 1374، ج 1 و 2، ص 330ـ329.
[4]. تكوير/ 27.
[5]. صف/ 9.
[6]. مائده/ 3.
[7]. نصري، عبدالله، تلخيص از كتاب انتظار بشريت از دين، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ ديتا، چاپ اول، 1378، صص 80 ـ 79.
[8]. نحل/ 89.
[9]. يوسف/ 111.
[10]. نصري، عبدالله، تلخيص از كتاب انتظار بشر از دين، همان، صص 73ـ71.
[11]. آل عمران/ 199.
[12]. نحل/ 96.
[13]. جوادي آملي، عبدالله، تلخيص از شريعت در آينه معرفت، مركز نشر اسراء، چاپخانه اسوه، چاپ اول، 1377، صص 116ـ115.
[14]. بقره/ 185.