طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا بعضى ها که در نماز حضور قلب دارند، حالت ترس از خدا دارند؟ مگر باید از خدا بترسیم؟

چرا بعضى ها که در نماز حضور قلب دارند، حالت ترس از خدا دارند؟ مگر باید از خدا بترسیم؟

یکى از عوامل مهم، ایجاد حضور قلب در نماز، داشتن حالت فروتنى و درک هیبت پروردگار است. درک «هیبت»، حالتى است که از شناخت قدرت و حاکمیت و نفوذ اراده خدا در مورد انسان و هر چه شناخت انسان درباره خدا بیشتر شود، فروتنى او بیشتر مى گردد.[1] از این رو باید میان خشیت و فروتنى که از آگاهى برخاسته است با ترس که بیشتر در ناآگاهى و ناتوانى ریشه دارد، تفاوت اساسى وجود دارد و آنچه نکوهش شده، ترس و ضعف است اما خشیت و فروتنى به جهت حفظ احترام و رعایت حریم الهى بسیار پسندیده است.رسول خدا صلى الله علیه و آله در حال نماز، جذبه و التهاب عجیبى داشت و آن قدر گریه مى کرد و اشک مى ریخت که آن گاه سر به سجده مى گذاشت زمین از اشک او خیس مى گردید[2] .
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود: «دخترم فاطمه علیهاالسلام سیده زنان عالم از اولین و آخرینشان است… هرگاه در محرابش در برابر پرورگار خود به نماز مى ایستد، نورش براى فرشتگان آسمان آن چنان مى درخشد مانند ستارگان براى اهل زمین؛ و خداوند عزّ و جلّ به فرشتگان مى فرماید: اى فرشتگانم! به «فاطمه» بنگرید که در برابر من ایستاده و از ترس من، بدنش مى لرزد و با تمام وجود به عبادتم برخاسته است. من شما را گواه مى گیرم که شیعیانش را از دوزخ در امان نگاه دارم».[3]
هنگامى که امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به نماز مى ایستادند، رنگ صورتشان تغییر مى کرد و مثل اینکه این دو بزرگوار با کسى که با چشم او را مى بینند، مناجات مى کردند.[4]
درباره عارف وارسته میرزا جواد آقا تهرانى آمده است: «وقتى نماز مى خواند آثار حضور قلب در حالات و سیماى ایشان مشهود و معلوم بود؛ وقتى سوره حمد را قرائت مى کرد، در هنگام اداى بعضى از جملات، صداى ایشان تغییر مى نمود. وقتى به جمله «ایاک نعبد و ایاک نستعین» مى رسید، آن را با صدایى حزین و ندبه کنان مى خواند و لرزه و رعشه اى در دست و بدنشان مى افتاد که کاملاً محسوس بود.
سراسر این نوع فروتنى ها و خشیت ها، زیبایى و لذّت است و آرامش و حضور قلب به انسان مى بخشد. اى کاش، مى دانستیم اولیاى خدا چه بهره هایى از نماز مى برند؛ برخى از بزرگان مى فرمودند: اگر پادشاهان دنیا مى دانستند نماز خواندن چه لذتى دارد، دست از سلطنت مى کشیدند و به نماز روى مى آورند (از این لحن و سخن بر مى آید که خودشان به این درجه از معرفت دست یافته بودند).
پاورقی:
1- ر.ک: فیض کاشانى، حقایق، ص 443.
2- تفسیر منهج الصادقین، ج 2، ص 410.
3- بحارالانوار، ج 43، ص 172.
4- همان، ج 84، ص 248.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد