خانه » همه » مذهبی » چرا بعضي از دانش آموزان از امتحان مي‌ترسند و در بعضي از مواقع درس را ياد نمي‌گيرند؟

چرا بعضي از دانش آموزان از امتحان مي‌ترسند و در بعضي از مواقع درس را ياد نمي‌گيرند؟

الف) علل ترس از امتحان
ترس و اضطراب از امتحان مي‌تواند دلايل مختلفي داشته باشد[1] ما اين علل را در اين قسمت بررسي مي‌كنيم البته ممكن است در برخي افراد يكي از علل وجود داشته باشد و در عده اي ديگر تركيبي از علل باشد و ديگر اين كه علل ترس گاهي به دانش آموز بر مي‌گردد و گاهي به والدين و مربيان و گاهي به همة آنها.
1. يادگيري:گاهي ترس از امتحان جنبة يادگيري دارد به عنوان مثال ممكن است برادر يا خواهر بزرگ او در خانه و يا دوستان او در مدرسه نسبت به امتحان واكنش‌هاي رفتاري را نشان دهند و جملات منفي اي را بيان دارند.[2]2. ترس از عدم موفقيت: برخي از والدين نسبت به نمرات فرزندشان بسيار حساس‌اند به طوري كه گاهي به او مي‌گويند كه ما از تو انتظار داريم فلان نمره را بياوري يا اگر فلان نمره را نياوردي از جايزه، پارك، سينما و يا … خبري نيست و برخي از والدين فرزنشان را با ديگران مقايسه مي‌كنند و دائماً توانايي‌هاي آنها را به رخ او مي‌كشند و از او انتظار دارند كه خودش را به همكلاسي يا دوستش برساند و فرزند آنها بخاطر ترس از نرسيدن به امتيازات (مثل جايزه، پول توجيبي) و يا ترس از تنبيه شدن و يا عدم مقبوليت و محبوبيت نزد والدين دائماً دغدغه و تشويش دارد و اين تشويش‌ها تا حدود زيادي بر درس خواندن او اثر منفي مي‌گذارد و حال مطالعه را از او سلب مي‌كند.
نكته: عدم اعتدال: برخي از اضطراب‌ها مفيد است و بايد از آنها استفاده كرد اگر تا حدي فرد اضطراب نداشته باشد دغدغة وظيفه و كار خود را ندارد  و اصلاً حركتي به خود نمي‌دهد[3] پس آنچه بد است اضطراب شديد يا عدم اضطراب است.
3. ترس از معلم: برخي از معلم‌ها دائماً فرد را مي‌ترسانند كه اگر نمره نگرفتيد فلان مي‌شود و يا اين كه مي‌گويند من سخت گير هستم و تنبيه مي‌كنم و … اين رفتارها بر دانش آموز اثر منفي دارد به گونه اي كه فرد از معلم و درس او احساس بدي پيدا مي‌كند.
4. اهمالكاري والدين: برخي از والدين به برنامه و ايام امتحان فرزندشان توجهي ندارند و خود نيز برنامه درستي براي زندگي ندارند اين بي برنامگي آنها اثر منفي بر دانش آموز مي‌گذارد مثلاً والدين بدون توجه به امتحان فرزندشان قبل از امتحان با هم پارك مي‌روند و تا آخر شب بيرون هستند و يا برنامه مهماني رفتن و يا دعوت مهمان دارند و يا تا آخر وقت مشغول ديدن فيلم هستند و سر و صدا در خانه بلند است و اتاق مناسبي براي مطالعه ندارند. اين موارد مي‌تواند باعث عدم موفقيت در تحصيل گردد و پيشاپيش موجب ترس از عواقب بد امتحان شود.
5. عدم برنامه درسي: گاهي دانش آموزان برنامه صحيحي براي مطالعه در امتحان خود نمي‌ريزند، زماني كه وقت مطالعه زياد است را به بازي و بيكاري طي مي‌كنند و در آخر وقت كه وقت زيادي ندارند مي‌خواهند حجم انبوهي از كتاب را مطالعه كنند كه ديدن حجم انبوه كتاب و زمان كم خود باعث اضطراب مي‌شود و اضطراب باعث مي‌شود كه همان مقدار مطالعه كم نيز به ذهن سپرده نشود و در نتيجه عدم فهم مطالب و يادگيري آن باعث ترس و اضطراب مي‌شود.[4]6. عدم آشنايي با شيوه‌هاي مطالعه: راهبردها و راهكارهاي يادگيري به فرد كمك مي‌كند تا از مطالعه خود استفاده لازم را ببرد و در زمان كم مطالب زيادي را ياد بگيرد و در هنگام نياز با روشهاي علمي‌آنها را به ياد آورد. عدم توجه به اين تفكيك‌ها مي‌تواند باعث تداخل مطالب و فراموشي و در نتيجه اضطراب فرد شود. چون فرد زمان زيادي را به مطالعه اختصاص مي‌دهد ولي چيزي ياد نمي‌گيرد.
7. عدم اعتماد به نفس: اضطراب و ترس از امتحان در واقع به خود امتحان بر نمي‌گردد فرد مي‌ترسد كه نمرة خوبي نگيرد و مقبوليت خود را نزد اقوام و بستگان و والدين از دست بدهد و اين امر باعث تشويش و ترس او مي‌شود اعتماد به نفس اين افراد پايين است و توانمنديهاي خود را كم مي‌گيرند گاهي نيز والدين باعث افت اعتماد به نفس آنها مي‌شوند وقتي اعتماد به نفس پايين آمد فرد گمان مي‌كند ذهن او در اختيار ذهن او در اختيار او نيست و تكليف او از عهده اش بيرون است.
تذكر: علل ياد شده را بايد شناسايي و ريشه كن كرد تا ترس برطرف شود.
ب) علل ياد نگرفتن
علل ياد نگرفتن درس متفاوت است كه در زير به برخي از آنها اشاره مي‌شود. البته برخي از علل اثر مستقيم و برخي اثر منفي غير مستقيم بر جا مي‌گذارد. عوامل مختلفي مي‌توانند سبب ناتواني در يادگيري گردد:

عوامل فردي
1- عوامل ذهني و رواني ، ميزان هوش ممکن است کودکي توان ذهني ندارد به همين دليل نمي‌تواند ياد بگيرد.
2- عوامل فيزيکي يا جسمي مانند بيماري ، ضعف شنوايي و بينايي: برخي دانش‌آموزان به دليل ضعف شنوايي نمي‌تواند توضيحات معلم را به خوبي بشنود و درک کند لذا ياد نمي‌گيرد. برخي نيز کاستي توجه دارد يعني نمي‌تواند به دقت به حرف‌هاي معلم گوش دهد. که در اين صورت نياز به درمان خاص و انجام تمرينات خاصي نياز است.
3- نداشتن هدف و انگيزه: برخي کودکان هيچ نتيجه مثبتي را براي يادگيري تجربه نکرده‌اند. لذا انگيزه‌اي براي آموختن ندارد.
4- نداشتن اعتماد به نفس: چنين کودکاني در عين حال که توانايي دروني براي يادگيري دارند، اما احساس مي‌کنند که توانايي ندارند. لذا براي يادگيري تلاش فکري و ذهني به خرج نمي‌دهند و ياد نمي‌گيرند. برخي نيز جملات منفي را به خود تلقين مي‌کند و مرتب به خود مي‌گويد كه من از پس كار برنمي‌آيم و يا ديگران به او تلقين منفي كنند اين امور در يادگيري او اثر منفي مي‌گذارد.
5- ضعف اراده: درس خواندن مستلزم جدي بودن و تلاش کردن است که برخي کودکان زياد ضعيف بار آمده‌اند که جديت لازم براي تلاش را ندارند.
6- نداشتن برنامه ريزي درست: برخي کودکان براي درس خواندن بر نامه ندارند مثلاً مطالعه كردن بعد از ورزش سنگين و خستگي زياد كارساز نيست. برخي کودکان تمام وقت خود را صرف تماشاي تلويزيون يا بازي مي‌کنند. بازي زياد سبب مي‌شود که آن انرژي لازم براي تلاش را از دست بدهند.
7- نداشتن روش مطالعه مناسب: نمي‌داند چگونه اطلاعات را به خاطر بسپارد يا چگونه مسأله و تمرين را حل کند. يعني راهبردهاي مناسب براي يادگيري را نمي‌داند عدم استفاده از تكنيك‌ها و راهبردهاي يادگيري[5]8ـ گاهي فرد روي مطلبي كه در كلاس ارائه مي‌شود توجه كافي نمي‌كند و يادداشت نمي‌كند نكات سخت كتاب را نمي‌پرسد و در منزل آن مطالب را مرور نمي‌كند كه اين عوامل خود باعث مي‌شود كه سطح يادگيري پايين آيد.
9ـ نداشتن دوستان اهل مطالعه و برعكس همنشين با افرادي كه از مطالعه فراري اند روحيه عدم علاقه به درس را در فرد تقويت مي‌كند.
10ـ براي مطالعه نياز است فرد با پيش نيازهاي بحث آشنا شود به عنوان مثال كسي كه رياضي سال اول را خوب يادنگيرد در سال دوم با مشكل روبرو مي‌شود.
11ـ عدم توجه به معنويت دعا و توكل به خدا.

عوامل مربوط به خانواده :
1ـ تحقير و سرزنش: درس خواندن و يادگيري نياز به شوق و رغبت دارد. اما اگر والدين کودک را به خاطر درس، مدرسه، نمره و انجام تکاليف سرزنش و تحقير نمايد، نهال يادگيري را در او خشکانده است. زيرا بر اساس قانون تداعي اين تحقيرها و سرزنش‌ها که ناراحت کننده هستند، همراه و همخوان مي‌شود با درس و يادگيري در نتيجه يادگيري و درس نيز از چشم کودک مي‌افتد و برايش ناراحت کننده مي‌شود. مناسب است که والدين به جاي سرزنش و تحقير کودک را به درس خواندن ترغيب و تشويق کند و او را با روش‌هاي مختلف دلگرم سازد. والدين نبايد کودک را تحت فشار قرار دهد، با اکراه واجبار او را وادار به درس خواندن نمايد. زيرا اجبار دشمن تمايل است. و بدون تمايل نمي‌شود. درس را ياد گرفت.
2ـ مقايسه نادرست فرزندان با همسالان موفق: برخي از پدر و مادرها مرتب کودک خود را با ديگران مقايسه مي‌کند. اين امر روحيه دانش‌آموز را ضعيف مي‌کند و او را ناتوان از يادگيري مي‌سازد.
3- اختلافات خانوادگي، طلاق، وجود نامادري يا ناپدري
4- اختلاف فرزند با خانواده، لجبازي با والدين و اعتراض به جو خانوادگي
5- وابسته کردن فرزندان به والدين جهت انجام تکاليف بخصوص در دوران ابتدايي
6- تغييرات منفي در خانواده مانند ورشکستگي سياسي و اقتصادي و اعتياد[6]

 معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مطالعه روشمند، دكتر عين الله خادمي، چاپ اول، نشر پارسايان.
2. اضطراب امتحان، اسماعيل بيابانگرد.
 
پي نوشت ها:
[1] . از نظر علمي ترس از امتحان اشتباه است بجاي آن بايد از اضطراب امتحان ياد كرد در نوشتار حاضر از باب مسامحه ترس و اضطراب مترادف آمده است.
[2] . دهنوي، حسين؛ نسيم مهر (1)، چاپ ششم 1383، نشر خادم الرضا، ص29.
[3] . همان، ص27، اقتباس.
[4] . همان، ص29 (با تغيير و اضافه).
[5] . خادمي، عين الله؛ مطالعه روشمند، قم: نشر پارسيان.
[6] – http://mobtakeran.com/tabid/203/Default.aspx

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد