در اينكه چرا بين شيعيان و اهل سنت اختلاف است موارد بسياري را ميتوان برشمرد كه موجبات اين اختلاف را فراهم كردهاند ولي ما در اين مجال تنها به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1. وجود تعصبهاي قبيلهاي و گرايشهاي حزبي
اولين اختلافي كه بين مسلمانان ايجاد شبهه و در جامعه آن زمان مسلمانان را به دو گروه شيعه و سنّي تقسيم كرد،جريان سقيفة بني ساعده بود. بنابه نقل اكثر مورخين اعم از شيعه و سنّي، پس از درگذشت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ انصار در سقيفه گردهم آمدند و براي جانشيني پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه هنوز بدن مباركش بر زمين بود به منازعه برخواستند. خزرجيها ميخواستند كه سعد بن عباده را جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرار دهند و اوسيها هم مخالف اين امر بودند ولي از گروه مهاجران كه عدة اندكي در سقيفه حضور يافتند بر جانشيني ابوبكر پافشاري كرده و در نهايت براي ابوبكر از مردم بيعت گرفتند اين در حالي بود كه جانشين واقعي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ يعني علي ـ عليه السّلام ـ مشغول كفن و دفن بدن مطهر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بودند. ابن هشام در «السيرة النبوية»،[1] طبري در تاريخ خود،[2] و نيز ابن اثير در «الكامل في التاريخ»[3] شرح مبسوطي راجع به جريان سقيفه و چگونگي بيعت مردم با ابوبكر ارائه كردهاند و اين همان سقيفهاي بود كه حق علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ در آن ناديده گرفته شد و آن حضرت به مدت 25 سال خانه نشين شدند و اثرات جريان سقيفه سالها بلكه قرنهاي متمادي در تاريخ اسلام به چشم ميخورد.[4]
2. منع تدوين حديث پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ
با توجه به ضرورت سنت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـبراي فهم قرآن و تشريع احكام اسلامي و با توجه به تأكيدات رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مبني بر لزوم تعليم و تعلم و حفظ و كتابت حديث و با توجه به عمل اصحاب طبق دستور آن حضرت در زمان حيات خود بر تدوين صحف از كلمات و گفتار آن بزرگوار، باز ابوبكر و عمر بن خطاب به خاطر ترس از افشاي واقعيات و يادآوري فرمايشات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ راجع به امامت و رهبري پس از خود و بسياري از موارد ديگر مانع از تدوين حديث شدند و در اين راه به فرمانداران مناطق مختلف دستور دادند تا در بالاي منبر كمتر از احاديث پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ذكر شود در اين باره ذهبي (748 هـ) عالم متعصب اهل سنت مينويسد: ابوبكر مردم را پس از وفات رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع كرد وگفت شما احاديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كنيد كه در آنها اختلاف داريد و پس از شماها اختلافات بيشتر خواهد شد پس از اين ديگر از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ حديث نقل نكنيد و اگر كسي از شما چيزي پرسيد بگوئيد قرآن در نزد ماست و در آن حرام و حلال ذكر شده است.[5] بنابه نقل طبري و ذهبي، عمر بن خطاب نيز وقتي كسي را براي اداره امور به نقطهاي اعزام ميكرد سفارش ميكرد كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كمتر سخن گويد.[6]
3. اجتهاد در برابر نصّ
عبدالحسين شرف الدين در كتاب «النص والاجتهاد» موارد بيشماري را كه ابوبكر و عمر رأي مسلم خدا و رسول را زيرپا گذاشته و به اجتهاد خود عمل كردهاند را جمع كرده است كه ازا ين ميان ميتوان به موارد زير اشاره كرد.
قرآن به روشني يكي از موارد صرف زكات را «المؤلفة قلوبهم» ميشمارد و ميفرمايد: زكات از آن تهي دستان و بينوايان و كارگزاران آن و كساني است كه قلوب آنان با دادن زكات به اسلام متمايل ميشود.»[7] ولي متأسفانه در همان آغاز حكومت ابوبكر، اين گروه به بهانة بينيازي نسبت به سهم خود، از زكات محروم شدند و مصلحت گرايي بر نص قرآن مقدم شد، در نتيجه حكم الهي در طول چهارده قرن زيرپا گذاشته شد.[8] در مورد ديگر سهم «ذي القربي» را از ليست خمس بگيران محو نمودند. به تصريح قرآن خمس غنائم از آن خدا و پيامبر و بستگان اوست.[9] ولي وقتي ابوبكر، زمام خلافت را به دست گرفت، دو سهم را حذف كرد يكي سهم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را به بهانه اينكه او مرده است و ديگري سهم بستگان را.[10]البته به غير از موارد ذكر شده در رابطه با اختلافات شيعه و سني ميتوان به موارد زير نيز اشاره كرد:
ـ آزادي احبار و رهبان در نشر اساطير عهدين.
ـ بدفهمي و كج انديشي در تفسير حقايق ديني.
ـ برخورد مسلمانان با ملتهاي متمدن كه براي خود كلام مستقل و عقايد ديگري داشته و موارد ديگري كه براي مطالعة بيشتر در اين زمينهها ميتوان به كتاب فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي حضرت آيت الله سبحاني رجوع كنيد.[11]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ تحول دولت و خلافت، رسول جعفريان.
2. فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي، استاد جعفر سبحاني.
3. فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور.
4. علم حديث، زين العابدين قرباني لاهيجي.
پي نوشت ها:
[1] . ابن هشام،السيرة النبوية، دار احياء التراث العربي، بيروت، بيتا، ج 4، ص 306.
[2] . طبري،محمد بن جرير، تاريخ طبري، دارالمعارف بمصر، بيتا، ج 3، ص 218.
[3] . ابن اثير، الكامل في التاريخ، دار صادر و دار بيروت، 1385 هـ، ج 2،ص 325.
[4] . ر. ك: سقيفه، بررسي نحوة شكل گيري حكومت پس از رحلت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، علامه محقق سيد مرتضي عسكري، به كوشش مهدي دشتي.
[5] . ذهبي، شمس الدين محمد، تذكرة الحفّاظ، دارالكتب العلميه،بيروت، بيتا، ج 1، ص 2.
[6] . تاريخ طبري، ج 4، ص 204 و نيز تذكرة الحفّاظ، ج 1، ص 7.
[7] . توبه 20 ـ 21.
[8] . شرف الدين، عبدالحسين، النص والاجتهاد، ناشر قسم الدراسات الاسلاميه، مؤسسة البعثة، 1405 هـ ق، ص 95.
[9] . انفال، 41.
[10] . النص والاجتهاد، ص 100.
[11] . آيت الله سبحاني، جعفر، فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي، انتشارات توحيد، چاپ نخست، 1371، هـ ش، ج 1، ص 59 و 60.