طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا جوانان ايران براي فرهنگ غربي بيش از فرهنگ خودي اهميت قايل اند؟

چرا جوانان ايران براي فرهنگ غربي بيش از فرهنگ خودي اهميت قايل اند؟

ابتدا بايد به اين نكته اشاره كنم كه مطلب ذكر شده دربارة همة جوانان ايران صادق نيست. گرچه تعداد زيادي از جوانان و نوجوانان به خصوص در سالهاي اخير خواسته يا ناخواسته به تقليد و الگوبرداري از فرهنگ غربي پرداخته اند، امّا برخي از جوانان آن چنان مذهبي هستند كه به هيچ وجه علاقه اي به فرهنگ غربي ندارند.
با اين مقدمة كوتاه مي پردازيم به تبيين اين كه چرا برخي از جوانان و نوجوانان براي فرهنگ غربي بيش از فرهنگ خودي اهميت قايلند و از همه مهمتر اين كه وظيفه ما چيست؟
در يك نگاه كلي گرايش جوانان و نوجوانان به فرهنگ غربي، را مي توان ناشي از عوامل و زير ساخت هاي تاريخي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و روان شناختي دانست.

ريشة تاريخي:
ريشه هاي تاريخي غرب گرايي به سالهاي بسيار دور بر مي گردد، با نگاهي به تاريخ ايران، در عصر سلطنت فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه كه پاي ايرانيان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دورة حسّاسي را در تاريخ ايران رقم زد، فصل متفاوتي در گرايش جوانان به فرهنگ غربي آغاز شد. از آن زمان كه رضا شاه با سلطة سياسي بر كشور، نحوة لباس پوشيدن و فرهنگ مردم ايران را تغيير داد، تاكنون مدها و الگوهاي مختلف غربي در ايران و به خصوص در بين قشر جوان رايج گرديده است.[1]

ميل به پيشرفت:
عامل ديگري كه باعث شده جوانان ايران به فرهنگ غربي بيش از فرهنگ خودي اهميت قايل شوند، آن است كه فرهنگ غربي را نماد تمدن و پيشرفت مي دانند. بسياري از افراد بر اين باورند كه بايد خود و فرهنگ شان را اروپايي كنند تا بدين ترتيب از ضعف و عقب ماندگي رهايي يافته و در رديف كشورهاي پيشرفته قرار گيرند. در حال حاضر بيشترين مدهايي كه در جامعه و به خصوص در بين جوانان رايج مي شود، با همين انگيزه است و افراد فكر مي كنند كه با تقليد از الگوهاي غربي مي توانند شخصيت بهتري از خود به نمايش بگذارند.
همة ما به خوبي مي دانيم كه پيروي از الگوها و مدهاي غربي و پوشيدن لباس هايي با آرم خارجي يا تقليد از مدل موي فلان فوتباليست، نمي تواند به ما شخصيت اعطا كند و موجب پيشرفت و ترقي ما گردد. عوامل اصلي موفقيت در تمامي زمينه ها، خودباوري، اعتماد به نفس، و پايبندي به اصول و ارزشهاي اخلاقي است. تا زماني كه علم و دانش در وجود ما شكوفا نگردد و زيرساخت هاي شخصيت ما مبتني بر الگوهاي فرهنگ اصيل اين مرز و بوم شكل نگيرد، آرايش ظاهر و تقليد از مُدها و الگوهاي ديگران، جُز بحران هويت و دور شدن از اصالت فرهنگي خويشتن نتيجه اي در پي نخواهد داشت.
شايد درك اين مطلب براي من و شما راحت باشد، امّا براي افرادي كه تحت تأثير رسانه هاي غربي قرار گرفته و شناخت سطحي از مسايل دارند پذيرش اين واقعيت سخت باشد. بنابراين نكتة مهم اين است كه چگونه بايد روحيه خودباوري را در جوانان و نوجوانان شكوفا كرد.[2] چگونه بايد ارزش هاي فرهنگي و ديني را در رفتارهاي جوانان نهادينه كرد؟ اين وظيفه من و شما و همة نهادهاي فرهنگي، خانواده ها و از همه مهمتر رسانه هاي گروهي است. براي رشد خودباوري در جوانان نياز به يك برنامة منظم و بلند مدت است. برنامه ريزي فرهنگي در جامعه بايد متأثر از خط مشي ها و سياست هاي فرهنگي كلان در راستاي تحقق اهداف متعالي اسلام باشد.

تبليغات گستردة غرب:
مهاجمان فرهنگي با درك قابليت هاي فراوان هنر و برنامه هاي هنري و نيز با شناخت نيازهاي نوجوانان و جوانان سعي كرده اند پيام هاي زهرآگين خويش را در قالب هاي زيبا و جذاب هنري عرضه نمايند. آنان همانگونه كه كالاها و توليدات خود را با بهترين بسته بندي ها و جذّاب ترين رنگها و فريبنده ترين تبليغات ارايه مي نمايند، هم چنين افكار و انديشه هاي شيطاني و دنيا پرستانة خود را در قالب دلفريب و تحريك آميز به فكر و جان مخاطبين القا مي كنند. و معمولاً براي پرجاذبه تر شدن آثار هنري خود، آن ها را با مسائل جنسي و شهواني همراه مي كنند.

عدم درك هويت و فرهنگ خود:
عامل ديگري كه موجب مي شود برخي جوانان، فرهنگ غرب را بر فرهنگ خودي ترجيح دهند اين است كه نسبت به فرهنگ و هويت خودي بي اطلاع يا كم اطلاع هستند، گرايش به فرهنگ بيگانه در صورتي امكان پذير است كه فرد احساس خلاء فرهنگي نمايد؛ و يا اينكه فرهنگ خويش را ناقص يا غلط بپندارد. بلكه اگر جوانان، فرهنگ غني و كامل اسلامي ايراني را درك كنند، هيچگاه سرا غ فرهنگ هاي پوچ و ناقص غربي نمي روند.
پس اطلاع رساني و رواج فرهنگ خودي باعث بيداري جوانان مي گردد و آنها را در مسير فرهنگي درستي قرار مي دهد.
براي مقابله با هجوم فرهنگي دشمنان همة نهادهاي اجتماعي عهده دار مسئوليت ها و وظايف مهمي هستند. فرايند عملكرد اين نهادها، چگونگي حركت و گرايش افراد جامعه را مشخص مي سازد.
اگر هر يك از نهادهاي اجتماعي وظايف خويش را به خوبي و با دقت انجام داده و با هماهنگي ساير نهادها در حفظ و حراست از فرهنگ خودي و هويت اسلامي، كوشا باشند، جوانان و نوجوانان به فرهنگ غربي دلبسته نخواهند شد.
آسيب پذيري زماني آغاز مي شود كه هر يك از نهادها يا وظايف خويش را انجام ندهند و يا همسو و هم راستا با اهداف كلي نظام اسلامي حركت ننمايند.
اگر در جامعه انقلابي و اسلامي ما الگوهاي مورد قبول نظير بسيج، روحانيت، خانواده هاي شهدا، و از همه مهمتر دولتمردان نتوانند آرمان ها و باورهاي اسلامي و انقلابي را در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي خويش پياده نمايند، در نتيجه عملكرد آنان موجب دلسردي جوانان از اسلام و انقلاب شده و زمينة گرايش به فرهنگ غربي افزايش مي يابد.
بنابراين بايد تلاش نمود تا هماهنگ و منسجم در راستاي اهداف انقلاب اسلامي حركت نموده و روحية خودباوري را در جوانان تقويت كرد. هر چند سالم سازي و پاكسازي محيط جامعه از ابزار و وسايل آلوده كننده و افراد منحرف يك ضرورت است، ليكن بايد توجه داشت كه رسالت اصلي ما مصون سازي افراد در برابر هجوم بيگانگان و بالا بردن قدرت مقاومت و مقابله با آنان است. جوانان و نوجوانان بايد به گونه اي تربيت شوند كه آگاهانه و با اختيار كامل از آلودگي و گناه و همانندسازي با رفتارها و هنجارهاي متضاد با ارزش هاي ديني پرهيز نمايند. به عنوان مثال برخورد جدّي با افرادي كه اخلاق و ارزش هاي اسلامي را رعايت نمي كنند، در شرايط فعلي لازم و ضروري است، امّا كافي نيست. بايد روحية تقوا و خودباوري را در افراد ايجاد نمود تا در برابر هر نداي انحرافي مصون باشند.
اميد است همة نهادهاي فرهنگي و افراد مذهبي و دلسوز دست به دست هم داده در جهت تحقق بخشيدن به اين آرمان كه همان آرمان امام راحل و شهدا است، تلاش نمايند. نبايد لحظه اي از خود و كساني كه به هدايت نياز دارند، غافل باشيم، اگر تقواي الهي پيشه كنيم و در فكر سعادت خويشتن و جامعه باشيم خداوند راه نجات و خوشبختي را فراروي ما قرار خواهد داد: زيرا در قرآن مي فرمايد: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»[3] هر كس تقواي الهي پيشه كند، خداوند راه بيرون رفتن از گناهان و شدايد را برايش مي گشايد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عبدالرضا حاجيلري، كنكاشي در تغيير ارزشها پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دفتر نشر معارف، 1380.
2. حميد نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، 1380.
3. علي سليمي و…، جامعه شناسي كجروي، پژوهشكدة حوزه و دانشگاه، 1380.

پي نوشت ها:
[1] . قائمي، علي، دنياي نوجواني، سازمان ملي جوانان، 1381، ص 127ـ130.
[2] . ايماني، محسن، تربيت عقلاني، انتشارات اميركبير، 1378، فصل اول و سوم.
[3] . طلاق/2.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد