«کلمه» از نظر لغت بر لفظ معنادار اطلاق مي شود چه اين لفظ مفرد باشد مثل اسم و فعل و حرف و چه اين که جمله ناقص باشد. اما در اصطلاح قرآن کلمه اي که به خدا نسبت داده شده به چيزي گفته مي شود که اراده خداوند توسط آن ظاهر گردد مثل کلمه ايجاد که خداوند هر گاه آن را اراده کند با گفتن «کن» اراده مي کند.[1]در قرآن کريم عبارت «کلمه» در آيات متعددي به خداوند نسبت داده شده که مراد از آن ها قول و سخن مي باشد. مثلا در آيات «لامبدل لکلمات الله».[2]«لا تبديل لکلمات الله»[3] «يحق الحق بکلماته»[4] و آيات ديگر به معناي قول و سخن مي باشد.[5]کلمه به معناي مخلوق نيز به کار رفته است مثلا در آيه «قُل لَّوْ کانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّکلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کلِمَاتُ رَبِّي… اگر درياها براي (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، درياها پايان مي گيرد، پيش از آن که کلمات پروردگارم پايان يابد.»[6] کلمات به معناي مخلوقات مي باشد.[7]اما در خصوص حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ عنوان «کلمه» در دو آيه اطلاق شده است. در يکي از اين آيات آمده است: «به ياد آوريد هنگامي را که فرشتگان گفتند: اي مريم خداوند تو را به کلمه اي از طرف خودش بشارت مي دهد که نامش مسيح، عيسي بن مريم است.»[8] و در آيه ديگر مي فرمايد: «اي اهل کتاب، در دين تان غلوّ و زياده روي نکنيد و درباره خدا غير از حق نگوييد مسيح عيسي بن مريم فقط فرستاده خدا است و کلمه اوست که او را به مريم القا نمود و روحي از او بود. بنابراين به خدا و پيامبران او ايمان آوريد و نگوييد خداوند سه گانه است»[9]در اين آيه شريفه خداوند با بيان چند نکته بطلان عقايد مسيحيان نسبت به حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را به اثبات رسانده و الوهيت او را نفي نموده است. به اين معنا که عيسي فرزند مريم بود و از او متولد شد و او فرستاده و رسول خدا بود. سومين چيزي را که خداوند براي بطلان عقايد مسيحيان ذکر مي کند اين است که او کلمه خدا بود که به مريم القا شد.[10]درباره اين که چرا به حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ کلمه گفته شد، در ميان مفسران سخنان، بسيار است و اقوال مختلفي ذکر شده است.
برخي گفته اند به اين جهت به حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ کلمه گفته شده که انبياء گذشته و يا لااقل انبياء بني اسرائيل بشارت منجي گري او را داده بودند. عده ديگري گفته اند به عيسي کلمه گفته شد، زيرا او بيان کننده مراد خداوند در تورات و بيان کننده تحريفات آن بوده و بازگو کننده آن چه که بني اسرائيل در آن ها اختلاف داشته اند بوده است. برخي هم گفته اند که مراد از کلمه درباره حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ همان بشارت است يعني کلمه به معناي بشارت مي باشد.
علاّمه طباطبايي هيچ کدام از اين نظريات را نپذيرفته و مي فرمايد: مراد از «کلمه» خود حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ مي باشد از جهت اين که او «کلمه الايجاد» به معناي «کن» است يعني حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ با «کن تکويني خداوند» خلق شده است. هر چند تمام انسان ها با اين کلمه خلق شده اند لکن ولادت ساير انسان ها به صورت طبيعي و از مجراي اسباب و عوامل عادي مي باشد اما حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بدون واسطه اسباب تدريجي و عوامل طبيعي و عادي به مجرد «کلمه تکوين» خلق شده است. پس او نفس کلمه است.
آيه «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کن فَيَکونُ»؛[11] مَثَل عيسي در نزد خدا همچون آدم است که او را از خاک آفريد و سپس به او فرمود: موجود باش، او هم فورا موجود شد، اين قول را تأييد مي کند.[12] در تفسير نمونه هم به اين قول اشاره شده و گفته است که: بيش تر به نظر مي رسد که علت نام گذاري حضرت مسيح به «کلمه» همان تولد فوق العاده او باشد که مشمول آيه «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ کنْ فَيَکونُ…؛ فرمان او چنين است که هر گاه چيزي را اراده کند، تنها به آن مي گويد «موجود باش» آن نيز بي درنگ موجود مي شود.»[13] هر چند در اين تفسير گفته شده که ممکن است علت اين تعبير درباره حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ اين باشد که کلمه در اصطلاح قرآن به معناي مخلوق است. از آن جا که مسيح ـ عليه السلام ـ يکي از مخلوقات خدا است، عنوان کلمه بر او اطلاق گرديد. تا در ضمن، پاسخي به مدعيان الوهيت عيسي ـ عليه السلام ـ نيز باشد.[14]اين که خداوند مي فرمايد: «و کلمته القاها الي مريم» معنايش اين است که کلمه «کن» را به مريم بتول القا کرد و بدون اسباب عاديه، مسيح ـ عليه السلام ـ را در شکم حضرت مريم به وجود آورد و روي اين جهت، اسم «کلمه» اختصاص به او پيدا نموده است. و به دنبال آن مي فرمايد: «و روح منه» و روح هم امر خدا است زيرا خداوند فرموده است «قل الروح من امر ربّي»[15] و چون عيسي ـ عليه السلام ـ کلمه «کن تکويني» است و «کن» هم امر است سپس او روح هم مي باشد.[16] و بدين روي به روح الله نيز معروف مي باشد.
پس علت نام گذاري حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ به «کلمه» اين است که آن حضرت به امر مستقيم خداوند با کلمه «کن تکويني» ايجاد شده و اسباب عادي و طبيعي در خلقت او نقش نداشته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ ترجمه مجمع البيان، ج6، ص159 به بعد، فضل بن حسن طبرسي.
2ـ تفسير راهنما، ج6، ص193 به بعد، هاشمي رفسنجاني.
پي نوشت ها:
[1]. ر.ک، طباطبائي، محمد حسين، الميزان، 3/ 192، قم، موسسه نشر اسلامي.
[2]. انعام / 34.
[3]. يونس /64.
[4]. انفال / 7.
[5]. الميزان، 1 /269.
[6]. کهف / 109.
[7]. ر. ک: مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374ش، ج2، ص548.
[8]. آل عمران / 45.
[9]. نساء / 171.
[10]. تفسير نمونه، همان، ج4، ص 222.
[11]. آل عمران / 59.
[12]. الميزان، همان، ج3، ص193.
[13]. يس / 82.
[14]. ر.ک: تفسير نمونه، همان، ج2، ص548 و ج4، ص222.
[15]. اسرأ / 85.
[16]. الميزان، همان، ج5، ص149.