خداوند در قرآن به اموري كه اهميت داشته يا فوايد و خواص بسياري دارند سوگند ياد كرده است، چرا كه سوگند هميشه به امور مهم ياد مي شود. تا بدين طريق انسان ها را به فكر درباره امور مهم عالم وادارد، تا راهي به سوي خدا بيابند. به عنوان مثال خداوند به صبحدم(وَ الْفَجْر[1])، به ظهر(وَ الضُّحَي[2]) و به شب (وَ الَّيْلِ إِذَا سَجَي[3]. وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشى[4])كه زمان هاي اصلي انسان هاست؛ يا به ماه(وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَئهَا) و خورشيد(وَ الشَّمْسِ وَ ضحَُئهَا) كه نبودشان باعث تلف شدن و از بين رفتن ساكنان زمين است؛ يا به آسمان(وَ السَّمَاءِ وَ مَا بَنَئهَا[5]) و زمين(وَ الْأَرْضِ وَ مَا طحََئهَا[6]) و نفس انسان(وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا[7])، يا به طور سينا(وَ طُورِ سِينِين) چون كوهي است كه خدا در آن با موسي سخن گفت يا به شهر مكه(وَ هَاذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ) كه حرم امن الهي است، سوگند ياد كرده است.
تين و زيتون نيز در آيه اول سوره تين به آنها قسم ياد شده است:«وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» قسم به زيتون و انجير.
برخي درباره مصداق تين و زيتون مواردي نام برده اند، مثلا گفته شده نام همين دو ميوه معروف است كه مي شناسيم،[8] يا نام دو كوه كه اين دو ميوه در آن مي رويد[9] و يا نام دو مسجد در شام.[10]
اما به نظر اكثر مفسران منظور از آن همان دو ميوه اي است كه همه مي شناسند. حال در اينكه چرا اين دو ميوه را مخصوص به ذكر كرد، دلايلي ذكر شده:
برخي مفسران گفته اند از آنجا كه اين دو ميوه بي غش تر هستند و ظاهر و باطنشان يكي است به آنها قسم خورده است؛ تا بدين وسيله مردم بدانند كه بنده اي كه بي غش و بي عصيان باشد و ظاهر و باطنش يكي باشد بهتر است.[11] يا اينكه چون اين دو ميوه خواص زيادي دارند به آنها قسم خورده، چرا كه به عنوان دارو مي توان استفاده كرد هم نوعي ميوه است كه راحت هضم مي شود.[12] در روايات بسياري به خواص بسيار زيتون و انجير اشاره شده است[13] كه مي تواند تاييدي باشد بر اهميت اين دو ميوه و در نتيجه سوگند ياد كردن به آنها.
بنابراين با توجه به كلام مفسرين بايد گفت سوگند ياد كردن به اين دو ميوه اشاره به اهميت و ارزش غذايي آن ها است. چرا كه خداوند همواره در قرآن به امور مهم سوگند ياد كرده است تا بدين وسيله توجه انسان ها را به نعمت ها جلب نمايد تا بوسيله آن مردم به سوي صاحب اين نعمت ها جذب شوند.
پي نو.شت:
[1] .فجر،1
[2] .ضحي،1
[3] .ضحي،2
[4] .ليل،1
[5] .شمس،5
[6] .شمس،6
[7] .شمس،7
[8] . معاني القرآن، دارالمصريه للتأليف و الترجمه،مصر، بي تا، ج3، ص: 276؛ بحرالعلوم، سمرقندى نصربن محمد بن احمد، بي تا، ج3، ص: 59؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص: 775؛ تفسير سور آبادى، ج4، ص: 2837، فرهنگ نشر نو، تهران،1380
[9] . معاني القرآن، ج3، ص: 276
[10] . معاني القرآن، ج3، ص: 276؛ بحرالعلوم، ج3، ص: 59
[11] . تفسير سور آبادى، ج4، ص: 2837
[12] . مفاتيح الغيب، دار احياء التراث العربي، بيروت،1420، ج32، ص: 210؛ كشف الأسرار و عدة الأبرار، انتشارات امير كبير،تهران،1371ش، ج10، ص: 542؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص: 775
[13] . تفسير نور الثقلين، انتشارات اسماعيليان،قم، 1415، ج5، ص: 607