خانه » همه » مذهبی » چرا خداوند پس از خلق شاهکاري به نام انسان، فرمان سجده به خود را صادر نکرد چرا که معمولا از مخترعان آثار برتر تجليل مي شود؟

چرا خداوند پس از خلق شاهکاري به نام انسان، فرمان سجده به خود را صادر نکرد چرا که معمولا از مخترعان آثار برتر تجليل مي شود؟

 قبل از همه بايد گفت گرچه مثال مطرح شده در پرسش به اصطلاح قياس مع الفارق است؛ يعني جريان اختراع و شي اختراع شده هرگز نمي تواند مثال و تشبيهي براي جريان خلقت آدم و نقش و منزلت او باشد. چون به گفتة شاعر:
                                     ميان ماه من تا ماه گردون         تفاوت از زمين تا آسمان است.
اما در عين حال بايد توجه داشت كه اگر به مخترع و پديدآورندة صنعتي احترام مي شود در واقع به خاطر اختراع اوست، و گرنه چرا قبل از آن مورد احترام و تكريم قرار نمي گرفت. پس احترام به مخترع در حقيقت به خاطر كار ارزشمند اوست.
 نكتة‌ ديگر اين كه بايد ديد جريان سجده بر آدم مفهومش چيست تا روشن شود كه سجده كردن بر آدم چه حقيقتي را نشان مي دهد؟ مفسرين گفته اند: سجدة‌ فرشتگان در برابر آدم، تحيت و احترام و تكريمي براي آدم بود و خضوع و عبادتي براي خداوند، زيرا براي امتثال امر خداوند، چنين تكريمي براي انسان كامل روا داشتند.[1] و در روايتي نيز آمده كه امام رضا ـ عليه السلام ـ دربارة سجدة فرشتگان بر آدم فرمود: «كان سجود هم لله تعالي عبودية و لآدم اكراماً و طاعة»[2] يعني سجدة فرشتگان، پرستش خداوند از يك سو، و اكرام و احترام آدم از سوي ديگر بود.
از اين گونه مسائل به دست مي آيد، که احترام و تعظيم و به تعبير ديگر سجدة‌ فرشتگان بر آدم در واقع سجدة براي خداوند بود و در حقيقت خداوند به فرشتگان فرمود: بر من سجده كنيد، لذا برخي از بزرگان در اين باره گفته اند: معبود حقيقي فرشتگان در اين سجده، فقط خداوند بود، و آنها  از باب اطاعت امر الهي براي آدم سجده كردند، يعني چون آدم را مظهر خدا يافتند بر او سجده كردند. و اگر ابليس رجيم شد و ملعون گرديد، جرمش اين بود كه در آينة آدم؛ عكس خدا را نديد و به گفتة شاعر:
جرمش اين بود كه در آينه‌ عكس تو نديد
ورنه بر بوالبشري ترك سجود اين همه نيست.
پس سجده بر آدم عبادت خدا و تكريم آدم بود.[3] پس خلاصة مطلب اين شد كه اولاً: خداوند به ملائکه دستور داد بر آدم سجده کنند و با اين سجده عبادت خدا را كه همان انجام فرمان اوست به جا آورند. ثانيا:ً مشکل شيطان در حقيقت از ترك سجده بر آدم پديد نيامده است بلكه از تكبر و تمرد او نسبت به فرمان خداوند پديد آمده است.
 در مثالي كه در پرسش آمده بايد توجه داشت كه مردم به خاطر يک اختراع به فردي احترام مي كند؛ يعني منشاء و عامل احترام، همان كار صنعتي شخص است. اما در جريان سجدة فرشتگان، از باب حق اطاعت و به اصطلاح از جهت سرگذاشتن به فرمان خالق و آفريدگار، فرشتگان بر آدم سجده كردند نه به خاطر خلقت آدم، چون فرشتگان اساساً خلقت آدم براي شان سوال برانگيز بود كه چرا موجودي آن گونه آفريده شود، لذا قرآن مي گويد: فرشتگان  به خداوند گفتند چرا كسي را كه خون ريزي مي كند مي آفريند؟[4]از اين هم بدست مي آيد كه سجدة فرشتگان در واقع براي خدا و صرفاً به دليل امتثال امر الهي بوده است چه اين كه خداوند از طريق سجده بر آدم ميزان انقياد فرشتگان را در برابر حكم خود نشان داد، و از سويي، كفر نهفته و تكبر پنهان در نهاد ابليس را نسبت به اطاعت از امر خداوند براي خود ابليس و همة فرشتگان و همة بشر و موجودات ديگر آشكار نمود و از اين طريق براي همگان به روشني معلوم شد كه ابليس باطن ناپاكي دارد گرچه به ظاهر در ميان فرشتگان مشغول عبادت است، پس بدين ترتيب يكي از آثار و پي آمد هاي دستور سجده بر آدم نمايان شدن حقايق نهفته ياد شده و امثال آن بوده است.[5] پس در مجموع به فرض اين كه گفته شود كه خداوند به سجده بر آدم دستور داده است و «نفرموده است كه بر من سجده كنيد» باز هم در اين كار، اسرار و آثار نهفته ي فراواني وجود دارد كه به برخي از آن اشاره شد که مواردي از آن در كلام امير مومنان ـ عليه السلام ـ  در نهج البلاغه آمده است حضرت مي فرمايد: خداوند از فرشتگان خواست كه امانتي را كه به ايشان سپرده بود و پيماني را كه با ايشان بسته بود، در پذيرش سجده بر آدم و فروتني در برابر عظمت او، ادا كنند. غرور ابليس را فرا گرفت، و بدبختي به او چيره گشت و به آفريده شدنش از آتش فخر فروخت، و آفرينش آدم از گلي خشك را خوار شمرد،‌آنگاه خداوند براي نشان دادن استحقاق شيطان براي خشم الهي و تكميل آزمايش او به شيطان مهلت داد.[6] 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج 1، ص 180، نشر مركز اسراء، قم، 1380 ش.
2. ناصر مکارم، تفسير نمونه، ج1، نشر دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1379.
 
پي نوشت ها:
[1] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، قم، نشر مركز اسراء، 1380 ش، ج 1، ص 271؛ و مكارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1379 ش، ج 1، ص 183.
[2] . الحويزي، عبد علي، تفسير نور الثقلين، قم‌، نشر المطبعة العلمية، بي تا، ج 1، ص 58.
[3] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، نشر پيشين، ج 1، ص 273.
[4] . بقره/ 31.
[5] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم،  پيشين، ج 1، ص 280.
[6] . نهج البلاغه، خطبة 1.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد