يكي از رويدادهاي مهم فرهنگي و هنري دهة اخير جهان اسلام، چاپ نفيس قرآني است كه خطاط مشهور معاصر سوري، عثمان طه، به خط معجزه آساي نسخ خويش نوشته و با همكاري مؤسسة علوم القرآن و با تأييد و همكاري چند كشور اسلامي در دمشق انتشار يافته است.
كتابت اين قرآن، طرح سنجيده و برنامه ريزي شده اي است. به اين معني كه هر صفحه آن پانزده سطر دارد و هر صفحه با اول يك آيه آغاز شده و به آخر يك آيه ختم مي گردد و هر جزء از سي جزء قرآن در بيست صفحه نوشته شده و با احتساب دو صفحه در اول و دو صفحه در آخر كه براي تذهيب و تزئين هاي ديگر در نظر گرفته شده، در مجموع در 604 صفحه تدوين شده است. قرآن مكتوب به خط عثمان طه كه به نسخ بسيار شيرين و شيوه اي آميخته به ثلث به نگارش در آمده و به تصديق خِبرگان فن از نظر خوشنويسي و استحكام دست و قلم و چشم نوازي و يكدستي، در ميان قرآن هاي خوش خط قديم و جديد نظير ندارد؛ چنانكه انتظار مي رفت به محض انتشار، با استقبال وسيعي در سراسر جهان اسلام روبرو شد و به انواع شكل ها و قطع ها، به ويژه قطع وزيري تجديد چاپ شد.
قرآن برتر و رسمي تر جهان اسلام، پيش از اين كتابت اصيل، قرآن سلطاني ـ «سلطان عبدالحميد» بود و از آن مهم تر و علمي تر و مضبوط تر قرآني بود كه به همّت و درخواست ملك فؤاد اول، پادشاه مصر به طبع رسيده و اعتبار و اشتهار عظيمي از نظر صحّت و دقت و انطباق رسم الخط با رسم عثماني و بررسي كليه علامات ضبط،وقف و قرائات آن بر مبناي مصاحف عثماني حاصل كرد. و مصحف مصر با طبع ملك فؤاد مبناي كتابت هنرمند بزرگ سوري استاد عثمان طه قرار گرفته است.[1]بطور خلاصه، عثمان طه كتابت خود را از قرآن كريم بر مبناي مصحف قاهره كه درست ترين و دقيق ترين و علمي ترين قرآن جهان اسلام از حيث كتابت بود، استوار ساخته است. آنچه كتابت نسخ استوار ، شيوا و شيرين عثمان طه را عالم گير كرد و او را به صورت مقبول ترين و مهم ترين كتابت از قرآن كريم در عصر جديد، و در جهان اسلام درآورد، اين واقعيت بود كه علماي قرآن شناس عربستان آن را به عنوان بهترين و صحيح ترين كتابت (با رسم الخط عثماني) به رسميت شناختند و همان كتابت را با اندكي تصحيح و چاپ نفيس جديد به صورت مصحف المدينة، منتشر مي كنند.[2]البته نمي گوييم كه قرآن عثمان طه داراي نقص نيست، زيرا خود آقاي عثمان طه هم اين ادعا را ندارد، ولي انصاف مي طلبد كه كاري اساسي و عميق روي آن صورت گرفته و از ساير كتابت ها برتر است. يكي از مشكلات اجرايي آموزش قرآن كه متخصصان فن روي آن انگشت گذاشته اند، داشتن يك نوع رسم الخط و قرآن در سرتاسر كشور و از يك نوع روخواني است. حتي در كتب درسي قرآن و ديني مدارس نيز از اين نوع رسم الخط استفاده شود و از تغيير سليقه اي آن در هر سال پرهيز شود تا اين شيوه جاي خود را باز نمايد.
ممکن است گفته شود اين قرآن براي مكتب رفته ها و قديمي ها و يا بچه ها مشكل است. جواب اين ايراد آن است كه اين مشكل مربوط به آموزش غلط و تكرار چندين سالة آن از روي كتابت ساير قرآن ها مي باشد و با اندك توضيحي در مورد اين نوع رسم الخط و تذكر موارد اختلاف و تكرار آيات، مطلب روشن مي شود.
برخي اين اشكالات را از روي تعصب مطرح مي كنند كه مثلاً ترويج اين نوع قرآن، ترويج اهل سنّت است که اين گونه نيست، زيرا قرآن، سني و شيعه ندارد و در پايان اين قرآن ذكر شده كه اين قرآن به روايت حفص از عاصم مي باشد و شيعه نيز همين روايت، يعني روايت حفص از عاصم را معتبر مي داند كه از امام علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ است.[3]اگر منظور از علامت ، حركات «فتحه، ضمه و كسره »مي باشد ،همين علامات در هنگام وقف تغيير مي كنند مثل كلمه « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ »[4] كه در هنگام وقف نستعينْ خوانده مي شود كه اين خود نوعي تغيير حركات است
و اگر منظور از علامت، كلي است و شامل حروف و حركات و غيره مي شود ما مي بينيم كه مثلاً در شعر «من يفعل الحسنات الله يشكرها»[5] علامت جزاء حذف شده است و همچنين كوفيون كه گروهي از نحويين را تشكيل مي دهند، حذف علامت را در حالت اختيار نيز اجازه داده اند؛ مثل اين آية قرآن كه « أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكُكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ 3 … .»[6] كه باز هم دراين آيه علامت جزاء حذف شده است[7]ازسوي ديگر در اين رسم الخط اصلاً تغيير و حذفي صورت نگرفته است، زيرا اين الف ها به صورت كوچك تر بالاي كلمه نوشته شده است و همانطور كه مي دانيد تبديل و تغيير آن است كه بجاي يك علامت، علامت ديگري گذارده شود و حال آن كه در اينجا اين اتفاق نيفتاده و فقط به صورت كوچك تر نوشته شده است و همان الف مي باشد.
و امّا اين كه آيا اين نوع از رسم الخط تحريف قرآن است يا خير؟ چنانكه در جاي خود روشن شده تحريف يا معنوي است يا لفظي كه البته اينجا بي ترديد تحريف معنوي نيست؛ زيرا تحريف معنوي مثل اينكه آيه به گونه اي تفسير شود كه خارج از ضوابط تفسيري باشد و معناي خلاف واقع بدهد. امّا تحريف لفظي كه آن هم اقسامي دارد و اهمّ آن اين است كه:
1. قائل شدن به اينكه آيه اي از قرآن افتاده؛
2. آيه اي به قرآن اضافه شده ؛
3. قائل شدن به اين كه هم زياد و هم نقصان در قرآن مي باشد؛
4. قرآني كه از طرف خداوند نازل شده ،غير از اين قرآني است كه دست مسلمانان مي باشد و موارد ديگر كه اشكال ياد شده، شامل هيچ كدام از اين موارد نمي شود.
علاوه بر آن، خود قرآن وحي است، ولي رسم الخط قرآن كه وحي نيست تا تغيير آن موجب تحريف شود چون قرآن با رسم الخط، نازل نشده است. مثل اين كه كتابت انسان به همين صورت بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده باشد كه در اين صورت تغيير آن ممكن است موجب تحريف شود پس تفاوت رسم الخط قرآن سبب تحريف قرآن نمي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي: بهاءالدين خرمشاهي، مادة عثمان طه، مصحف قاهره، مصحف مدينة.
2. تدوين القرآن، علي كوراني عاملي، معاصر، چاپ دارالقرآن، قم.
3. شرح شافيه ابن حاجب، ج 1، ص 194، ناشر: دارالكتاب العلمية، بيروت.
پي نوشت ها:
[1] . دانشنامة قرآن و قرآن پژوهي ـ بهاءالدين خرمشاهي، مادة عثمان طه، مصحف قاهره.
[2] . دانشنامة قرآن و قرآن پژوهي ـ بهاءالدين خرمشاهي، مادة مصحف مدينة
[3] . سايت اينترنتي همشهري، قسمت معارف، مقالة مشكلات اجرايي آموزش قرآن، 8 آذر 77 ، «با اندكي تغييرات»
[4] . فاتحه / 5 .
[5] . بسياري از نحويين به اين شعر استناد كرده اند.
[6] . نساء/ 78.
[7] . رضي الدين استر آبادي، شرح الرضي علي الكافيه، تهران، نشر الصادق، ج 4، ص 111.