در سجده یا رکوع هر ذکری گفته شود کافی است ولی مستحب است در رکوع «سبحان ربی العظیم و بحمده» و یا سه مرتبه «سبحان الله» و در سجده «سبحان ربی الاعلی و بحمده» یا سه مرتبه «سبحان الله» بگویند. ذکر رکوع و سجود، رکعات نماز و هم چنین تعیین اوقات و سایر جزئیات عبادات – علاوه بر اسرار و رموزى که در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعى نداریم – روحیه تسلیم در برابر خدا و دستورات پیامبر را در ما تقویت و استوار مى کند. در متون دینى (یعنى قرآن کریم و روایات معصومین(ع) در مواردى که لازم و ضرورى بوده، بعضى از اسرار و فلسفه احکام مستقیما مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل: فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد و … لکن در مورد جزئیات احکام اولاً نیاز و ضرورتى براى بیان اسرار و فلسفه آنها وجود نداشت و ثانیا همه مردم قدرت هضم بسیارى از اسرار را نداشتند و ائمه(ع) تنها در جواب افرادى که چیزى در این زمینه مى پرسیدند، مطالبى را که مطابق با فکر و درک آنها بود، بیان مى کردند. بدیهى است که در این گونه موارد، نمى شود حکم کرد که فلسفه و اسرار آن احکام منحصر به چیزى است که در آن روایت اشاره شده است؛ زیرا اگر پرسش کنندگان اسرار زیادترى را مى خواستند، پیشوایان دینى از جواب دریغ نکرده و مطالب زیادى مى گفتند و ما از این نمونه ها زیاد داریم که شخصى از امام چیزى را مى پرسید و جوابى مى گرفت و دوباره که سؤال مى کرد، امام مطلب عمیق ترى را براى او بیان مى فرمود. درعین حال ذکر رکوع وسجود اشاره به مقام ربوبیت خداوند، فقر و بیچارگی بنده است. ربوبیت خداوند بسیار گسترده و فراگیر است و همه نظام هستی و کل موجودات را شامل می شود . در چندین آیه از قرآن کریم عمومیت و گستردگی این ربوبیت بی کران بیان شده است . مثلا در آیه 66 سوره ص آمده است : رب السموات و الارض و ما بینهما ، خداوندی که مربی و کارگردان و تربیت کننده آسمان ها و زمین و هر آن چه در میان این دو است . اعلی از ((علو)) مشتق شده است که به معنای نوعی برتری می باشد, اما در توصیف خداوند به اعلی , تنها در مقام انتساب موجود مخلوق که در برابر او پست و دنی می باشد, این واژه و واژه های دیگری چون ((علی )) و ((متعالی )) به کار گرفته می شود, (نگا: رسائل توحیدی , علامه طباطبایی , ترجمه أا علی شیروانی , تهران , الزهرائ, چاپ اول , 1370 ش , ص 64). اما از آنجا که حضرت حق علو بالذات داشته و در واقع این برتری ذاتی اوست و مخلوقات و موجودات علو و برتری شان بالغیر و بواسطه افاضه علو خداوند به آنها می باشد, اصلا نمی توان برتری مخلوقات را با برتری خداوند متعال نسبت سنجی کرد و در این نسبت سنجی گفت که خدا برتر از مخلوقاتش که برترند می باشد. در این جا مقایسه معنی و مفهوم ندارد, (نگا: شرح توحید صدوق : قاضی سعید قمی , تصحیح و تعلیق دکتر نجفقلی حبیبی , تهران , وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی , چاپ اول , 1415 ق , ج اول , ص 88). بر این اساس , این واژه حکایتگر این حقیقت است که خداوند متعال برتر از آن است که در فکر مخلوقات خود بگنجد, به مقام ذات او راهی نیست , نه فکر بدان مقام راه دارد و نه عقل و نه وهم و کشف ارباب شهود ((یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون به علما)), (طه / 110). p}عنقا شکار کس نشود دام بازچین{v}کاینجا همیشه باد به دست است دام را{p برای مطالعه در زمینه معارف دینی علاوه بر کتابهای شهید مطهری کتاب ((آموزش کلام اسلامی )) دکتر سعیدی مهر انتشارات طه قم و کتابهای استاد شجاعی مثل ((بازگشت به هستی )), عروج روح نیز معرفی می شود.