خانه » همه » مذهبی » چرا در سورة حج آمده: « هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ؛ اينان دو گروهند که در باره ي پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند…» [1]ضمير مثني را جمع آورده در حالي كه بايد «ربهما» مي‌آمد؟

چرا در سورة حج آمده: « هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ؛ اينان دو گروهند که در باره ي پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند…» [1]ضمير مثني را جمع آورده در حالي كه بايد «ربهما» مي‌آمد؟

ظهور اين آيه نشان مي‌دهد كه مراد از «هذانِ» دو گروه مؤمن و كافر است كه از آية فوق روشن مي‌گردد، چرا كه مي‌گويد: اينها دو گروهند كه درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، پس محل نزاع خداست كه گروهي او را يكتا مي‌دانند و او را اطاعت مي‌كنند و گروهي به او شرك مي‌ورزند و اطاعت نمي‌كنند.
كلمة «خصم» چون مفرد و جمع و مذكر و مؤنثش يك سان است، در عين حال مثناي آن هم جايز است و اين‌كه در آيه مثني آورده، به خاطر اين است كه آنها دو گروه و دو خصم هستند كه با يكديگر به مخاصمه پرداخته‌اند، نظير اين آيه در سورة حجرات « وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا… ؛[2]واگر دو طايفه از مومنان با هم به قتال پرداختند ، ميان آنها را اصلاح کنيد …»
در اين آيه هم چون دو گروه از مومنان را گفته و لذا مومنين را جمع آورده است .[3]از طرف ديگر چون لفظ « خَصْمَانِ» كه تثنيه است در حالي كه فعل « اخْتَصَمُوا» به صورت جمع آمده، اين به خاطر آن است كه اين دو خصم، دو نفر نيستند، بلكه دو گروهند، به علاوه اين دو گروه در دو صف قرار ندارند بلكه در صفوف مختلف قرار گرفته و هر گروه به مبارزة با سايرين بر مي‌خيزد.
بنابراين خوب مي‌توان فهميد كه تعبير «خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا» چقدر جالب و پرمعنا است، از يك طرف اهل خصومت را تثنيه آورده و از سوي ديگر خصومت شان را به صورت جمع تعبير كرده و آنگاه خصومت شان را دربارة پروردگارشان دانسته و فهمانده كه اختلاف شان در وصف ربوبيت خداي تعالي بوده و در نتيجه فهمانده است كه برگشت تمامي اختلافات مذاهب هر قدر هم كه زياد باشند در يك مسأله است و آن وصف ربوبيت خدا است.[4]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج16، ص 196.
2. ترجمه تفسير الميزان، ج14، ص 504.

پي نوشت ها:
 [1] . حج / 19 .
[2] . حجرات / 9 .
[3] . طبرسي، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، ترجمة دكتر احمد بهشتي، تهران، انتشارات فراهاني، 1354ش، ج 16، ص 196.
[4] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، انتشارات دفتر انتشارات اسلامي، ج 14، ص 504.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد