برای پی بردن به معنای عبارت «مفعول به» و علت آمدن «به» در این عبارت، باید ریشه و فعلی که واژه «مفعول» از آن ساخته شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
ماده و ریشه کلمه «مفعول»، (فعل) است. صیغه اول فعل ماضی آن، «فَعَلَ» و مضارع آن «یَفعَلُ» است.
فعل «یفعَل» از افعال متعدی به شمار میرود. از اینرو؛ علاوه بر فاعل، یک مفعول بیواسطه نیز میگیرد. هنگامی که همین ماده مجهول شود و یا اسم مفعول از آن ساخته شود، همان مفعول بیواسطه او، نایب فاعل قرار میگیرد و بر این اساس، نائب فاعل «المفعول» ضمیر «هو» است که در آن مقدر است، اما «بِهِ» جارو مجروری است متعلق به «المفعول» (و زیانی به متعدی بنفسه بودن ریشه «فعل» نمیزند).
در ضمن «ب» بنا بر نظر سیبویه به معنای «مع» میباشد که بیانگر مصاحبت است.[1]
ماده و ریشه کلمه «مفعول»، (فعل) است. صیغه اول فعل ماضی آن، «فَعَلَ» و مضارع آن «یَفعَلُ» است.
فعل «یفعَل» از افعال متعدی به شمار میرود. از اینرو؛ علاوه بر فاعل، یک مفعول بیواسطه نیز میگیرد. هنگامی که همین ماده مجهول شود و یا اسم مفعول از آن ساخته شود، همان مفعول بیواسطه او، نایب فاعل قرار میگیرد و بر این اساس، نائب فاعل «المفعول» ضمیر «هو» است که در آن مقدر است، اما «بِهِ» جارو مجروری است متعلق به «المفعول» (و زیانی به متعدی بنفسه بودن ریشه «فعل» نمیزند).
در ضمن «ب» بنا بر نظر سیبویه به معنای «مع» میباشد که بیانگر مصاحبت است.[1]
[1]. مدنى، علیخان بن احمد، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، محقق، مصحح، سجادى، ابو الفضل، ص 291، قم، ذوی القربى، چاپ اول، بیتا.