پاسخ شما اين سئوال در ضمن مطالب زير بيان ميشود:
1. آداب سخنوري:
الف. شنونده: اگر دقت كنيم، مي بينيم كه در كلاس درس دانش آموزان و يا دانشجويان به گونهاي مي نشينند كه همگي، چهره استاد را ببينند و يا در جلسات سخنراني و يا نماز جمعه، نمازگزاران و شنوندگان سعي دارند زودتر به جلسه حاضر شوند تا چهرة سخنران را ببينند و گاهي در وسط يك مسجد مشاهده مي شود كه در پشت و امتداد ستونها كه ارتباط چشمي با گوينده و خطيب وجود ندارد، مستمع و شنونده اي نمينشيند مگر در آخر وقت که کمبود مکان باشد.
ب. گوينده و سخنور: در كتبي كه در رابطه با آئين سخنوري نوشته شده مفصل به ابعاد يك سخنراني اشاره شده است. از جمله اين مباحث، مسائل مربوط به سخنران است كه برخي از اين مسائل به قرار زير است
1. سخنران بايد رو به حضّار سخن بگويد و بر تمامي آنها “اشراف”داشته باشد[1] و نگاهش صرفاً به يك عدهاي كه روبروي اويند نباشد.[2]2. ارتباط چشمي نقش بسيار مهمي در جذب مخاطب و ارائه و القاء مطالب دارد. فقدان ارتباط چشمي باعث ملال و خستگي شنونده مي شود.[3]3. كنترل و نظارت خطيب بر شنونده باعث ميشودكه گوينده راحتتر آنها را تحريك و تشويق كند، درضمن گوينده ميتواند از حالات مستمعين متوجه شود كه آيا آنها احساس خستگي ميكنند؟ آيا سخنراني يك نواخت است؟ و آيا نوع خطابه متناسب با مستمع هست يا نه؟ و… [4] (استفاده از عكس العمل ها و حالات مستمعين براي تنظيم لحن و سخنان و… خود)
4. در كتب آئين سخنراني در مورد هنر نشستن، ايستادن، نوع لباس و… سخن به ميان آمده است و اين يعني اينكه سخنران، ميتواند مطالب خود را در قالب ارتباط كلامي (سخن و…) و ارتباط غيركلامي (چهره، لحن، نوع لباس، حركات سر و دست ها، ژست و ارتباط چشمي) به مستمع القاء كند و نبايد تنها به سخن اكتفا كند چرا كه پيامهاي غير بياني كه همزمان با پيامهاي بيانياند عموماً ارتباط گفتاري بين شنونده و گوينده را تقويت ميكنند.[5]5. سخنران خود بايد به محل ايستادن و يا نشستن خود توجه داشته باشد. (استفاده از دو جنبة سمعي و بصري براي طرف مستمع)[6]البته آداب سخنراني بسيار دقيق است كه برخي از دانشگاهها و حتي كلاسهاي خصوصي اساتيد در اين زمينه به تدريس شيوة سخنراني، اضطراب سخنراني، انواع سخنراني، سخنرانموفق، ارتباط بين مستمع و گوينده، انواع مستمع، شيوه هاي جذب شنونده و شيوه هاي تهيه طرح سخنراني و… ميپردازند.
2. رهبر نمايندة گروه است:
گاهي شنوندگان در كنار رهبر خودشان جمع ميشوند و او را به عنوان يك نماينده و شاخص ميدانند كه از طرف مردم، موضع آنها را در قبال ديگران (كشورهاي ديگر، متجاوزان، مخالفان و…) مطرح كنند در اين جا هرچه بيشتر رهبر قاطع باشد، با اعتماد به نفس بيشتري سخن بگويد و توان كنترل خود را ابراز كند باعث رضايت و خوشحالي پيروان و مردمش مي شود.[7] در يكي از جنگها، يكي از مسلمانان با حالت غرور و سينه ستبر حركت ميكرد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند اين حالت ايشان در اين جا پسنديده است. حال فرض كنيد رهبر ميخواهد موضع يك كشور را در قبال تهاجم هايي كه به آنها شده، مطرح كند و قصد دارد از حق قانوني يك كشور دفاع كند، آيا بهتر نيست مردم او را كمك كنند تا از موضع اقتدار حرفشان را از طريق آن رهبر ابراز دارند.
3. منبر:
منبر از زمان حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بوده و اين بخاطر اشراف ايشان بر مردم و ارائه بهتر كلام خود است و در حجةالوداع داريم كه پيامبر عزيز اسلام بخاطر اينكه مطلب به آن مهمي را به گوش همه برساند از پالان و زين شترها و اسب ها استفاده كردند و با علي ـ عليه السلام ـ بر فراز آن رفتند و علي ـ عليه السلام ـ را جانشين خود معرفي كردند.
4. موقعيت:
سخنراني در موقعيتهاي مختلف فرق دارد، به برخي از آن در بالا اشاره شد. مقام معظم رهبري گاهي مواقع و با تواضع هرچه تمام تر به منزل چادرنشينها سرميزند، به خانوادههايي كه چندين شهيد در راه اسلام دادهاند، سرميزند، متواضعانه مينشيند، از پدر و مادرشان تفقد و دلجويي ميكنند و گاهي در مراسم تلاوت قرآن شركت ميكنند و مثل بقيه مينشينند (پس بايد بين موقعيتها فرق گذاشت و شخصيت حقوقي و حقيقي رهبر را در زمان هاي مختلف سنجيد).
5. مقايسه:
اگر انسان كار اجرائي داشته باشد (يا با آن آشنا باشد)، ميبيند كه چه سخت است اداره كردن يك مجموعه، كه اگر سستياي به خرج بدهد باعث هرج و مرج ميشود، پس اقتدار و حفظ مسئوليت و نظارت، باعث تحكيم نظام ميشود. از سوي ديگر اگر با تاريخ آشنا باشيم و يا به كاخهاي شاه ملعون سري بزنيم خواهيم ديد كه چگونه قدرت، باعث طغيان آنها شد و چگونه با مردم همچون بردگان رفتار ميكردند، اما مقامرهبري با در اختيار داشتن بالاترين قدرت و (رأس سه قوه بودن) چه قدر به نفس خود مسلط است. كه از قدرت خود جهت استبداد و استثمار مردم استفاده نميكند و اين تسلط بر نفس بخاطر دقت در انتخاب رهبر و شرائط رهبري در جامعه مسلمانان است. در اصل پنجم قانون اساسي ميخوانيم: در زمان غيبت حضرت ولي عصر (عج) در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت بر عهدة فقيه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع،مدير و مدبر است كه طبق اصل يكصد و هفتم عهده دار آن مي گردد.[8]6. پدر روحاني و معنوي:
دستورات ديني ما جايگاه ويژه اي براي استاد و پدر معنوي انسان قائل شده است و نگاه به او عبادت است به همين خاطر است كه در روايات ما آمده است كه بوسيدن دست جانشينان ائمه ـ عليهم السلام ـ پسنديده است و از ما خواسته شده كه به او احترام بگذاريم. چه طور يك انسان مؤدب، بالاتر از پدر خود نمينشيند بلكه او را بهترين جا مينشانند. علاقمندان به مقام رهبري نيز او را چون پدر خود ميدانند و گاهي اصرار بيش از حد اطرافيان و دوستداران باعث ميشود كه ايشان در چنين جايگاهي بنشينند.
نكته پاياني:
آنچه مهم است، كلي نگري به زندگي مقام رهبري است؛ زندگي او، خانواده و فرزندان او، ساده زيستي او، تسلط بر نفس و مهار كردن قدرت و عدم سوءاستفاده از قدرت و تواضع ايشان بر جانبازان، خانوادههاي شهداء، مردم شريف ايران و… همه و همه بيانگر تواضع و مردمي و مذهبي بودن ايشان است و از همه مهمتر نبايد جنبة مسئوليتي ايشان را با جنبههاي ديگر خلط كنيم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. منابع استفاده شده در متن.
2. نظام سياسي اسلام، دكتر محمد جواد نوروزي، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم.
3. نظريه سياسي اسلام، استاد مصباح يزدي، انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشي امام خميني، قم.
4. آيين سخنراني، ديل كارنگي، انتشارات ارمغان.
پي نوشت ها:
[1]. پرفسور جورج ام. هال، سخنوري در همايش هاي علمي، ترجمه محمودخياطيان، نشر حكيمان، چاپ اول، 1381، ص 46.
[2]. همان، ص 104.
[3]. همان، ص 142.
[4]. شريعتي سبزواري، محمدباقر، اصول و مبادي سخنوري، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1373، ص 67، با كمي تغيير.
[5]. جان دابليو كلتنر، ارتباط گفتاري ميان مردم، ترجمه سيداكبر ميرحسيني، مؤسسه انتشارات امير كبير، چاپ اول، 1369، ص 16.
[6]. فلسفي، محمدنقي، سخن و سخنوري، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، 1378، ص 233.
[7]. حقيقي، محمدعلي، تكنولوژي و مهندسي فكر، انتشارات فراروان، چاپ چهارم، 1382، ص 132 و 147.
[8]. مصباح يزدي، پرسش ها و پاسخ ها، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، ج 3، ص 85.