روایت اول را کلینی در بیان سبک صحیح زندگی، رعایت اعتدال و دوری از افراط و تفریط نقل کرده است.[1]
در این روایت، امام صادق(ع) در برخورد با سفیان ثوری که مدعی زهد و تصوف بود، به وی و همفکرانش گوشزد میکند که مؤمنان از همه شایستهتر به استفاده از نعمتهای خداوند هستند؛ و آنها را از افراط و تفریط در این زمینه باز میدارد؛ و از رفتار پیامبر(ص) با برخی کسانی که در این زمینه دچار افراط بودند شاهد میآورد؛ آنگاه از زندگی سلمان به عنوان الگوی واقعی زهد و تقوا، نمونهای از رعایت اعتدال را نقل میکند که وی هنگام دریافت عطا(حقوق سالیانه)، مخارج حداقلی سالیانه خود را پسانداز میکرد. در ادامهی روایت، امام میفرماید: برخی سلمان را بهخاطر چنین رویکردی نکوهش کرده و به او گفتند: شما با این همه زهد چرا چنین کاری را انجام میدهید؟ با آنکه شاید امروز یا فردا از دنیا بروی؟! سلمان پاسخ داد: شما همانگونه که احتمال مرگم را میدهید، چگونه امیدی به زنده بودن من ندارید؟! ای گروه نادان! مگر نمیدانید انسان اگر هزینه زندگی حداقلیاش را نداشته و خیالش از این بابت جمع نباشد، سست، ضعیف و بیحال میشود؛ اما اگر مقداری پسانداز داشته باشد، زندگی او از آرامش بیشتری برخوردار خواهد شد؟!
مفاد این روایت منافاتی با روایت دوم ندارد که توصیه میکند: «اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش بار مکن، که روزى هر روز تو را کفایت مىکند»[2]؛ زیرا روایت اول در ارتباط با داشتن برنامهای برای زندگی، و نوعی آیندهنگری اقتصادی است که اصل این برنامهریزی با توکل بر خدا، غم و اندوهی را به دنبال ندارد، بلکه قانونی است که عقل و شرع، انسان را ملزم به رعایت آن میکنند؛ اما روایت دوم، توصیه به غم و غصه و حرص داشتن نسبت به زندگی آینده و در حقیقت افراط در آیندهنگری است؛ بنابراین مفاد روایت اول، قانون اولی است که باید برای آینده فکر کرد و تلاش نمود؛ و مفاد روایت دوم احتراز از افراط در این زمینه است.[3]
در این روایت، امام صادق(ع) در برخورد با سفیان ثوری که مدعی زهد و تصوف بود، به وی و همفکرانش گوشزد میکند که مؤمنان از همه شایستهتر به استفاده از نعمتهای خداوند هستند؛ و آنها را از افراط و تفریط در این زمینه باز میدارد؛ و از رفتار پیامبر(ص) با برخی کسانی که در این زمینه دچار افراط بودند شاهد میآورد؛ آنگاه از زندگی سلمان به عنوان الگوی واقعی زهد و تقوا، نمونهای از رعایت اعتدال را نقل میکند که وی هنگام دریافت عطا(حقوق سالیانه)، مخارج حداقلی سالیانه خود را پسانداز میکرد. در ادامهی روایت، امام میفرماید: برخی سلمان را بهخاطر چنین رویکردی نکوهش کرده و به او گفتند: شما با این همه زهد چرا چنین کاری را انجام میدهید؟ با آنکه شاید امروز یا فردا از دنیا بروی؟! سلمان پاسخ داد: شما همانگونه که احتمال مرگم را میدهید، چگونه امیدی به زنده بودن من ندارید؟! ای گروه نادان! مگر نمیدانید انسان اگر هزینه زندگی حداقلیاش را نداشته و خیالش از این بابت جمع نباشد، سست، ضعیف و بیحال میشود؛ اما اگر مقداری پسانداز داشته باشد، زندگی او از آرامش بیشتری برخوردار خواهد شد؟!
مفاد این روایت منافاتی با روایت دوم ندارد که توصیه میکند: «اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش بار مکن، که روزى هر روز تو را کفایت مىکند»[2]؛ زیرا روایت اول در ارتباط با داشتن برنامهای برای زندگی، و نوعی آیندهنگری اقتصادی است که اصل این برنامهریزی با توکل بر خدا، غم و اندوهی را به دنبال ندارد، بلکه قانونی است که عقل و شرع، انسان را ملزم به رعایت آن میکنند؛ اما روایت دوم، توصیه به غم و غصه و حرص داشتن نسبت به زندگی آینده و در حقیقت افراط در آیندهنگری است؛ بنابراین مفاد روایت اول، قانون اولی است که باید برای آینده فکر کرد و تلاش نمود؛ و مفاد روایت دوم احتراز از افراط در این زمینه است.[3]