در رابطه با اختلاف شیعه و اهل سنت در مورد وضو، نماز و سجده بر مهر توجهتان را به مطالب زیر جلب می نماییم: در ابتدا ذکر یک مطلب به عنوان مقدمه و به صورت کلی لازم است : به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص ) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع وحی , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع ) برای تبیین احکام الهی (و نه تشریع آن) منصوب شده اند.
از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد». اگر ائمه (ع ) حکمی یا کیفیت عملی را بیان می کنند, صرفا بیان حکم الهی و نحوه عمل و سیره رسول اکرم (ص ) است و از پیش خود چیزی را تشریع نمی کنند.
منشأ پیدایش برخی تفاوت ها در کیفیت نماز و وضو، به دو عامل اساسی برمی گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم (ص ) و پیدایش سؤالات جدید: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسی به کسی که مبین حکم الهی بود به سر رسید. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبی اکرم و پیدایش مسائل و سؤالات جدیدی در زمینه های مختلف (از جمله در زمینه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت – که راه دسترسی به بیانگر حکم الهی را بسته می دیدند – برای یافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سلیقه خود به پاسخ آنها پرداختند. اما از دیدگاه شیعه، ائمه معصومین , مفسر و بیانگر حکم الهی بعد از نبی اکرم و بنا به سفارش ایشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبی اکرم , نیز دسترسی به مبین و مفسر احکام الهی داشتند و ائمه (ع ), آنچه را که حکم الهی بود تبیین می کردند; مثلا در مسائلی چون : آیا می توان با کفش نماز خواند؟ آیا اگر بر روی زمین و محل سجده نمازگزار, چیزی غیر از اجزای زمین (مثل فرش ) فاصله شود, می توان بر آن سجده کرد یا نه ؟ آیا خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد در قرائت نماز جایز است و…, در حالی که اهل سنت در این امور به فهم و رأی خود استناد کرده اند.
2- تغییرات و تشریعاتی که از سوی خلفا, پس از رحلت رسول اکرم (ص ) صورت گرفت – مانند مسأله تکتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این عمل را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم (مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج 4, ص 445 – جواهرالکلام , ج 11, ص 19).
در مسأله وضو آمده است که وضوی همه ی مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است . این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد که می فرماید: «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم» (مائده , آیه 6) در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند, علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر گرفتار تردید شد, او سپس وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود.
این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر واقع شد, لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و شرایطی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشت و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت . برای آگاهی بیشتر ر . ک : وضوء النبی من خلال ملابسات التشریع , علی الشهرستانی , نشر مشعر.
علت استفاده از مهر این است که:
اولاً: بنا بر روایات بسیارى – که شیعه و سنى نقل نموده اند – پیامبر(ص) بر خاک سجده مى کردند و در تابستان که بر اثر هواى عربستان خاک و ماسه هاى کف مسجد النبى(ص) بسیار گرم و سوزان مى شد، بر حصیر سجده مى کردند.
ثانیا: عبادت توقیفى است و در اجزا و شرایط آن باید براساس قول و فعل شارع عمل کرد؛ چنان که خود پیامبر(ص) نیز فرموده اند: «صلّوا کما رأیتمونى اصلى؛ همانطور که مى بینید من نماز مى خوانم، شما نیز نماز بخوانید». بنابراین از نظر فقهى بر غیر آنچه که پیامبر(ص) بر آن سجده کرده اند، سجده جایز نیست.
ثالثا: اساس سجده، بریدن از دنیا و متعلقات آن و خضوع و خشوع کامل در پیشگاه خدا است و در روایت است که انسان به خوردنى ها و پوشیدنى هاى خود تعلق بسیار دارد. پس بر این گونه امور سجده روا نیست و جبهه برخاک ساییدن بیشترین کرنش و تواضع و دورى جستن از تعیّنات و تعلقات را در پى دارد.
رابعا: مهر نزد شیعه موضوعیت ندارد؛ بلکه ملاک همان سجده بر خاک است و مهر وسیله اى است که سجده بر خاک را در هر جا و هر مکان سهل و آسان مى سازد.
خامسا: عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نیز سجده بر خاک را تأکید کرده اند؛ هم چنان که امام محمد غزالى در کتاب «احیاءالعلوم» بر این مسأله انگشت نهاده است. بنابراین مخالفت برخى از اهل سنت با این مسأله، از روى ناآگاهى و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهى و عالمان برجسته اهل سنت نیز سجده بر خاک افضل است و اگر اشکالى هست در این است که چرا برخلاف سنت پیامبر(ص) اهل سنت بر هر چیزى حتى فرش و… سجده مى کنند.
خلاصه کلام آن که شیعه با اعتقاد به ولایت و وصایت ائمه هدی(ع) معتقد است که احکام فقهی مربوط به هر بخشی از زندگی از جمله نماز و وضو با هدایت اهل بیت معصوم رسول گرامی(ع) همان است که تاکنون باقی مانده است، این مطلب را منابع اهل سنت هم تأیید می کند. به عنوان مثال ، حذف «حی علی خیر العمل» در اذان صبح، دست بستن در حال قیام و قرائت نماز و یا تحریم ازدواج موقت، از اموری که اهل سنت هم قبول دارند که برخلاف سنت رسول خدا(ص) در عصر خلافت خلیفه دوم (عمر) و با سلیقه او به وجود آمده است. از این رو باید گفت، اهل سنت به دلیل پشت کردن به امامت امیر مؤمنان و فرزندان معصومین(ع) دچار تحریفات جدی در امر عقیده و عمل اسلامی شده اند که در جای خود برای اهل تحقیق روشن و آشکار است.
در این باره مطالعه کتاب 11 جلدی الغدیر مرحوم علامه امینی و یا کتاب «المراجعات» مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین که به فارسی هم برگردانده شده است (ترجمه محمد جعفر امامی) مفید خواهد بود.با این مقدمه می گوییم:
پیامبر اسلام , دست بسته نماز نمی خواندند و اگر دست بسته نماز می خواندند و سنت همیشگی پیامبر آن گونه بود, در این صورت , همه آن طور می خواندند و کسی در آن اختلاف نمی کرد. از خصوصیات شیعه پای بندی به سنت پیامبر است .
اگر پیامبر اسلام دست بسته می خواندند: اولا, شیعیان قطعا دست بسته می خواندند. هیچ کدام از امامان معصوم شیعه نگفته اند که پیامبر دست بسته نماز می خوانده است , (مستند العروه , آیت الله شیخ مرتضی بروجردی , ج 4, ص 445).
ثانیا, اگر عمل پیامبر می بود, اهل سنت نیز دست بسته خواندن را واجب می دانستند در حالی که هیچ کدام از چهار فرقه فقهی اهل سنت این عمل را واجب نمی دانند حتی مالکی ها آن را مستحب هم نمی دانند, (الفقه علی المذاهب الخمسه , مغنیه , ص 109). آنان که اولین بار دست بسته نماز خواندن را رسم کردند چنین فکر کردند که چنین حالتی به خود گرفتن , یک نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و برای همین , دستور دادند که از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند.
دست روی دست گذاشتن و هر دو دست را روی شکم گذاشتن , در اصطلاح فقهی تکتیف نامیده می شود. در این که از چه زمانی دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست . برخی معتقد هستند که در زمان خلیفه اول ابوبکر چنین رسمی رواج یافت و بعضی ها معتقدند که در زمان خلیفه دوم عمربن خطاب , این سنت رواج یافت .
بنابراین , اهل سنت نیز این عمل را عمل پیامبر نمی دانند, بلکه عمل صحابه پیامبر بعد از رحلت نبی اکرم (ص ) می دانند و داستان آن را چنین آورده اند که وقتی که اسیران ایرانی را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته دید و پرسید: چرا چنین کرده اید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهانمان چنین می ایستیم . عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نماز چنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب , تکتف, سنت شد, (مستند العروه , ج 4, ص 445 – جواهر, ج 11, ص 19).
شیعیان براساس روایاتی که از امامان معصوم رسیده , به تکتف معتقد نیستند و به جای آن , دست ها را روی ران ها می گذارند و پایین می اندازند. برخی از روایات چنین است : الف ) به امام صادق (ع ) یا امام باقر(ع ) گفته شد: کسی دست خود را روی دست دیگر می گذارد و نماز می خواند, حکم این چیست ؟ جواب داد: این , تکتف است و انجام نشود. ب ) علی (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر, خود را به مجوس تشبیه نمی کند. ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تکتف نکن که این کار مجوس است. د ) در روایتی آمده است که تکتف, کار شایسته ای نیست , (وسایل الشیعه , ج 4, ص 1264, ابواب قواطع الصلوه , باب 15). ه ) امام باقر(ع ) فرمود: وقتی به نماز برمی خیزی , دست هایت را رها کن , آنها را روی ران هایت بگذار و انگشتانت را باز نکن. و ) از امام صادق (ع ) نقل شده که آن حضرت فرمود: در نماز دست ها را روی ران ها بگذارید و آن ها را رها کنید و انگشتان دست را به هم بچسبانید, (وسائل الشیعه , ج 4, ص 710, باب 17 از ابواب قیام و ص 674, باب 1, افعال الصلوه , ح 1).{
V حکم فقهی تکتف از نظر شیعه : اگر تکتف را جزء نماز بدانیم , در این صورت , حرام و نماز باطل است و در این شکی نیست . اگر تکتف را به عبودیت و خضوع انجام دهیم , در این صورت هم جایز نیست . اگر تکتف را به عنوان یک عملی انجام بدهیم , در این صورت , مشهور گفته اند حرام است و برخی گفته اند مکروه است و می توان گفت که تکتف فی حد نفسه حرام نیست ولی در مکروه بودن آن تردیدی وجود ندارد, (مستند العروه , ج 4, ص 445).
اما سجده بر مهر:
شیعیان سجده بر زمین و آنچه که از آن می روید را به شرط آنکه خوراکی و پوشاکی نباشد جایز می داند.(وسایل الشیعه، کتاب الصلوه، باب اول از ابواب «ما یسجد علیه» اما غیر شیعه سجده بر همه چیز را روا دانسته(الخلاف، شیخ طوسی، 1/357) و شیعیان را به بت پرستی متهم می دارند.( ایده ها و عقیده ها، سید محمد شفیعی، 297 و 298؛ همراه با راستگویان، محمد تیجانی، ص385 تا 389) دلیل ما آن است که:
1- هر دو گروه فوق این روایت را نقل کرده اند که حضرت محمد، صلی الله علیه و آله از موضع بیان نعمت هائی که خداوند فقط به ایشان و پیروانش عنایت فرموده، جنین گفتند: «جعلت لی الارض مسجدا و طهورا» خداوند زمین را برای من سجده گاه و یکی از عوامل طهارت (مثل تیمم) قرار داد.(المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ماده «ارض» – «سجد»)
با این حدیث اصل جواز سجده بر زمین اثبات می شود، و به دو دلیل عقلی و روایی سجده فقط بر زمین یا آنچه که از آن می روید صحیح است. یکی آن که پیامبر جز بر زمین یا حصیر و آنچه که مثل آن از زمین می روید سجده نکردند، و چون عبادت توقیفی و تعبدی است ما در صحت سجده به غیر این ها، اگر یقین به بطلان نداشته باشیم، حداقل شک در صحت آن داریم بنابراین اصل عقلی و عقلائی عدم جواز است. جالب اینجاست که در برخی از روایات که خود اهل سنت نقل کرده اند، رسول خدا، صلی الله علیه و آله، جز بر زمین سجده نمی کردند «کان لا یسجد الا علی الارض».(مجمع الزوائد، ج2، ص57)
دیگر آنکه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام جزو اهل بیت و عترت اند و باید به ایشان نیز مراجعه کرد،(به دلالت احادیث ثقلین که مورد قبول شیعه و غیر شیعه است) از حدیث آن حضرت بهره می جوئیم که فرمود: «جز بر زمین یا آنچه که از زمین می روید سجده مکن! مگر پنبه و کتان (و در سایر روایات: و هر آنچه خوردنی یا پوشیدنی است)».(الخلاف، شیخ طوسی) از این رو ماشیعیان، اصل جواز سجده بر خاک را از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله (که مورد توافق با غیر شیعه است) گرفته ولی عدم جواز سجده بر غیر زمین را از عترت (که طبق اعتراف غیر شیعه، دستور به اخذ سنت و تبعیت از آنان داریم) دریافت می کنیم.
2- اساسا روایات کتب معتبر غیر شیعه (معروف به صحاح سته) نیر دلالتی بر اینکه رسول گرامی، صلی الله علیه و آله بر غیر از زمین و آنچه از زمین می روید (به شرط پوشیدنی و خوردنی نبودن) سجده کرده باشد، ندارد.
توضیح اینکه: روایات کتب یاد شده بر سه دسته اند: 1) روایاتی که دلالت دارند آن حضرت از آغاز بعثت تا پایان عمر، همواره بر روی خاک یا ریگ سجده می کردند. 2) روایاتی که دلالت دارند مسلمانان موقعی که ریگها داغ بودند، قبل از انجام سجده، به مدت کمی آنها را در دستان خود نگه می داشتند تا از گرمای آن کاسته شود و سپس سجده می کردند. 3) و اینکه گاهی به خاطر داغ بودن ریگ، چیزی (مثل خمره که قطعه بسیار کوچکی از حصیر بافته شده از لیف خرما بود) بر روی آن انداخته و سجده می کردند.(این تقسیم بندی توسط علامه امینی در کتاب «سیرتنا و سنتنا» که به بررسی کتب غیر شیعه صورت گرفته درج گردیده.)
و البته معلوم است که اصلا آن زمان فرشها و زیلوهای امروزی در کار نبود تا ادعا شود آن حضرت بر فرش نیز سجده می کردند. (حال آنکه غیر شیعه بر فرش هم سجده می کنند!) بلی، آن حضرت همیشه بر خاک و ریگ سجده نمی کرده ولی بر بوریا، خمره و … نیز سجده می کردند که تمام اینها نیز از نظر شیعه پذیرفته شده است، زیرا اقلام فوق همان روئیدنی هائی هستند که قابلیت خوراک و پوشاک ندارند.
3- منش رفتاری شیعه در سجده بر مهر، نه از آن روست که بر مهر سجده کرده و آنرا همانند پروردگار شایان پرستش و قداست ببیند، بلکه چون استفاده از زمین پاک غیر غصبی فاقد گرما یا رطوبت همیشه و در همه جا ممکن نیست، و از سوئی انسان نیایشگر به نماز همیشه نیاز داشته و حتی در غیر موقع نماز نیز به سجده می پردازد (مثل سجده واجب قرآن که با شنیدن اش الزامی می گردد) از اینرو مقداری از خاک بهداشتی و جامع ویژگیهای صحت شرعی را در قالب مهر درآورده تا راحت تر باشند.
حالا چرا از بین آن همه اشیاء که سجده بر آن صحیح است، خاک و زمین انتخاب شده، می توان آن رادر گرو چند علت دید:
1) پیامبر، صلی الله علیه و آله و سلم، هیچگاه بر غیر از زمین و خاک سجده نمی کرد (مگر در برخی مواقع که دسترسی آسان به زمین پاک ممکن نبود) از «عبدالله ابن مسعود» (صحابه بزرگ پیامبر) نقل شده «کان لا یسجد الا علی الارض» که او بر غیر زمین سجده نمی کرد.(مجمع الزوائد، 2/57 دار الکتاب العربی، بیروت)
البته شافعی (از پیشوایان و علمای غیر شیعه) نیز می گوید: «جای سجده پیشانی، زمین است و اگر پیشانی با زمین تماس نداشته باشد، سجده صحیح نیست»(شافعی، الأم 1/114، دار المعرفه، بیروت «و من لم یمس من جبهته الارض لم یجزه السجود»)
2) خاک (مخصوصا تربت حضرت سید الشهدا علیه السلام) دارای اثر معنوی فراوانی است که مورد تأکید حضرت رسول نیز بوده، همچنانکه به جابر فرمود: «یا جابر! زر قبر الحسین فإن کربلا قطعه من الجنه» ای جابر! قبر حسین را زیارت کن که کربلا قسمتی از بهشت است»(این روایت در احقاق الحق آمده. به نقل از شهید دستغیب، کتاب سید الشهدا (علیه السلام) ص47) و بدینسان است که خاک کربلا بر سایر خاکها شرافت دارد.
بزرگ پیشوای مکتب تشیع، حضرت امام صادق، علیه السلام علت سجده بر خاک و جایز نبودن سجده بر غیر خاک را چنین می فرماید: «سجده، کرنش و خضوع برای خداست، از این رو سزاور نیست بر خوردنیها و پوشیدنیها سجده شود زیرا دنیا پرستان بنده خوراک و پوشاک اند حال آنکه سجده کننده در حال سجده خدا را پرستش می کند. پس شایسته نیست پیشانی خود را بر معبود دنیا پرستان شیفته دنیا بگذارد. باری! سجده بر زمین افضل است چون تواضع و خضوع در برابر خدا را بیشتر می رساند.»(علل الشرایع 1/341)
خلاصه: سجده بر مهر، تعظیم خاک نیست بلکه کرنش برای خداست و مهر وسیله ای است جهت تسهیل سجده و عبادت در هر مکان.
از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد». اگر ائمه (ع ) حکمی یا کیفیت عملی را بیان می کنند, صرفا بیان حکم الهی و نحوه عمل و سیره رسول اکرم (ص ) است و از پیش خود چیزی را تشریع نمی کنند.
منشأ پیدایش برخی تفاوت ها در کیفیت نماز و وضو، به دو عامل اساسی برمی گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم (ص ) و پیدایش سؤالات جدید: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسی به کسی که مبین حکم الهی بود به سر رسید. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبی اکرم و پیدایش مسائل و سؤالات جدیدی در زمینه های مختلف (از جمله در زمینه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت – که راه دسترسی به بیانگر حکم الهی را بسته می دیدند – برای یافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سلیقه خود به پاسخ آنها پرداختند. اما از دیدگاه شیعه، ائمه معصومین , مفسر و بیانگر حکم الهی بعد از نبی اکرم و بنا به سفارش ایشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبی اکرم , نیز دسترسی به مبین و مفسر احکام الهی داشتند و ائمه (ع ), آنچه را که حکم الهی بود تبیین می کردند; مثلا در مسائلی چون : آیا می توان با کفش نماز خواند؟ آیا اگر بر روی زمین و محل سجده نمازگزار, چیزی غیر از اجزای زمین (مثل فرش ) فاصله شود, می توان بر آن سجده کرد یا نه ؟ آیا خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد در قرائت نماز جایز است و…, در حالی که اهل سنت در این امور به فهم و رأی خود استناد کرده اند.
2- تغییرات و تشریعاتی که از سوی خلفا, پس از رحلت رسول اکرم (ص ) صورت گرفت – مانند مسأله تکتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این عمل را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم (مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج 4, ص 445 – جواهرالکلام , ج 11, ص 19).
در مسأله وضو آمده است که وضوی همه ی مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است . این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد که می فرماید: «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم» (مائده , آیه 6) در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند, علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر گرفتار تردید شد, او سپس وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود.
این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر واقع شد, لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و شرایطی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشت و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت . برای آگاهی بیشتر ر . ک : وضوء النبی من خلال ملابسات التشریع , علی الشهرستانی , نشر مشعر.
علت استفاده از مهر این است که:
اولاً: بنا بر روایات بسیارى – که شیعه و سنى نقل نموده اند – پیامبر(ص) بر خاک سجده مى کردند و در تابستان که بر اثر هواى عربستان خاک و ماسه هاى کف مسجد النبى(ص) بسیار گرم و سوزان مى شد، بر حصیر سجده مى کردند.
ثانیا: عبادت توقیفى است و در اجزا و شرایط آن باید براساس قول و فعل شارع عمل کرد؛ چنان که خود پیامبر(ص) نیز فرموده اند: «صلّوا کما رأیتمونى اصلى؛ همانطور که مى بینید من نماز مى خوانم، شما نیز نماز بخوانید». بنابراین از نظر فقهى بر غیر آنچه که پیامبر(ص) بر آن سجده کرده اند، سجده جایز نیست.
ثالثا: اساس سجده، بریدن از دنیا و متعلقات آن و خضوع و خشوع کامل در پیشگاه خدا است و در روایت است که انسان به خوردنى ها و پوشیدنى هاى خود تعلق بسیار دارد. پس بر این گونه امور سجده روا نیست و جبهه برخاک ساییدن بیشترین کرنش و تواضع و دورى جستن از تعیّنات و تعلقات را در پى دارد.
رابعا: مهر نزد شیعه موضوعیت ندارد؛ بلکه ملاک همان سجده بر خاک است و مهر وسیله اى است که سجده بر خاک را در هر جا و هر مکان سهل و آسان مى سازد.
خامسا: عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نیز سجده بر خاک را تأکید کرده اند؛ هم چنان که امام محمد غزالى در کتاب «احیاءالعلوم» بر این مسأله انگشت نهاده است. بنابراین مخالفت برخى از اهل سنت با این مسأله، از روى ناآگاهى و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهى و عالمان برجسته اهل سنت نیز سجده بر خاک افضل است و اگر اشکالى هست در این است که چرا برخلاف سنت پیامبر(ص) اهل سنت بر هر چیزى حتى فرش و… سجده مى کنند.
خلاصه کلام آن که شیعه با اعتقاد به ولایت و وصایت ائمه هدی(ع) معتقد است که احکام فقهی مربوط به هر بخشی از زندگی از جمله نماز و وضو با هدایت اهل بیت معصوم رسول گرامی(ع) همان است که تاکنون باقی مانده است، این مطلب را منابع اهل سنت هم تأیید می کند. به عنوان مثال ، حذف «حی علی خیر العمل» در اذان صبح، دست بستن در حال قیام و قرائت نماز و یا تحریم ازدواج موقت، از اموری که اهل سنت هم قبول دارند که برخلاف سنت رسول خدا(ص) در عصر خلافت خلیفه دوم (عمر) و با سلیقه او به وجود آمده است. از این رو باید گفت، اهل سنت به دلیل پشت کردن به امامت امیر مؤمنان و فرزندان معصومین(ع) دچار تحریفات جدی در امر عقیده و عمل اسلامی شده اند که در جای خود برای اهل تحقیق روشن و آشکار است.
در این باره مطالعه کتاب 11 جلدی الغدیر مرحوم علامه امینی و یا کتاب «المراجعات» مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین که به فارسی هم برگردانده شده است (ترجمه محمد جعفر امامی) مفید خواهد بود.با این مقدمه می گوییم:
پیامبر اسلام , دست بسته نماز نمی خواندند و اگر دست بسته نماز می خواندند و سنت همیشگی پیامبر آن گونه بود, در این صورت , همه آن طور می خواندند و کسی در آن اختلاف نمی کرد. از خصوصیات شیعه پای بندی به سنت پیامبر است .
اگر پیامبر اسلام دست بسته می خواندند: اولا, شیعیان قطعا دست بسته می خواندند. هیچ کدام از امامان معصوم شیعه نگفته اند که پیامبر دست بسته نماز می خوانده است , (مستند العروه , آیت الله شیخ مرتضی بروجردی , ج 4, ص 445).
ثانیا, اگر عمل پیامبر می بود, اهل سنت نیز دست بسته خواندن را واجب می دانستند در حالی که هیچ کدام از چهار فرقه فقهی اهل سنت این عمل را واجب نمی دانند حتی مالکی ها آن را مستحب هم نمی دانند, (الفقه علی المذاهب الخمسه , مغنیه , ص 109). آنان که اولین بار دست بسته نماز خواندن را رسم کردند چنین فکر کردند که چنین حالتی به خود گرفتن , یک نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و برای همین , دستور دادند که از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند.
دست روی دست گذاشتن و هر دو دست را روی شکم گذاشتن , در اصطلاح فقهی تکتیف نامیده می شود. در این که از چه زمانی دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست . برخی معتقد هستند که در زمان خلیفه اول ابوبکر چنین رسمی رواج یافت و بعضی ها معتقدند که در زمان خلیفه دوم عمربن خطاب , این سنت رواج یافت .
بنابراین , اهل سنت نیز این عمل را عمل پیامبر نمی دانند, بلکه عمل صحابه پیامبر بعد از رحلت نبی اکرم (ص ) می دانند و داستان آن را چنین آورده اند که وقتی که اسیران ایرانی را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته دید و پرسید: چرا چنین کرده اید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهانمان چنین می ایستیم . عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نماز چنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب , تکتف, سنت شد, (مستند العروه , ج 4, ص 445 – جواهر, ج 11, ص 19).
شیعیان براساس روایاتی که از امامان معصوم رسیده , به تکتف معتقد نیستند و به جای آن , دست ها را روی ران ها می گذارند و پایین می اندازند. برخی از روایات چنین است : الف ) به امام صادق (ع ) یا امام باقر(ع ) گفته شد: کسی دست خود را روی دست دیگر می گذارد و نماز می خواند, حکم این چیست ؟ جواب داد: این , تکتف است و انجام نشود. ب ) علی (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر, خود را به مجوس تشبیه نمی کند. ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تکتف نکن که این کار مجوس است. د ) در روایتی آمده است که تکتف, کار شایسته ای نیست , (وسایل الشیعه , ج 4, ص 1264, ابواب قواطع الصلوه , باب 15). ه ) امام باقر(ع ) فرمود: وقتی به نماز برمی خیزی , دست هایت را رها کن , آنها را روی ران هایت بگذار و انگشتانت را باز نکن. و ) از امام صادق (ع ) نقل شده که آن حضرت فرمود: در نماز دست ها را روی ران ها بگذارید و آن ها را رها کنید و انگشتان دست را به هم بچسبانید, (وسائل الشیعه , ج 4, ص 710, باب 17 از ابواب قیام و ص 674, باب 1, افعال الصلوه , ح 1).{
V حکم فقهی تکتف از نظر شیعه : اگر تکتف را جزء نماز بدانیم , در این صورت , حرام و نماز باطل است و در این شکی نیست . اگر تکتف را به عبودیت و خضوع انجام دهیم , در این صورت هم جایز نیست . اگر تکتف را به عنوان یک عملی انجام بدهیم , در این صورت , مشهور گفته اند حرام است و برخی گفته اند مکروه است و می توان گفت که تکتف فی حد نفسه حرام نیست ولی در مکروه بودن آن تردیدی وجود ندارد, (مستند العروه , ج 4, ص 445).
اما سجده بر مهر:
شیعیان سجده بر زمین و آنچه که از آن می روید را به شرط آنکه خوراکی و پوشاکی نباشد جایز می داند.(وسایل الشیعه، کتاب الصلوه، باب اول از ابواب «ما یسجد علیه» اما غیر شیعه سجده بر همه چیز را روا دانسته(الخلاف، شیخ طوسی، 1/357) و شیعیان را به بت پرستی متهم می دارند.( ایده ها و عقیده ها، سید محمد شفیعی، 297 و 298؛ همراه با راستگویان، محمد تیجانی، ص385 تا 389) دلیل ما آن است که:
1- هر دو گروه فوق این روایت را نقل کرده اند که حضرت محمد، صلی الله علیه و آله از موضع بیان نعمت هائی که خداوند فقط به ایشان و پیروانش عنایت فرموده، جنین گفتند: «جعلت لی الارض مسجدا و طهورا» خداوند زمین را برای من سجده گاه و یکی از عوامل طهارت (مثل تیمم) قرار داد.(المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ماده «ارض» – «سجد»)
با این حدیث اصل جواز سجده بر زمین اثبات می شود، و به دو دلیل عقلی و روایی سجده فقط بر زمین یا آنچه که از آن می روید صحیح است. یکی آن که پیامبر جز بر زمین یا حصیر و آنچه که مثل آن از زمین می روید سجده نکردند، و چون عبادت توقیفی و تعبدی است ما در صحت سجده به غیر این ها، اگر یقین به بطلان نداشته باشیم، حداقل شک در صحت آن داریم بنابراین اصل عقلی و عقلائی عدم جواز است. جالب اینجاست که در برخی از روایات که خود اهل سنت نقل کرده اند، رسول خدا، صلی الله علیه و آله، جز بر زمین سجده نمی کردند «کان لا یسجد الا علی الارض».(مجمع الزوائد، ج2، ص57)
دیگر آنکه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام جزو اهل بیت و عترت اند و باید به ایشان نیز مراجعه کرد،(به دلالت احادیث ثقلین که مورد قبول شیعه و غیر شیعه است) از حدیث آن حضرت بهره می جوئیم که فرمود: «جز بر زمین یا آنچه که از زمین می روید سجده مکن! مگر پنبه و کتان (و در سایر روایات: و هر آنچه خوردنی یا پوشیدنی است)».(الخلاف، شیخ طوسی) از این رو ماشیعیان، اصل جواز سجده بر خاک را از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله (که مورد توافق با غیر شیعه است) گرفته ولی عدم جواز سجده بر غیر زمین را از عترت (که طبق اعتراف غیر شیعه، دستور به اخذ سنت و تبعیت از آنان داریم) دریافت می کنیم.
2- اساسا روایات کتب معتبر غیر شیعه (معروف به صحاح سته) نیر دلالتی بر اینکه رسول گرامی، صلی الله علیه و آله بر غیر از زمین و آنچه از زمین می روید (به شرط پوشیدنی و خوردنی نبودن) سجده کرده باشد، ندارد.
توضیح اینکه: روایات کتب یاد شده بر سه دسته اند: 1) روایاتی که دلالت دارند آن حضرت از آغاز بعثت تا پایان عمر، همواره بر روی خاک یا ریگ سجده می کردند. 2) روایاتی که دلالت دارند مسلمانان موقعی که ریگها داغ بودند، قبل از انجام سجده، به مدت کمی آنها را در دستان خود نگه می داشتند تا از گرمای آن کاسته شود و سپس سجده می کردند. 3) و اینکه گاهی به خاطر داغ بودن ریگ، چیزی (مثل خمره که قطعه بسیار کوچکی از حصیر بافته شده از لیف خرما بود) بر روی آن انداخته و سجده می کردند.(این تقسیم بندی توسط علامه امینی در کتاب «سیرتنا و سنتنا» که به بررسی کتب غیر شیعه صورت گرفته درج گردیده.)
و البته معلوم است که اصلا آن زمان فرشها و زیلوهای امروزی در کار نبود تا ادعا شود آن حضرت بر فرش نیز سجده می کردند. (حال آنکه غیر شیعه بر فرش هم سجده می کنند!) بلی، آن حضرت همیشه بر خاک و ریگ سجده نمی کرده ولی بر بوریا، خمره و … نیز سجده می کردند که تمام اینها نیز از نظر شیعه پذیرفته شده است، زیرا اقلام فوق همان روئیدنی هائی هستند که قابلیت خوراک و پوشاک ندارند.
3- منش رفتاری شیعه در سجده بر مهر، نه از آن روست که بر مهر سجده کرده و آنرا همانند پروردگار شایان پرستش و قداست ببیند، بلکه چون استفاده از زمین پاک غیر غصبی فاقد گرما یا رطوبت همیشه و در همه جا ممکن نیست، و از سوئی انسان نیایشگر به نماز همیشه نیاز داشته و حتی در غیر موقع نماز نیز به سجده می پردازد (مثل سجده واجب قرآن که با شنیدن اش الزامی می گردد) از اینرو مقداری از خاک بهداشتی و جامع ویژگیهای صحت شرعی را در قالب مهر درآورده تا راحت تر باشند.
حالا چرا از بین آن همه اشیاء که سجده بر آن صحیح است، خاک و زمین انتخاب شده، می توان آن رادر گرو چند علت دید:
1) پیامبر، صلی الله علیه و آله و سلم، هیچگاه بر غیر از زمین و خاک سجده نمی کرد (مگر در برخی مواقع که دسترسی آسان به زمین پاک ممکن نبود) از «عبدالله ابن مسعود» (صحابه بزرگ پیامبر) نقل شده «کان لا یسجد الا علی الارض» که او بر غیر زمین سجده نمی کرد.(مجمع الزوائد، 2/57 دار الکتاب العربی، بیروت)
البته شافعی (از پیشوایان و علمای غیر شیعه) نیز می گوید: «جای سجده پیشانی، زمین است و اگر پیشانی با زمین تماس نداشته باشد، سجده صحیح نیست»(شافعی، الأم 1/114، دار المعرفه، بیروت «و من لم یمس من جبهته الارض لم یجزه السجود»)
2) خاک (مخصوصا تربت حضرت سید الشهدا علیه السلام) دارای اثر معنوی فراوانی است که مورد تأکید حضرت رسول نیز بوده، همچنانکه به جابر فرمود: «یا جابر! زر قبر الحسین فإن کربلا قطعه من الجنه» ای جابر! قبر حسین را زیارت کن که کربلا قسمتی از بهشت است»(این روایت در احقاق الحق آمده. به نقل از شهید دستغیب، کتاب سید الشهدا (علیه السلام) ص47) و بدینسان است که خاک کربلا بر سایر خاکها شرافت دارد.
بزرگ پیشوای مکتب تشیع، حضرت امام صادق، علیه السلام علت سجده بر خاک و جایز نبودن سجده بر غیر خاک را چنین می فرماید: «سجده، کرنش و خضوع برای خداست، از این رو سزاور نیست بر خوردنیها و پوشیدنیها سجده شود زیرا دنیا پرستان بنده خوراک و پوشاک اند حال آنکه سجده کننده در حال سجده خدا را پرستش می کند. پس شایسته نیست پیشانی خود را بر معبود دنیا پرستان شیفته دنیا بگذارد. باری! سجده بر زمین افضل است چون تواضع و خضوع در برابر خدا را بیشتر می رساند.»(علل الشرایع 1/341)
خلاصه: سجده بر مهر، تعظیم خاک نیست بلکه کرنش برای خداست و مهر وسیله ای است جهت تسهیل سجده و عبادت در هر مکان.