اين اعتقاد شيعيان دلائل و شواهد فراواني دارند كه ما اجمالاً در اينجا به برخي از آنها، اشاره ميكنيم.
دليل اول: علي ـ عليه السلام ـ به منزله نفس رسول خدا ميباشد:
در جريان مباهله رسول خدا با مسيحيان نجران، (براي شرح تفصيل واقعه ميتوان به كتب تاريخي و تفسيري مراجعه نمود) خداوند خطاب به رسول خدا فرمود كه: فَقل تَعَالَوا نَدْعُ أبنَاءَنا و ابْناءَكم و نِساءَنا وَ نِساءَكم و انفسُنا وَ اَنفُسَكم ثُمَّ نَبْتهِل…[1] (به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم شما هم از نفوس خود آنگاه مباهله كنيم)، اجماع مفسرين است.[2] كه همراهان رسول خدا در جريان مباهله عبارت بودند از فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ كه معادل نسائنا بود و حسن و حسين ـ عليهما السّلام ـ كه معادل ابناءنا بودند و علي ـ عليه السلام ـ كه قطعاً بايد معادل انفسنا باشد چرا كه، اولاً يقيناً مصداق دو فقره قبلي آيه شريفه نميتواند باشد، ثانياً با تأمل در آيه روشن ميشود كه انسان، خود را دعوت نميكند و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ خود را دعوت ننموده است، بلكه از غير خود دعوت به عمل آورد، لذا مراد از انفسنا نفس محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ يعني شخص آن حضرت نميباشد. بلكه كسي غير از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بايد باشد و آن علي ـ عليه السلام ـ است پس علي از جهت كمالات و فضائل به حدي بالا است، كه به منزله نفس رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ است البته آنچه كه مسلم ما بين شيعه و سني است و در اين زمينه اتفاق نظر وجود دارد اين است. که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از جميع انبياء افضل ميباشد.[3]بنابراين علي ـ عليه السلام ـ افضل از جميع انبياء غير از نبي مكرم اسلام است زيرا چنان كه بيان شد فاصلهاي از جهت كمالات و فضائل بين آن دو بزرگوار وجود ندارد جز اينكه علي، نبي و رسول الهي نميباشد و اين كمال هم نميتواند فاصله چنداني ايجاد نمايد والا بمنزله نفس رسول خدا نميباشد.
دليل دوم: همه فضائل و كمالات برجسته انبياء الهي در علي ـ عليه السلام ـ موجود است.
بنابر حديث نبوي كه به سند صحيح از راويان شيعه و سني نقل شده است رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در محفلي از محافل صحابه بودند كه فرمودند: من ارادَ أن ينظر الي آدم في علمه، و الي نوح في فهمه، و الي موسي في مناجاته، و الي عيسي في سمته، و الي محمد في تمامه و كماله و جماله، فلينظر الي هذا الرجل المقبل (هر كس ميخواهد علم آدم، و فهم و بصيرت نوح، و مناجات موسي، و هيبت و عظمت عيسي، و همه كمالات و زيباييهاي محمد، را نظاره كند به اين مردي كه در برابر ماست نظر افكند) اشارة حضرت به علي ـ عليه السلام ـ بود كه از طرف مقابل به سوي حضرت در حال حركت بودند.[4]طبق روايات فوق كه توسط راويان متعدد با بيان مختلف ذكر شده، همه كمالات و فضايل برجسته انبياء الهي در وجود مبارك علي ـ عليه السلام ـ موجود است آنچه كه موجود نيست رسالت و نبوت ميباشد. لذا علي ـ عليه السلام ـ افضل از جميع انبياء به جز رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ ميباشد.
دليل سوم: حديث طير:
از انس بن مالك و سعد بن ابي وقاص و ابو رافع و ابن عباس ابوعبدالله بصري روايت شده كه رسول خدا روزي در منزل قصد تناول از گوشت پرندهاي را داشتند كه آن پرنده را يكي از اصحاب براي ايشان هديه آورده بودند كه از آن تناول كنند. در اين هنگام كه رسول خدا دست به دعا برداشتند و فرمودند: اللهم ائتني باحب خلقك اليك يأكل معي من هذا الطائر (خداوندا بهترين مخلوقات خود را بر من حاضر كن تا من به اتفاق او از گوشت اين پرنده تناول نمايم) در اين هنگام بود كه علي ـ عليه السلام ـ وارد منزل رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ شدند و به اتفاق آن حضرت از گوشت آن پرنده تناول فرمودند.[5]آنچه كه از اين روايت استفاده مي شود آن است كه علي ـ عليه السلام ـ محبوبترين مخلوقات خداوند ميباشد چرا كه بيان كلام رسول خدا مقيد به قيد زماني خاصي يا گروه خاصي نشده روشن است محبوبترين خلق نزد خداوند با فضيلتترين آنها ميباشد. پس علي ـ عليه السلام ـ با توجه به اطلاق بيان رسول خدا افضل از جميع انبياء الهي ميباشد.
در مورد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ چنانكه در ابتدا بيان كرديم، آيات قرآن و روايات متواتر نبوي واتفاق مسلمين بر، برتري فضيلتي رسول خدا بر جميع مخلوقات الهي ميباشد و دلايل كتاب و سنت و اجماع مسلمين بر اين دلالت ندارد كه ما بقي انبياء نيز اين فضيلت و برتري را دارا ميباشند. لذا آنچه كه فضايل علي ـ عليه السلام ـ را بر جميع خلايق الهي اثبات ميكند، اين برتري فقط در مورد نبي مكرم اسلام تخصيص و تقييد ميخورد.
بنابر همان گونه که رسول خداـ صلي الله عليه و آله- افضل از جميع انبياء است امام علي ـ عليه السلام ـ نيز افضل از جميع انبياءالهي است.
پي نوشت ها:
[1] . آل عمران/ 61.
[2] . فرائد السمطين، ج1، ص377 ـ 378، الحديث 307؛ ابي حيان الاندلسي، تفسير البحر المحيط، طبعة دارالفكر، ج2، ص479؛ الالوسي البغدادي، روح المعاني، ج3، ص187 ـ 190، طبعة دار احياء التراث العربي ـ شواهد التنزيل مؤسسة طبع و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ـ ابن الجوزي، زاد المسير، نشر دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع، تفسير القرطبي، بيروت، دار احياء التراث العربي، تفسير ابن كثير، نشر دارالمعرفة، بيروت، الغدير، ج1، ص393، بر قم 5.
[3] . الدر المنثور سيوطي، ج 2، جزء 4، ص 69، الكشاف زمخشري، بيروت؛ دارالفكر، ج 4، ص 106؛ رشيد رضا، تفسير المنار، ج 7، ص 583؛ طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ص 198، بيروت؛ نشر مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 178، امامي الطوسي، بيروت، نشر دار صادر، ص 56؛ طباطبائي، تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين، ج 2، ص 311.
[4] . مراجعه شود به اميني، الغدير، ايشان بحث مستوفاي سندي و دلايلي در مورد اين روايت انجام داده است؛ الغدير، بيروت، نشر دارالكتاب العربي، و مراجعه شود به شرح نهجالبلاغه، ج 9، ص 168، ابن ابي الحديد معتزلي، شرح المواقف، قم، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشي، ج 8، ص 369؛ شرح المقاصد، ص 299، ج 5.
[5] . كتاب الجامع الصحيح سنن الترمذي، بيروت، نشر دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع، چاپ2، 1403، ج 5، ص 300؛ تاريخ ابن عساكر ترجمه الامام، ج2، ص 158، ص 110 از شماره 642 ـ 613؛ فرائد السمطين، ج 1، ص 215 تا ص 209، شماره 165 و 166 و 167؛ الجويني الشافعي، فرائد السمطين، تحقيق شيخ محمدباقر المحمودي، چاپ1، بيروت، مؤسسة المحمودي للطباعة و النشر، حاكم النيشابوري، مستدرك الحاكم، بيروت، نشر دار المعرفة، ج 3، ص130، فضائل الصحابة، ج 2، ص 956، ص 450، ابن أثير، جامع الاصول، ج9، ص 471؛ مصابيح السنة، ج 4، ص 173، حلية الاولياء، ج 6، ص 339.