خانه » همه » مذهبی » چرا قرآن براي هدايت بشر، از روش واحد استفاده نكرده؟

چرا قرآن براي هدايت بشر، از روش واحد استفاده نكرده؟

قرآن با استفاده از فنون و ادبيات و شيوه هاي مختلف به هدايت انسان ها پرداخته است. در اينجا به مهم ترين روش هاي قرآن در هدايت انسان ها اشاره مي كنيم:
اوّل: ارشاد و ترغيب به نظر در ملكوت آسمان‏ها و زمين و همه مخلوقات، براى پى بردن به اسرار الهى. و از اين راه است كه دل‏ها آكنده از ايمان به خداوند و عظمت و حكمت او مى‏ شود. اما نظر و فهم دقيق و قانع كننده، نه تقليد و بدعت. و از همين راه است كه خداوند به عقل كرامت بخشيده و درهاى بحث و كنكاش در كشف غوامض و اسرار كائنات در زمين و آسمان را به روى او گشوده است، تا از آنها در زندگانى اين جهانى سود جويد، و بالاتر آنكه معرف و ايمان او به خداوند با گستردگى فهم او از كائنات استوارتر شود.
دوم: بيان قصص گذشتگان، از پيغمبران و امّت‏ها، از صلحا و مفسدان، به گونه اي كه باعث عبرت باشد. از اين طريق سنّت‏ هاى تكويني خداوند در بين مخلوقاتش و عوامل ترقّى و انحطاط فرد و جامعه شناخته مي شود. اما اين قصه گويي نه براى گذراندن وقت؛ بلكه به منظور عبرت گرفتن و هدايت انسان هاست.
سوّم: بيدار كردن شعور باطنى انسان و ارجاع او به فطرت ناآلوده خويش كه خود از خود سؤال كند و خرد و شعور باطنى و مواهب فطرى و ارتكازى خود را به كار بندد. از آغاز خود و ديگران، از موادّ جهان، از جنبش و حيات، از مآل و پايان امور، از اسباب و علل، از همه اينها بپرسد؛ كه جواب قطعى و هر چند مجمل را از درون خود خواهد يافت. شناخت اين روش عالى قرآن در به كار بردن فطرت و شعور باطن و تبادرات ذهنى بسيار مهم است؛ به عنوان مثال خداوند در اين آيات با طرح پرسش هايي از خلقت، آدمي را به فكر وا مي دارد:
 «قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» بگو آيا در خداوند آفريننده آسمانها و زمين شك است؟[1]  «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» آيا شما آن (كشت) را كاشته ‏ايد يا ما زارع آن بوده ‏ايم؟[2] چهارم: ترغيب و ترهيب، بشارت و انذار، وعد و وعيد، كه قرآن هر دو قسم آن را به كار برده است. وعد و وعيد در زندگانى دنيا و نشان دادن جزاى قهرى اعمال، چه در فرد و چه در جامعه در همين دنيا، و وعده نصرت و زندگانى آسان براى افراد متّقى، و زندگانى مشقّت بار و دشوار براى بدكاران و مفسدان، و انحطاط و تبديل براى بدكاران، كه نمونه هايي از آن در اين آيات بكار رفته است:
 «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ» و يارى مؤمنان حقى است بر ما.[3]  «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» و هر كس تقواى خدا پيشه كند، خداوند براى او محل خروج (از دشوارى ‏ها) قرار دهد و از حيثى كه حساب نمى‏ كند روزيش خواهد داد.[4]  «وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ» و اگر روى برتابيد، خداوند گروهى ديگر جز شما را به جايتان خواهد آورد كه همچون شما نباشند[5]. [6] پنجم: استفاده از تمثيل. يكي ديگر از روش هاي قرآن براي هدايت انسان ها مثال زدن است. در واقع خداوند با مثال زدن حقايقي را كه از دسترس افكار عموم دور است به ذهن نزديك ساخته و راه فهم مطلب را آسان مي كند.«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ في‏ هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون»ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مثَلى زديم، شايد متذكّر شوند. [7] به عنوان نمونه اي از مثل هاي قرآن مي توان به اين آيه اشاره كرد:
«َ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال»امّا كفها به بيرون پرتاب مى ‏شوند، ولى آنچه به مردم سود مى‏ رساند [آب يا فلز خالص‏] در زمين مى‏ ماند خداوند اينچنين مثال مى‏ زند![8] خداوند با اين مثال زيبا انسان را به سمت حقايق اصيل رهنمون مي شود و توجه مي دهد كه باطل و شرك ماندني نيست، مانند كف روي آب تنها مدت كوتاهي جولان مي دهد؛ اما آنچه ماندني است حقيقت است كه همچون آب و فلز هم دوام دارند و هم مايه حيات و منفعتند.
ششم: الگودهي. نقش تربيتي الگوها در زندگي انسان انكارناپذير است. هركس در زندگي خود تحت تاثير كساني قرار مي گيرد كه آنها را به عنوان الگو انتخاب كرده است. قرآن مجيد به اين نكته رواني توجه داشته و به معرفي الگوهاي شايسته پرداخته است تا مردم با نگاه به اين الگوها شيوه صحيح زندگي را بياموزند.
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى است.[9] «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ»براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند وجود دارد.[10] هفتم: اقامه برهان هاي عقلي. روش استفاده از براهين عقلي در آيات بسياري از قرآن مجيد مشهور است. البته استدلال هاي قرآن در عين استحكام و قوت، به گونه اي روان و با استفاده از مقدمات و همسو با فطرت انسان پي ريزي شده، كه عموم مردم بتوانند از آن بهره مند شوند. به عنوان نمونه قرآن در اثبات توحيد از برهان تمانع استفاده كرده است:« لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا» اگر در آسمان و زمين، جز «اللَّه» خدايان ديگرى بود، نظام جهان به هم مى‏ خورد[11].[12] به اين ترتيب خداوند با استفاده از اين شيوه ها انسان ها را به سوي راه صحيح هدايت كرده، ساير راه ها را نفي مي كند و با دعوت انسان و بيدار كردن فطرت او، او را به سمت خود جذب مي كند.

براي پاسخ به اين سوال كه چرا قرآن از يك شيوه واحد براي هدايت بشريت بهره نبرده است و چرا از اين همه روش هاي متنوع استفاده كرده، بايد به وجود تفاوت هاي بسيار در ذات انسان ها كه مخاطبان قرآن هستند، اشاره كنيم. امام خميني(ره)در اين باره مي نويسد:«كسى كه بخواهد تربيت و تعليم، انذار و تبشير كند، بايد مقاصد خود را با عبارات مختلف و بيانات گوناگون، گاهى در ضمن قصه و حكايت و گاهى در ضمن تاريخ و نقل و گاهى به صراحت لهجه، گاهى به كنايه و امثال و رموز تزريق كند، تا نفوس مختلف و قلوب متشتّته هر يك بتوانند از آن استفاده كنند. و چون اين كتاب شريف براى سعادت جميع طبقات و قاطبه سلسله بشر است و نوع انسانى در حالات قلوب، و عادات و اخلاق و ازمنه و امكنه، مختلف هستند، همه را نتوان به يك طور دعوت كرد، اى بسا نفوسى كه براى اخذ تعليم به صراحت لهجه و القاى اصل مطلب به طور ساده حاضر نباشند و از آن متأثر نگردند، اينها را بايد متناسب با ساختمان دماغشان دعوت كرد و مقصد را به آنها فهمانيد و بسا نفوسى كه با قصص و حكايات و تواريخ سروكار ندارند و علاقه‏ مند به لبّ و لباب مقاصدند، اينها را نتوان با دسته اول در يك ترازو گذاشت. اى بسا قلوب كه با تخويف و انذار متناسبند و قلوبى كه با وعده و تبشير سروكار دارند. از اين جهت است كه اين كتاب شريف به اقسام مختلف و فنون متعدد و طرق متشتّت مردم را دعوت فرموده است.[13]

پي نوشت:
[1] . ابراهيم،10
[2] . واقعه،64
[3] . روم،47
[4] .طلاق،2
[5] .محمد،28
[6] . شناخت قرآن، سيد على كمالى دزفولى‏، اسوه، قم،1370، ص: 60-59
[7] .زمر،27
[8] رعد،17
[9] .احزاب،21
[10] .ممتحنه،4
[11] انبيا،22
[12] .روش هاي قرآن براي هدايت انسان،قدرت الله فرقاني،فصلنامه پيام،ش93،ص52-60
[13]. تحليل زبان قرآن و روش شناسي فهم آن، محمد باقر سعيدى روشن‏،پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى / موسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه‏،تهران،1383، ص: 377

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد