طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا قرآن كريم برده داري را متوقف نكرد؟

چرا قرآن كريم برده داري را متوقف نكرد؟

1. موضوع برده داري نه فقط در عصر نزول قرآن، بلكه از قرنها پيش از ميلاد در ميان اقوام و ملل رايج بود. افراد، گروه ها و حكومت ها ، افراد يا اقوام ديگر را به بردگي گرفته و آنها را در كارهاي دشوار به كار مي گرفتند. افزون بر اين بردگي در قوانين و شرايع پيشين مانند قانون حمورابي، مانو، شريعت يهود، مسيحيت و جز اينها به رسميت شناخته شده و دستورات و احكامي در مورد بردگان در اين قوانين صادر گرديده است. افلاطون و ارسطو از فلاسفه بزرگ يونان اصل بردگي را معقول و حتي آنرا از ضروريات هر جامعه مي دانستند. در ايران باستان نيز بردگي رواج داشت و زرتشت از آن نهي نكرده بود.[1]  در عصر نزول قرآن نيز برده داري نوعي معامله معمول اقتصادي-اجتماعي بود كه هيچ كس با آن مخالفتي نداشت، به همين دليل تغيير يا الغاي آن نياز به برنامه ريزي دقيق و زمان طولاني داشت. به عنوان مثال شرابخواري كه يك رفتار فردي بود و برخي از عرب ها حتي در جاهليت نيز از آن پرهيز داشتند و آن را ناشايست و نامتناسب با شخصيت هاي والاي انساني مي دانستند، با اين همه مبارزه با آن چند سالي طول كشيد، زيرا لازم است ابتدا آماده سازي و برخي مقدمات ديگر صورت بگيرد.[2] اگر در موضوع برده داري، همه بردگان در يك روز و يك ساعت معين آزاد مى‏شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مى‏ گشت كه هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامى كه محروميت به او فشار مى ‏آورد به همه جا حمله ‏ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد.[3] بنابراين نياز به برنامه ريزي و زمان را نبايد در اين امر ناديده گرفت.
2. برخلاف اقوام و ملت هاي پيشين كه بردگي را به صورت گسترده جايز شمرده، از راههاي متعدد به آن اقدام مي كردند و هيچ منزلت و ارزشي براي بردگان قائل نبودند، اسلام در مواجهه با اين واقعيت موجود راهكارهايي را برگزيد. اسلام انواع مختلف برده داري(برده گيري با زور، برده گيري بدليل طلبكاري،يا با حمله به قبيله و…) را لغو كرد و تنها نوعي كه باقي ماند، برده گيري در جنگ بود. امكان لغو برده داري در جنگ وجود نداشت، چرا كه دشمن، مسلمانان را به بردگي مي گرفت و اگر مسلمانان اين كار را نمي كردند دشمن جري شده، ممكن بود نيروى خود را تجديد سازمان دهد و حمله مجددى را آغاز نمايد[4]. بنابراين در موضوع برده داري در جنگ اسلام مقابله به مثل نموده و اين شيوه، ابداع اسلام نبوده است. اما پس از اسير گرفتن نحوه برخورد صحيح با آنها و نيز راه هايي براي آزاد كردن آنها ارائه داد. در آيه 4 سوره محمد خداوند دستور مي دهد يا برده ها را آزاد كنيد و يا با گرفتن فديه آزادشان سازيد، تا جنگ پايان يابد: «فَإِمَّا مَنَّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتىَ‏ تَضَعَ الحَْرْبُ أَوْزَارَهَا». اين آيه تنها آيه اي است از اسيران جنگ سخن مي گويد كه آن هم سخني درباره برده گيري اسيران جنگي ندارد تا بصورت قانون ثابت در آيد. بلكه دو راه در مقابل ايشان بيان مي كند: يا آنها را آزاد كنيد و يا فديه از ايشان بگيريد. اين دو قانون در واقع درصدد ساخت آينده جوامع است تا رفتار با اسيران جنگي در چارچوب اين قانون در آيد. بنابراين اسلام به لغو رسمي برده داري نپرداخت، اما به اصلاح نظام ظالمانه برده داري به سود بردگان پرداخت و قوانين و راه هاي آزادسازي بردگان را اعلام كرد.[5] 3. اسلام همه مومنان را با هم برادر دانست« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة[6]» و تنها ملاك برتري را تقوا دانست[7] و جايگاه انساني بردگان را در حد برادر، فرزند جوان يا دختر بالا برد و زمينه آزاد سازي بردگان را با راه هاي عتق و مكاتبه و … فراهم ساخت. پيامبر اكرم (ص) به منظور مراعات بردگان مي فرمود: «كسي از شما نگويد اين بنده من است و اين كنيز من. بلكه بگويد اين جوان(پسر) من است و اين دختر من» .افزون بر اين اين آن حضرت زمينه پيشرفت علمي بردگان را فراهم ساخت، به گونه اي كه بسياري از مفسران و فقيهان برجسته صدر الام همچون سعيد بن جبير، عطا، مجاهد و زيد بن اسلم از بردگان و مواليان بودند.[8] همچنين قرآن كريم احسان به بردگان را در كنار احسان به پدرو مادر و خويشان قرار داده است:«وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً[9]» و خدا را بپرستيد، و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه‏ مانده و بردگانِ خود [نيكى كنيد]، كه خدا كسى را كه متكبّر و فخرفروش است دوست نمى‏ دارد.
اين آيه با حق خدا شروع شده و با حقوق بردگان ختم مى ‏گردد، زيرا اين حقوق از يكديگر جدا نيستند، و تنها اين آيه نيست كه در آن در باره بردگان توصيه شده، بلكه در آيات مختلف ديگر نيز در اين زمينه بحث شده است. در واقع اسلام برنامه دقيقى براى آزادى تدريجى بردگان تنظيم كرده كه به” آزادى مطلق” آنها مى ‏انجامد.[10] 4. قرآن قانوني گذاشت كه به وسيله آن بردگان پس از مدتي كار كردن مي توانند خود را بازخريد كرده(مكاتبه)، آزاد سازند: «وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكاَتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيرًْا  وَ ءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِى ءَاتَئكُمْ». از ميان غلامانتان، كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند، اگر در آنان خيرى مى‏ يابيد، قرار بازخريد آنها را بنويسيد، و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد. در واقع در آن زمان بردگان به دليل اينكه جا و مكاني نداشتند برايشان بهتر بود در كنار كسي ديگر مشغول به كار شوند و اگر روزي توانايي زندگي مستقل داشتند مي توانند خود را بازخريد كرده و به زندگي خود استقلال بدهند. اما اگر توانايى بر اين امور را نداشته باشند، و اين كار در مجموع به ضرر آنها تمام شود و در نتيجه سر بار جامعه شوند بايد به وقت ديگرى موكول كنند كه اين صلاحيت و توانايى حاصل گردد.[11] بنابراين از نخستين لحظه اي كه برده درخواست مكاتبه مي كرد كه البته آقاي او نمي توانست آن درخواست را رد كند، برده صبح مي كرد در حاليكه براي كار او نزد آقايش مزدي بود. تابدين وسيله مال مورد نياز را جمع كند و زمينه تشكيل زندگي مستقل را براي خود فراهم آورد. و اگر آقايش قبول نمي كرد، حكومت دست بكار مي شد و حكم آزادي برده را صادر و اجرا مي نمود.[12] بنابراين قرآن به صورت دفعي و رسمي برده داري را لغو نكرد، چرا كه برده داري موضوعي بود كه قرنها در ميان انسان ها در اقوام و ملل مختلف رواج داشت و متوقف ساختن يكباره آن ممكن نبود. اما مسير متوقف ساختن آنرا با محدود كردن گستره آن(تنها اسيران جنگ) و راههايي براي آزاد كردن آنها به مرور زمان بوجود آورد. يعني اينگونه نبود كه قرآن با دستور يكباره به آزاد سازي همه برده ها، باعث شود جمعيت زيادي از افراد بدون سرمايه و در آمد وارد جامعه شوند تا هم به ضرر خودشان باشد و هم به امنيت جامعه لطمه وارد كند؛ بلكه مرحله مرحله زمينه هاي تشكيل زندگي مستقل برده ها را فراهم نمود. ضمن اينكه با ارزش دهي به بردگان هم رديف ساير انسان ها، راه برخورد صحيح با آنها را معرفي كرده است.
پي نوشت:
[1]. دائره المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان كتاب، 1386، ج5، ص451-452
[2] . نقدشبهات پيرامون قرآن كريم، محمدهادي معرفت،قم:تمهيد،1388، ص219
[3] . تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية،1374ش،  ج‏21، ص: 416
[4] . تفسير نمونه، ج‏21، ص: 411
[5] .نقدشبهات پيرامون قرآن كريم، محمدهادي معرفت،قم:تمهيد،1388، ص231
[6] .حجرات،10
[7] . إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ . حجرات،13
[8].دائره المعارف قرآن كريم، ج5،ص457
[9] . نساء،36
[10] . تفسير نمونه، ج‏3، ص: 383
[11] . تفسير نمونه، ج‏14، ص: 459
[12] . ارمغان فريد(ترجمه شبهات حول الاسلام)، محمد قطب، فريد گلپايگاني، تهران، 1350،ص48

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد