در پاسخ به سؤال توجه به چند نكته لازم است:
1. واژة «خصم» بر يك گروه يا يك نفر مخاصم اطلاق ميگردد نه بر طرفين «مخاصمه»، امّا در اين آيه شريفه به دليل سياق آيه، كه ميفرمايد: « وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[2] ؛ آيا داستان شاکيان هنگامي که از محراب بالا مي رفتند برايرسيده است؟!» شاكيان هردو طرف آمده بودندو لذا در ذيل آيه ميفرمايد: « إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ …[3] ؛درآن هنگام که بر او وارد شدندو او از ديدن آنها وحشت کرد، گفتند : نترس دو نفرشاکي هستيم که يکي بر ديگري ستم کرده پس اکنون درميان ما داوري کن»
مرحوم علامه ـ رحمة الله عليه ـ مراجعهكنندگان به حضرت داود ـ عليه السّلام ـ را دو نفر احتمال دادند و فرمودهاند: منظور اشخاص است كه خصومت در دين شان افتاده است، تا آنجا كه ميفرمايد و معناي آيه اين است كه: اي محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ آيا اين خبر به تو رسيده است كه قومي متخاصم از ديوار محراب داود ـ عليه السّلام ـ بالا رفتند؟[4] پس شكي نيست كه مراد از كلمة خصم در اينجا دو گروه متخاصم ميباشند.[5]2. حداقل جمع منطقي «دو» ميباشد امّا لازمة آن اين نيست كه اگر در موردي قرائن و شواهدي بر بيش از آن دلالت داشت، صيغة جمع را بر بيشتر از آن حمل ننماييم و مورد آيه از آن مواردي است كه قرائن و شواهد، دلالت بر بيشتر از دو نفر ميكند، برخي از اين قرائن عبارتند از:
الف: واژة « هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ[6] ؛اينان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند ، کساني که کافر شدند، لباس هايي از آتش براي آنها بريده شده و مايع سوزان و جوشان برسرشان ريخته مي شود » در سورة حج نيز با اينكه تثنيه است، امّا بر بيشتر از دو نفر دلالت دارد. زيرا « اخْتَصَمُوا» و « كَفَرُوا» را با صيغة جمع آورده است.
ب: در آيه شريفه فرموده: « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ ؛[7] بعضي از ما بر بعضي ديگر ستم روا داشتهاند» و اين تعبير معمولاً بر حداقل جمع منطقي يعني دو نفر، اطلاق نميشود كما اينكه «آلوسي» در «روح المعاني» گفته است ؛ و تأييد ميكند (مراد از خصمان، دو گروه هستند نه دو شخص، را) جملة « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ ».[8]ج: ملائكه با هم خصومتي ندارند تا بخواهند براي قضاوت نزد داود ـ عليه السّلام ـ بيايند.[9]د: ملائكه به دورغ نميگويند: « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ» و « إِنَّ هَذَا أَخِي[10] ؛ و اين برادر من است » چون نسبت دروغ به ملائكه جايز نيست.[11]هـ: برخي ديگر از مفسران مثل «آلوسي» در «روح المعاني» و زمخشري در «الكشاف» گفتهاند: مراد از خصمان، فريقان مي باشند، يعني: دو گروه از شاكيان به حضرت داود مراجعه كردند.
نتيجه اين که در اين آيه دو گروه با هم در تخاصم بودند و به حضرت داوود عليه السلام مراجعه کردند و حضرت نيز به قضاوت پرداخت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج17، ص 290.
2. تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج19، ص 245.
پي نوشت ها:
[1] . ص /21.
[2] . ص /21.
[3] . ص / 22 .
[4]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي بينو، بيتا، ج 17، ص 290.
[5]. ر.ك: الغيومي، احمد بن محمد بن علي، المصباح المنير في غريب شرح الكبيرللرافعي، قم، چاپخانه ستاره، چاپ دوم، 1414هـ ، ص 171 و مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چاپخانة مدرسة اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، 1373 ش، ج 19، ص 245.
[6] . حج / 19 .
[7] . ص / 22 .
[8] . شكري آلوسي البغدادي، سيد محمود روح المعاني، ادارة الطباعة الميزيّة، دار احياء التراث العربي، 1405 هـ ق، ج 23، ص 179.
[9] . ر.ك: فخر رازي، التفسير الكبير، دار احياء التراث العربي، چاپ سوّم، بيتا، بين، ج 26، ص 195.
[10] . ص / 23
[11] . ر.ك: فخر رازي، التفسير الكبير، دار احياء التراث العربي، چاپ سوّم، بيتا، بينا، ج 26، ص 195.