خانه » همه » مذهبی » چرا مرحوم علامة طباطائي (ره) در «الميزان» در مورد قضاوت حضرت داود ـ عليه السّلام ـ براي دو ملك، اشاره به دو نفر بودن آن‎ها نكرده است، در حالي‎ كه اقل جمع نزد منطقيين دو و اقل جمع نزد نحويين سه مي‎باشد و در آيه دارد « وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[1] ؛ آيا داستان شاکيان هنگامي که از محراب بالا مي رفتند برايرسيده است؟!» كه نشان از دو فرشته بودن دارد؟

چرا مرحوم علامة طباطائي (ره) در «الميزان» در مورد قضاوت حضرت داود ـ عليه السّلام ـ براي دو ملك، اشاره به دو نفر بودن آن‎ها نكرده است، در حالي‎ كه اقل جمع نزد منطقيين دو و اقل جمع نزد نحويين سه مي‎باشد و در آيه دارد « وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[1] ؛ آيا داستان شاکيان هنگامي که از محراب بالا مي رفتند برايرسيده است؟!» كه نشان از دو فرشته بودن دارد؟

در پاسخ به سؤال توجه به چند نكته لازم است:
1. واژة «خصم» بر يك گروه يا يك نفر مخاصم اطلاق مي‎گردد نه بر طرفين «مخاصمه»، امّا در اين آيه شريفه به دليل سياق آيه، كه مي‎فرمايد: « وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[2] ؛ آيا داستان شاکيان هنگامي که از محراب بالا مي رفتند برايرسيده است؟!» شاكيان هردو طرف آمده بودندو لذا در ذيل آيه مي‎فرمايد: « إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ …[3] ؛درآن هنگام که بر او وارد شدندو او از ديدن آنها وحشت کرد، گفتند : نترس دو نفرشاکي هستيم که يکي بر ديگري ستم کرده پس اکنون درميان ما داوري کن»
 مرحوم علامه ـ رحمة الله عليه ـ مراجعه‎كنندگان به حضرت داود ـ عليه السّلام ـ را دو نفر احتمال دادند و فرموده‎اند: منظور اشخاص است كه خصومت در دين شان افتاده است، تا آن‎جا كه مي‎فرمايد و معناي آيه اين است كه: اي محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ آيا اين خبر به تو رسيده است كه قومي متخاصم از ديوار محراب داود ـ عليه السّلام ـ بالا رفتند؟[4] پس شكي نيست كه مراد از كلمة خصم در اين‎جا دو گروه متخاصم مي‎باشند.[5]2. حداقل جمع منطقي «دو» مي‎باشد امّا لازمة آن اين نيست كه اگر در موردي قرائن و شواهدي بر بيش از آن دلالت داشت، صيغة جمع را بر بيشتر از آن حمل ننماييم و مورد آيه از آن مواردي است كه قرائن و شواهد، دلالت بر بيشتر از دو نفر مي‎كند، برخي از اين قرائن عبارتند از:
الف: واژة « هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ[6] ؛اينان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند ، کساني که کافر شدند، لباس هايي از آتش براي آنها بريده شده و مايع سوزان و جوشان برسرشان ريخته مي شود  »‌ در سورة حج نيز با اين‎كه تثنيه ‌است، امّا بر بيشتر از دو نفر دلالت دارد. زيرا « اخْتَصَمُوا» و « كَفَرُوا» را با صيغة جمع آورده است.
ب: در آيه شريفه فرموده: « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ ؛[7] بعضي از ما بر بعضي ديگر ستم روا داشته‎اند» و اين تعبير معمولاً بر حداقل جمع منطقي يعني دو نفر، اطلاق نمي‎شود كما اين‎كه «آلوسي» در «روح المعاني» گفته است ؛ و تأييد مي‎كند (مراد از خصمان، دو گروه هستند نه دو شخص، را) جملة « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ ».[8]ج: ملائكه با هم خصومتي ندارند تا بخواهند براي قضاوت نزد داود ـ عليه السّلام ـ بيايند.[9]د: ملائكه به دورغ نمي‎گويند:  « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ» و « إِنَّ هَذَا أَخِي[10] ؛ و اين برادر من است » چون نسبت دروغ به ملائكه جايز نيست.[11]هـ: برخي ديگر از مفسران مثل «آلوسي» در «روح المعاني»‌ و زمخشري در «الكشاف» گفته‎اند: مراد از خصمان، فريقان مي باشند، يعني: دو گروه از شاكيان به حضرت داود مراجعه كردند.
نتيجه اين که در اين آيه دو گروه با هم در تخاصم بودند و به حضرت داوود عليه السلام مراجعه کردند و حضرت نيز به قضاوت پرداخت.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج17، ص 290.
2. تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج19، ص 245.

پي نوشت ها:
[1] . ص /21.
[2] . ص /21.
[3] . ص / 22 .
[4]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي بي‎نو، بي‎تا، ج 17، ص 290.
[5]. ر.ك: الغيومي، احمد بن محمد بن علي، المصباح المنير في غريب شرح الكبيرللرافعي، قم، چاپخانه ستاره، چاپ دوم، 1414هـ ، ص 171 و مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چاپخانة مدرسة اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، 1373 ش، ج 19، ص 245.
[6] . حج / 19 .
[7]  . ص / 22 .
[8] . شكري آلوسي البغدادي، سيد محمود روح المعاني، ادارة الطباعة الميزيّة، دار احياء التراث العربي، 1405 هـ ق، ج 23، ص 179.
[9] . ر.ك: فخر رازي، التفسير الكبير، دار احياء التراث العربي، چاپ سوّم، بي‎تا، بي‎ن، ج 26، ص 195.
[10] . ص / 23
[11] . ر.ك: فخر رازي، التفسير الكبير، دار احياء التراث العربي، چاپ سوّم، بي‎تا، بي‎نا، ج 26، ص 195.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد