بيگمان، يكي از دردناكترين جريانات و واقعيات انكار ناپذير اسلام، پيدايش اختلافات و تفرقههاست كه عليرغم منع خدا و پيامبر گرامي اسلام[1] بين جوامع و اقوام مسلمين وجود دارد. اين اختلافات و تفرقهها، گاهي به شكل نحلههاي سياسي، فرقههاي مذهبي، واكنشهاي اجتماعي، جنگها و خونريزيهاي داخلي، بروز پيدا كرده است. رسول مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ و به تبع آن ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ تلاش ميكردند كه اتحاد و يكپارچگي مسلمانان حفظ شود و هيچگونه اختلاف و فتنهاي بين مسلمين اتفاق نيفتد، حتي ائمه اطهار، در اين راه، عليرغم نص صريح بر حق امامت ايشان، به خاطر مصلحت و تفرقه نيفتادن بين مسلمانان، از حق مسلم خود چشمپوشي كرده و خانهنشين شدند با اين حال، در بين جوامع و اقوام مسلمين، عوامل، زمينهها و بسترهايي بودند كه وجود تفرقه و اختلاف را به طور طبيعي فراهم آورد.
متفكران و دانشمندان اسلام در تحليل و بررسي اختلافات، عوامل و زمينههاي زيادي را براي اختلاف در ميان مسلمانان ذكر كردهاند كه ما به بعضي از آنها اشاره ميكنيم.
1 . تعصبات قبيلهاي و گرايشهاي حزبي، چنانچه ساير قبايل قريش هميشه به خاطر رقابت و حسادت قبيلهاي با قبيلة بنيهاشم به خاطر وجود حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ با آن، دشمني كرده و سعي ميكردند آنها را تضعيف كنند.
2 . عدم فهم دقيق مفاهيم و حقايق ديني از سوي بعضي از مسلمانان، كه اين خودش باز، دلايل و عوامل زيادي دارد از جمله، مسلمان شدن سريع و غافلگيرانه و بدون برنامه اقوام و قبيلههاي عرب و ملل گوناگون با فرهنگهاي مختلف، در اثر فتوحات و گسترش اسلام. چنانچه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در حديثي از گروهي سخن ميگويد: كه قرآن ميخوانند، اما در فهم دين، آنچنان به خطا ميروند كه تير از كمان.[2]3 . منع تدوين و نقل حديث از سوي خليفه اول، دوم و سوم،[3] كه آثار سوء زيادي داشت از جمله: الف. از بين رفتن بخش عظيمي از احاديث؛ ب. وضع و جعل احاديث؛ ج. اختلاف حديث؛ زيرا هنگاميكه اعتماد بر حافظه باشد، بديهي است كه خصوصيات الفاظ گاه از ذهن غائب گردد. د. تشكيك در سنت؛ ه. کنار زدن اهل بيت و تبعات سوء ديگري كه در جامعه مسلمين به دنبال داشت.
4 . توطئه دستگاههاي حكومتي در جهت دامنزدن به اختلافات فكري و مشغول كردن مردم به مسائل غير مهم و بهرهبرداري سياسي از آن و در حقيقت حكام جور، از سه عامل تطميع، تهديد و تبليغ در جهت دامنزدن به اختلافات و دور كردن مردم از اسلام واقعي و زمينهسازي براي حكومت خود استفاده ميكردند.
5 . وجود منافقان در بين مسلمانان، كه به خاطر منافع متعدد خود، به ظاهر اسلام آوردند، ولي در باطن و خلوت خود بر عليه اسلام و مسلمين توطئه ميكردند.[4]مواردي كه ذكر شد، متأسفانه بستري شد براي اختلاف مسلمانان بعد از رحلت رسول مكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و به وجود آمدن فرقههاي مختلف، ولي بيگمان تنها وظيفه و مسئوليتي كه برگردن مسلمانان در عصر ما هست اين است كه با اتكاء به توحيد و كتاب و سنت و اشتراكات فراواني كه در جهان اسلام ميباشد وحدت و همدلي خود را بيشتر كرده خود و جهان اسلام را در مقابل دشمنان آن تقويت كنند.
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
1 . شبهاي پيشاور، سلطان الواعظين شيرازي.
2 . نقش ائمه در احياء دين، علامه سيدمرتضي عسكري.
3 . مناقب خوارزمي، خطيب خوارزمي، ترجمه سيد ابوالحسن حقيقي.
پي نوشت ها:
[1] . انعام/152 ، آل عمران/103، حجرات/10، انفال/63؛ جزري، ابن الأثير، جامعالاصول في احاديث الرسول، ج 3، ص 48 به نقل از كتاب سبحاني، جعفر، «مباني حكومت اسلامي».
[2] . ابن حنبل، المسند، بيروت، دارالجيل، ج 1، صص، 160، 147، 113، 108، 92، 88 و ج2، ص 219 و ج3، صص 29، 32، 15، 5 و ج 4، ص، 422، و ج 5، ص 31؛ مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بيروت، موسسه عزالدين، ج 1، ص 1064-1063، متقي هندي، كنزالعمال، بيروت، موسسه الرساله، ص 131-126.
[3] . ابن كثير، تاريخ ابن كثير، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 8، ص 107؛ كنؤالعمال، ج 5، صص 239 و 4865.
[4] . بقره/8-16؛ توبه/101.