خانه » همه » مذهبی » چرا نماز را عربی می خوانیم؟

چرا نماز را عربی می خوانیم؟

چرا نماز را عربی می خوانیم؟

در این مقاله حکمتهای عربی خواندن نماز را بررسی می نماییم، همراه ما باشید.

765432 compressed compressed - چرا نماز را عربی می خوانیم؟

آیا می توان نماز را به فارسی خواند؟

خواندن نماز به زبان عربی، حکمت های متفاوتی دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

1- غنای زبان عربی از جهت واژگانی، ساختاری و معنایی- به ویژه در حوزه معارف دینی- به گونه ای است که با دیگر زبان ها قابل قیاس نیست. بررسی های انجام شده، نشان می دهد که برخی از مفاهیم قرآنی، در زبان های دیگر معادل ندارد.

رایج ترین آیه قرآن؛ یعنی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به هیچ زبانی ترجمه دقیق نشده است و گویی هیچ مترجمی نمی تواند معادل های دقیق برای برخی از واژه های به کار رفته در آن بیابد.

جالب است بدانید که برخی از مترجمین قرآن در مواردی به جای معادل گذاری، خود واژه های قرآن را به کار می برند و از این طریق، واژه های قرآن وارد بسیاری از زبان ها (چون فارسی، انگلیسی و.. . ) شده است. به عنوان مثال، مارمادوک پیکتال- یکی از مترجمان نامدار قرآن به زبان انگلیسی- هرگز کلمه God را به جای «الله» به کار نبرده است؛ بلکه”Allah ” را استعمال نموده و آن را از جهات متعددی برتر از”God ” می داند.

بنابراین فارسی سازی نماز، مساوی با از دست دادن بسیاری از وجوه معنایی دقیق و ژرف نماز است.

2- لطافت و زیبایی و اعجازین بودن سوره های قرآن، در صورت ترجمه از دست خواهد رفت و زیباترین ترجمه های بشری، هرگز جانشین لطافت و زیبایی کلام خداوند و آهنگ دلنشین و دل نواز آن نخواهد شد.

«مارمادوک پیکتال»- در مقدمه ترجمه انگلیسی خود از قرآن- می نویسد: «قرآن را نمی توان ترجمه کرد؛ زیرا نغمه و آوای بی نظیر و آهنگ دلنشین آن، انسان را دگرگون می سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا می دارد»[1]..

3- زبان عربی نه تنها زبان یک قوم؛ بلکه زبان دین ما است و آشنایی با آن، ما را مستقیما با پیام خدا و سنت قولی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام آشنا می سازد.

عربی بودن نماز، موجب انس و ارتباط دائمی مسلمانان با زبان دین و کتاب آسمانی می شود و زمینه آشنایی هرچه بهتر و مستقیم تر از معارف دینی را فراهم می آورد.

4- از منظر جامعه شناسی، زبان، یکی از مهم ترین ابزارهای انتقال و پویایی فرهنگی است. فرهنگ پذیری( Acculturation ) و جامعه پذیری(Socialization) در حد بسیار بالایی وامدار زبان می باشد. اگر استعمار جدید(Neo colonialism) با تمام توان در بسط زبان خود می کوشد، از آن رو است که بهترین راه تحمیل فرهنگ و بیگانه سازی ملت ها با هویت خویش، در گرو تغییر زبان و ادبیات آنها است.

برای مسلمانان، پیوند دائمی و فزاینده با زبان عربی- که حاوی فرهنگ، ادبیات و معارف دینی است- یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و بدون آن جامعه اسلامی، با شتاب بیشتری دستخوش استحاله فرهنگی خواهد شد. از این رو شارع مقدس اسلام از طریق نمازهای پنجگانه، پیوند با زبان دین را نهادینه و دائمی ساخته تا به این وسیله انتقال و پویایی فرهنگ اسلامی، در همه نسل ها و صیانت آن در برابر تهاجمات فرهنگی بیگانگان، در حد بالایی تضمین شود.

5- یکی از ابزارهای وحدت انسان ها اشتراک در زبان است و نماز الگویی بسیار زیبا از وحدت بشری را به نمایش می گذارد. پرستش خدای یگانه در سراسر جهان با افعال، اذکار و زبان واحد، چیزی است که در هیچ جای جهان، نظیری برای آن نمی توان یافت.

دکتر محمد جواد شریعت، خاطره برخورد با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب را چنین بیان می کند:

سال 1332 شمسی بود، من و عده ای از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند. چون پند دادن آنان مؤثر نیفتاد؛ ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او، ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت.

عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیةاللّه حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آنان نزد آقای ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند.
او دستور داد در وقتی معین، ما را خدمتش رهنمون شوند. در روز موعود ما را- که تقریباً پانزده نفر بودیم- به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت. آن بزرگ مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی روبه رو هستیم. آقا در آغاز، دستور پذیرایی از همه ما را صادر و سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلًا تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید.

وقتی آنها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید. آن گاه به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش های علمی مطرح کرد و از درس هایی مانند جبر، مثلثات، فیزیک، شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آنها از توان ما بیرون بود. هر کس از عهده پاسخ بر نمی آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش رو به رو می شد.

پس از آنکه همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود: والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آنها نمی دانند من کسانی را می شناسم که- نعوذبالله- اصلًا نماز نمی خوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما. در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره «حمد» بود که لابد شما آن را حلّ کرده اید. اکنون یکی از شما که از دیگران مسلطتر است، بگوید بسم اللّه الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است؟!

یکی از ما به عادت دانش آموزان، دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمی آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید «بسم اللّه» را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نکنم ترجمه درست «بسم اللّه» چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما «اللّه» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ مثلًا اگر اسم کسی «حسن» باشد، نمی توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیبا است؛ امّا اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی آید. کلمه «اللّه» اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان «اللّه» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.

خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده.

حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی کامل نیست؛ زیرا «رحمن» یکی از صفات خدا است که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ «رحمن»؛ یعنی، خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا می فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» در حد کمال ترجمه نیست.
خوب، «رحیم» را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان».

آیةاللّه ارباب فرمود: اگر مقصودتان از «رحیم» من بودم- چون نام وی رحیم بود- بدم نمی آمد «مهربان» ترجمه کنید؛ امّا چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا «رحیم»؛ یعنی، خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می کند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم؛ امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلی پیچیده تر می شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش، از نخواندن نماز به طور کلی بهتر است.

در این جا همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده از وی عذرخواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود:

من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هر طور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پیشمانی کردیم. آیةاللّه ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه می کرد، خدا حافظی نمودیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم.

بنده از آن به بعد گاهی به حضور آن جناب می رسیدم و از خرمن علم و فضیلت وی خوشه ها بر می چیدم. وقتی در دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم، گاه نامه ها و پیغام های استاد فقید مرحوم بدیع الزمان فروزانفر را برای وی می بردم و پاسخ های کتبی و شفاهی حضرت آیةاللّه را به آن استاد فقید می رساندم و این افتخاری برای بنده بود. گاه ورقه های استفتایی که به محضر آن حضرت رسیده بود، روی هم انباشته می شد. آن جناب دستور می داد آن ها را بخوانم و پاسخ را طبق نظر وی بنویسم. پس از خواندن پاسخ، اگر اشتباهی نداشت، آن را مهر می کرد. در این مرحله با بزرگواری های بسیار آن حضرت، رو به رو بودم که اکنون مجال بیان آنها نیست. خدایش بیامرزد و در دریای رحمت خویش غرقه سازد؛

انّه کریمٌ رحیم[2] [3].

پی نوشت ها:
[1] .The Meaning of The Glorious Quran, Muhammad M. Pickthall, Muslim World Legue- Rabita, 7791, p. iii.
[2] – مجله پرسمان، پیش شماره 4، صفحه 6 و 7.
[3] . جهت آگاهى بیشتر ر. ک: حمیدرضا، شاکرین، چرا نماز را به عربى بخوانیم،ten .hehglah .WWW

منبع: حوزه نت

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد