همه ميدانيم كه انسان موجودي دو بعدي است، بعد مادي و بعدي ملكوتي. بر خلاف حيوانات كه تنها داراي شهوت و فرشتگان كه تنها داراي عقل هستند، چنان كه در بعضي روايات آمده است. از جمله آنها اين حديث شريف است:
الامام الصادق ـ عليه السلام ـ «و قد سألهّ عبد الله بن سنان: الملائكة افضل أم بنو آدم؟ قال اميرالمؤمنين علي بن ابي طالبٍ ـ عليه السلام ـ: أنّ الله عزّوجلّ ركّب في الملائكة عقلاً بلا شهوةٍ و ركّب في البهائم شهوةً بلا عقلٍ و ركّب في بني آدم كلتيهما، فمن غلَب عقلُه شهوته فهو خير من الملائكة و من غلبت شهوته عقله فهو شرّ من البهائم[1]؛ امام صادق ـ عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش عبدالله بن سنان كه: فرشتگان برترند يا آدميان؟ فرمودند: «اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ فرموده است: خداوند در فرشتگان فقط عقل نهاده است و نه خواهش نفساني و در ستوران ميل و خواهش نهاده است و نه عقل و در بني آدم هر دو را نهاده است. پس آن كه عقلش بر خواهشش چيره آيد، از فرشتگان بهتر است و هر كه خواهشش بر خردش غالب گردد از ستوران بدتر.»
گرايش به خير و خوبي و نيز شر و بدي، هر دو در نفس آدمي نهاده شده است چنان كه در آية شريفه داريم. فاَلهمها فجورها و تقويها[2]؛ به او شر و خير را الهام كرد.
و چون هر يك از اين دو دسته گرايش رو به سويي مخالف با سمت و سوي دستة ديگر دارد. بين اين دو كشمكش به وجود ميآيد. و در سراسر زندگي، انسان همواره خودش را بر سر دو راهي خير وشر ميبيند و تصميم مي گيرد. و خداوند تبارك و تعالي نيز قدرت انتخاب و اختيار به انسان داده و اين انسان است كه به اختيار خود به سمت فلاح و رستگاري يا شقاوت رهسپار ميشود.
از سويي، بُعد مادي و غريزي انسان از همان آغاز به صورت بالفعل در نهاد او هست و با رشد جسمي انسان و همگام با آن شكوفا ميشود. مانند ميل به خوردن، خوابيدن، ميل جنسي، و بر خلاف بعد معنوي و گرايشهاي ملكوتي كه در ابتدا به صورت بالقوه هست و بايد با تربيت و تزكيه و تلاش، انسان آن را شكوفا كند.[3]و لذا جنبة غريزي و حيواني در غالب انسانها قويتر است و سيطرة آن بر ارادة آنها بيشتر است. و اين انسان است كه بايد با تلاش و مجاهدت، گرايشهاي والاي انساني را در خود تقويت كند تا آنها بر وجودش حاكم شوند و قواي مادي و غريزي را تحت فرمان خود گيرند. ولي از آن سوي گرايشهاي زميني نيز تنها خواهان ارضاي خويشتن هستند از هر راهي كه باشد، مشروع يا نامشروع، فرقي نميكنند و لذا به محدوديتهايي كه گرايشهاي معنوي به پشتوانه عقل و شرع بر آنها تحميل ميكند. تن نميدهند. و سركشي ميكنند، و از اين روست كه سرزمين وجود انسان تبديل به ميدان جنگي ميشود كه عرصه تلاش براي پيروزي گرايشهاي معنوي و گرايشهاي مادي است و جهاد اكبر نام گرفته است، در مقابل جنگ و مبارزة با دشمنان بيروني كه جهاد اصغر ناميده شده.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: «پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ سپاهي را به جنگ گسيل داشت. وقتي برگشتند، فرمود: خوشامد ميگويم به گروهي كه جهاد اصغر را پشت سر گذاشتند اما جهاد اكبر همچنان مانده است. عرض شد. اي پيامبر خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس[4]»
و در بعضي ديگر از روايتهاي معصومين ـ عليه السلام ـ هنگامي كه گرايشهاي غريزي نفس اماره بخواهند از راه نامشروع ارضا شوند، بزرگترين دشمن انسان معرفي شدهاند.
رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند « اعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك[5]؛ دشمنترين دشمن تو، نفسي است كه ميان دو پهلويت است.»
بنابراين خوب بودن نياز به تلاش و زحمت دارد و شكيبايي، حركت به سمت كمال تشبيه شده است؛ به بالا رفتن از سربالايي و حركت به سمت غرايز حيواني حركت در سراشيبي، و البته بالا رفتن سختتر است از پايين آمدن
و از طرفي انسان در حركت به سوي كمال، علاوه بر دشمني نفس، دو دشمن ديگر هم دارد يعني دنيا و شيطان[6] كه اين سه نابكار، مثلثي را تشكيل ميدهند كه انسانهاي اندكي ميتوانند از محاصره آن به سلامت بيرون آيند و به ساحل نجات برسند.
در ادبيات عرفاني ما نيز، از جمله در داستان رمزي سفر مرغان به كوه قاف كه عطار نيشابوري در شاهكار خود (منطقالطير) آورده است؛ اين حقيقت را بيان كرده، در آنجا نيز ميبينيم، از هزاران مرغي كه در ابتداي راه، حركت ميكنند تا به سراي سيمرغ برسند، تنها سيمرغ، هفت وادي را طي ميكنند و بقيه در خم يك كوچه ميمانند.
همين سختيهاي راه و طبع راحتطلب آدميزاد است كه باعث ميشود بسياري از انسانها از همان ابتدا عطاي كمال را به لقايش ببخشند و چنان غرق دنيا و مطيع نفس اماره و انيس شيطان بدكاره بشوند كه اساساً حالي و شوري و اراده و خواهشي براي خوب شدن نداشته باشند و وقتي خواستي نباشد توفيق ديگر معنا ندارد. زيرا توفيق يعني موافق ساختن خدا اسباب را طبق «خواسته» بنده تا آن «خواسته» به انجام رسد (عنايت اللغات).[7]البته نبايد نوميد شد كه نوميدي خود بزرگترين مانع كمال است. زيرا براي رسيدن به كمال نيز خداوند تبارك و تعالي، وعده داده كه كساني را كه در اين راه جهاد كنند، ياري كند. «و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و إنّ الله لمع المحسنين؛[8] و آنان كه در راه ما با جان و مال جهد و كوشش كنند محققاً ما آنها را به راههاي خويش هدايت ميكنيم و هميشه خدا با نيكوكاران است.»
و راهكارهايي ديگري نيز مانند دعا، توسل و در آخرت نيز شفاعت ياري گر انسان در اين راه هستند.
و راه رسيدن به خدا (كمال مطلق) نيز نزديك است و به قول سهراب سپهري،
و خدايي كه در اين نزديكي است لاي آن شب بوها، پاي آن كاج بلند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امام خميني(ره)، چهل حديث، حديث اول، چاپ سوم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)
2. علم اختلاف اسلامي، ترجمه كتاب جامع السعادات، مهدي نراقي، ترجمه سيد جلال الدين مجتوبي، انتشارات حكمت.
پي نوشت ها:
[1] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول. 1377، ج اول، ص 426، ح 1553.
[2] . شمس/8.
[3] . ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چاپ اول ، 1376، ج اول، ص 204.
[4] . ميزان الحكمه، همان، ج 2، ص 852، ح 2741.
[5] . همان، ج 7، ص 3512، ح 12057.
[6] . اخلاق در قرآن، همان، ج1، ص 195.
[7] . حسيني دشتي، سيد مصطفي، معارف و معاريف، مؤسسه فرهنگي آرايه، چاپ سوم، 1379، ج3، ص 727.
[8] . عنكبوت/69.