از آيات مختلف قرآن استفاده مى شود كه يكى از تهمت هاى رايج كه به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) مى بستند، شعر و شاعرى بود و آيات (224-225شعرا) نيز پاسخى است به چنين اتهامى .
آنها به خوبى مى دانستند كه قرآن كمترين شباهت به شعر ندارد، نه از نظر ظاهر يعنى نظم و وزن و قافيه شعرى، و نه از نظر محتوا، تشبيهات و تخيلات و تغزلات شاعرانه.
ولى آنها چون جاذبه فوق العاده قرآن را در افكار مردم مى ديدند، و آهنگ دلنشين آن را در درون جان خويش احساس مى كردند، براى پرده افكندن بر اين نور الهى گاه آن را سحر مى ناميدند، چرا كه نفوذ مرموز در افكار داشت و گاه شعر مى خواندند، چرا كه دلها را تكان مى داد و به همراه خود مى برد آنها در حقيقت مى خواستند مذمت كنند، اما با اين سخن مدح مى كردند و اين گفتارشان سند زنده اى بود بر نفوذ خارق العاده قرآن در افكار و دلها.
قرآن درباره پيامبر اسلام (ص) مى فرمايد: «و ما علمناه الشعر و ما ينبغى له ان هو الا ذكر و قرآن مبين لينذر من كان حيا»: ما شعر به او نياموختيم و شعر و شاعرى شايسته او نيست ، بلكه اين ذكر و بيدارى است و قرآنى است آشكار تا افرادى كه روح حيات در كالبدشان است انذار كند (يس – 69).
منببع:
تفسير نمونه ج15 ص380و381.