در اين مورد مطالبي درذيل بيان ميگردد كه در ابتدا بايد به نكاتي اشاره گردد.
1. امامت در لغت به معناي پيشوايي و رهبري است و در اصطلاح علم كلام عبارت است از«رياست همگاني و فراگير بر جامعة اسلامي در همه امور ديني و دنيوي»[1]2. در مورد اينكه چه ضرورت و نيازي به وجود امام هست بايد گفت كه دين مبين اسلام ديني است جاوداني كه بايد پاسخگوي همه نيازهاي بشر باشد و از آنجائي كه قرآن معمولاً كلياتي از مسائل و دستورات دين را بيان فرموده است توضيح و بيان تفصيلي مسائل و احكام دين بر عهدة پيامبر بزرگوار اسلام، گذاشته شده است كه با علم الهي خود آنها را بيان نمايند. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز به خاطر فرصت كم و وجود شرايط دشوار، نتوانستند كه همه احكام و قوانين اسلام را براي عموم مردم بيان نمايند.
و حتي همان مقداري را نيز كه صحابه پيامبر(ص) فرا گرفته بودند ضمانتي براي حفظ آن وجود نداشت. بنابراين براي تبيين كامل دستورات و احكام دين كه پاسخگوي همه نيازهاي انسان در همه اعصار باشد و همچنين براي پاسداري از اصالت مكتب و خالص بودن برنامه هاي ديني از هر گونه انحراف، افكار التقاطي، نظرات نادرست، و خرافات نياز به پيشوائي معصوم كاملاً احساس مي شود تا همه معارف و احكام اسلام را به صورت صحيح و درست براي همه مردم و همه زمانها بيان نمايند.
پيشوائي كه همه ويژگيهاي پيامبر را بجز رسالت و نبوت دارا باشد، شناخت چنين فردي كه علم وافر به تمام اصول و فروع اسلام داشته باشد و متكي به علم الهي و علم پيامبر باشد، و در عين حال از گناه و خطا مصونيت الهي داشته باشد تا بتواند امامت و رهبري همه جانبة امت را بعهده گيرد، از توان و قدرت مردم عادي خارج است، و تشخيص اين شرايط و صفات مسلماً جز به وسيله خدا و پيامبر امكان پذير نيست؛ زيرا اوست كه مي داند روح عصمت در درون جان چه كسي پرتو افكنده، و حد نصاب علم لازم براي احراز مقام امامت، و ديگر صفات در چه كسي موجود است از طرف ديگر، معلوم است كه تعيين و نصب امام كاري الهي است و معرفي و ابلاغ امامت او بر عهدة پيامبر مي باشد.
با توجه به مسائلي كه بيان گرديد كسي كه بعد از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ داراي همه صفات كمال باشد و لياقت جانشيني پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامت و رهبري امت اسلامي را داشته باشد شخصي نيست جز اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ زيرا اوست كه به فرمودة قرآن داراي مقام عصمت مي باشد
«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»[2]بيش از هفتاد روايت ـ كه اغلب آنها را علماي اهل سنت نقل كرده اند ـ دلالت دارند بر اينكه اين آيه شريفه، در شان پنج تن آل عبا ـ عليهم السّلام ـ نازل شده است.[3]و اوست كه عالم به همه احكام اسلام بوده و علم امامت دارد
«أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ ….»[4]روايات متعددي از طريق شيعه و سني نقل شده است كه منظور از شاهد در اين آيه علي بن ابي طالب است.[5]و همچنين پيامبر در وصف او فرموده اند:«انا مدينه العلم و عليٌّ بابها»[6]بنابراين اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ به خاطر وجود اين صفات و لياقت كامل به دستورات خداوند تبارك و تعالي و روايات صحيح و متواتر از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به امامت امت اسلامي و جانشيني رسول خدا منصوب گرديدند.
آياتي مانند:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[7]« إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ »[8]و آيات متعدد ديگر كه همگي دلالت بر امامت او دارند.
و همچنين احاديثي مانند:
«من كنت مولاه فعليٌّ مولاه …»[9]«اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و انهما لَن تفترقا حتي يردا عليّ الحوض …»[10]و روايات ديگر كه به خاطر اختصار از نقل و توضيح آن ها خودداري شود، دلالت بر مقام و منزلت اميرالمؤمنين علي(ع) دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسيرالميزان و تفسير نمونه در ذيل اين چند آيه مراجعه شود.
2. المراجعات، علامه سيد شرف الدين.
3. آموزش عقايد آية الله مصباح يزدي.
4. اصول عقايد آية الله مكارم شيرازي.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد،345، چاپ دفتر تبليغات، 1374.
[2] . احزاب/33.
[3] . رك: صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، ج 15، ص 194، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 330، المستدرك حاكم نيشابوري، ج 3، ص 133.
[4] . هود/17.
[5] . رجوع شود به تفسير الميزان و تفسير نمونه در ذيل اين آيه.
[6] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 219، تذكرة الخواص سبط بن جوزي، ص 47.
[7] . نساء/59.
[8] . مائده/55 و 56.
[9] . اميني، الغدير، ج 1؛ متقي هندي، علي، كنزالعمال، ج1، ص167.
[10] . متقي هندي، علي، كنزالعمال، ج 1، ص 153، صحيح ترمذي، ج 2، ص 308.