خانه » همه » مذهبی » چشمانت

چشمانت

چشمانت

چندی پیش در جلسه ای که با دوستان نوجوان داشتم، صحبت از فقیه بزرگ و عارف بلند مرتبه، مرحوم آیت الله بهجت(رحمه الله علیه) به میان آمد. یکی از نوجوانان که گویی به وجد آمده بود و به دنبال دریافت پاسخی می گشت، پرسید: « بعضی ها می گویند: آقای بهجت مردم را به شکلِ حیوان می دید! درست است دیگر؟»

5047ae77 a2d0 4a87 9f6e 9e5cb195f934 - چشمانت

8006 - چشمانت
چشمانت

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
چشمان آیت الله العظمی بهجت(رضوان الله تعالی علیه)!
چندی پیش در جلسه ای که با دوستان نوجوان داشتم، صحبت از فقیه بزرگ و عارف بلند مرتبه، مرحوم آیت الله بهجت(رحمه الله علیه) به میان آمد. یکی از نوجوانان که گویی به وجد آمده بود و به دنبال دریافت پاسخی می گشت، پرسید: « بعضی ها می گویند: آقای بهجت مردم را به شکلِ حیوان می دید! درست است دیگر؟»
راستش را بخواهید اصلاً تعجب نکردم. آنقدر از این حرف ها شنیده بودم که مانند یک “منتظر”، گوش هایم را برای شنیدن چنین سؤالاتی باز گذاشته بودم.
خدایش بیامرزد و رحمت بی پایان بر آن عبد واقعیِ خدا، که هیچ زمان در رساله ی توضیح المسائلش ننوشت: مردم را به شکل حیوان می بینم! و در هیچ جلسه ی درسی نفرمود و در هیچ وعظ و خطابه ای، از چنین اطلاع رسانیِ مهمی! مخطبانش را بهره مند نَنِمود.
گویا در مورد آن مردِ بزرگ، هیچ نکته ای عظیم تر و تعجب آور تر از این نبود که عده ای بگویند و بپرسند و در محافل بحث کنند و مشتاق شوند و … که آیت الله بهجت، ما را حیوان می بیند!
چه اتفاقی افتاده است؟ این ماجرا را چه کسی و از کجا، آغازیده است؟ چرا یک نوجوان تا نام شریف آن عالم ربانی را می شنود، به سؤالی این چنین دست می زند و گویی دانستن پاسخش را از هر چیز دیگر مقدم می شمارد؟!
خدا را شکر که در زمان آن یگانه ی جاوید، توفیق درک محضرش نصیبم شد و در رفتار و کردارش آنچه باید به واقع مشاهده کرد را دیدم. قبل از اولین حضور در نماز جماعتش در مسجد فاطمیه ی قم، فکر می کردم به دیدار مردی می روم که سرش را پایین می اندازد و بی التفات به مردم راه خودش را می رود. و شنیده بودم که پشت سرش را می بیند! و … و چیزهای دیگر که شما بهتر از من می دانید!
او آنگونه که در خیالم بود، نبود. او لبخند می زد و با چهره ای گشاده به استقبال سلام های مردمی که به دیدارش آمده بودند می رفت. او مردم را تکریم می نمود و متواضعانه از کنارشان می گذشت و برایشان دعا می کرد.
امانت نماز را، چنان خاشعانه و خاضعانه به پیشگاه معبود تقدیم می نمود که هر بیننده ای را مجذوب و هر دلی را ذوب می کرد.
می آموخت که بندگی، بندگی کردن است و عبودیت به عمل ثابت می شود نه به پندار و خیال!
خدایش بیامرزد و در بهشت قرین مقتدایش سید الشهدا حسین علیه السلام بگرداند.
او عادت داشت، عادت که نه، تعهد داشت روضه بگیرد و بر شهادت آن مصباح هدایت و آن سفینه ی نجات، بگرید و از جرعه های معرفت حسینی بنوشاند! مسجد فاطمیه به طور مستمر، در هر هفته مجمع شیفتگانی بود، که با حضور حضرت آیت الله، حرارت شور و شعورِ حسینی شان را به نمایش می گذاشتند.
او…
باور بفرمایید راجع به این عالم بزرگ حرف زدن، چیزی شبیه بازی است. چون باید مثل او بود تا بشود از او حرفی زد و … بگذریم.
چقدر شایعه زیاد بود؛ شایعاتی که گاه، مسئولین دفتر آیت‌الله بهجت (ره) را به پاسخگویی و روشنگری وامی‌داشت. شایعاتِ بی اساسی که نه تنها در زمان حیات ایشان، بلکه بعد از رحلت ملکوتی اش هم ادامه یافت.
این تارِ تنیده بر ذهن و فکر مردمی که او را نمی شناسند، از کجا اینقدر محکم شده است؟ چرا هر کس فکر می کند که آیت الله بهجت(ره)، همان چیزی است که او می فهمد و می پندارد؟ چرا به راحتی و بدون قطعیت و استناد در مورد تخصصی ترین مسائل دینی و بزرگترین انسان های خداشناس؛ می گوییم، می شنویم و هر چه عجیب تر به نظر می رسد را، باور می کنیم!
وقتی که اوج کمال معنوی، داشتن چشمانِ “حیوان بین”! قلمداد شود، معلوم است که افرادی بیایند و با کذب محض، ادعا کنند که صورتِ باطنِ شما را می بینند و دو سه تا غیب بگویند! و شما را در آسمانِ ملکوتی شان! به پرواز درآورند. وقتی که ما از مطالعه دقیق زندگانی عالمان دین صرف نظر کنیم و از مطالعه ی تاریخ پیامبر اعظم و امامان معصوم(صلوات الله علیهم اجمعین) چشم بپوشیم، و از کنار آن همه آیات و روایات عبور کنیم، نتیجه همین می شود که می خوانید:
شخص بزرگواری که از ارادتمندان عالم ربانی مرحوم آیت الله حق شناس(قدس سره الشریف) بود، خاطره ای نقل می کند که بیانش با این سطور متناسب مینماید:
«یک وقتی که به منزل حاج آقا مشرف شدیم، نزدیک وقت نماز مغرب بود. ایشان به دستشویی رفته بودند تا برای نماز، کسب طهارت و وضو نمایند. در این میان شخصی با روحیه ای خاص! آمد و از من پرسید
– منزل آیت الله حق شناس اینجاست؟
-بله
– آیا الآن می شود ایشان را زیارت کرد؟
– فعلاً ایشان به دستشویی رفته اند.
-دستشویی؟ مگر ایشان دستشویی هم می روند؟!
بعد از این سؤال، از همان راهی که آمده بود برگشت! بدون اینکه صبر کند تا حاج آقا را ببیند! گویی راه را اشتباه آمده بود.»
حال به نظر شما، اگر این فرد اندکی با تأمل قرآن را خوانده بود و کمی پای درس عالمان دین زانو زده بود گرفتار چنین فهمِ (!) عجیبی از عرفان می شد؟
نکته در این است که بعضی عارف را با چشم خودشان می نگرند و با خیالاتشان مأنوسند. به جای اینکه به سراغ خطبه همام نهج البلاغه بروند، گوشِ جان به شایعات می سپارند. به جای اینکه به اصلاح اعمال نادرست بپردازند، به دنبال ذکر و وِردی می گردند که آنها را زودتر به عجایب و کشفیات! برساند. به جای اینکه درصدد کسب رضایت خدا باشند، به ارضای حس کنجکاوی خود می‌پردازد و … .
و همان می شود که حضرت آیت الله بهجت (ره) بدین مضمون فرموده بودند: «بعضی‌ها، از من چیزهایی می خواهند که نه خدا گفته است و نه پیغمبر!»
باید متوجه بود که کمال هر انسانی، به میزان فرمانبری اش از خداوند بسته است. و هنر یک عارف در «عبد» بودنش است و اگر پرتویی از حقایق عالَم به قلبش می تابد، همه فیضِ خدادادی است.
إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير
گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست، خداوند دانا و آگاه است.
سخن آخر اینکه:
هیچ انسانی با انجام گناه و ترک واجبات به عرفان و شناخت خداوند نزدیک نمی شود. و هنر حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) این بود که “گناه” به خانه بندگی اش راه نیافت، و همواره در پیروی واقعی در سیره رسول خدا و ائمه معصومین (صلوات‌الله علیهم) کوشید و عاشقانه از دستورات خداوند رحمان پیروی نمود و بندگی‌اش را تا آخرین نفس به خوبی انجام داد.
سلام بر او…
هنگامی که متولد شد
و آن زمان که زیست
و آنگاه که چشم از عالم خاک فرو بست.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. در معرفی به آنهایی که مرحوم آیت الله حق شناس را نمی شناسند به پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب(مد ظله العالی) بسنده می کنم:
«درگذشت عالم ربانى و اخلاقى مرحوم آيت‏الله آقاى حاج ميرزا عبد الكريم حق‏شناس رحمة الله عليه را به بازماندگان محترم و ارادتمندان ايشان تسليت عرض مى‏كنم. اين روحانى پرهيزكار و پاك نهاد بخاطر تربيت جوانهاى مؤمن و معرفت جوى در طول دهها سال، حق بزرگى بر گردن همه‏ مشتاقان معارف اسلامى دارد و اميد است بركات ناشى از نفس پاك و مؤثر ايشان همواره مستدام گردد. خداوند روح مطهر او را با اوليائش محشور فرمايد».
2. سوره حجرات آیه 13.

منبع:http://www.fotrosmalak.mihanblog.com/
ارسال توسط کاربر محترم سایت : memory151515

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد