در مقدمه دو نكته را ياد آور ميشويم:
1- روح انسان داراي قدرت و آثار زيادي است كه هنوز هم براي بشر ناشناخته است و نمونههاي بسيار كوچك آن در دنياي فعلي، مسأله تله پاتي، انتقال فكر از راه دور، سحر، ايجاد دوستي و دشمني در افراد و كارهاي عجيب و غريبي كه مرتاضان هندي و… انجام ميدهند مثل نگهداشتن قطار و… چيزيهاي است كه قابل انكار نيست(1) زيرا روح، نفخهاي الهي است(2) و امري است الهي كه بشر نسبت به آن علم كمي دارد “و از تو درباره روح سئوال ميكنند بگو “روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكي از دانش به شما داده نشده است(3)
2- علوم تجربي به خيلي از حكمتها و فلسفه احكام و مسائل ديني واقعيتهاي عالم پي نبرده است ممكن است چيزهاي واقعيت داشته باشد مانند وجود ملائكه و روح و… ولي هنوز به تجربه بشر در نيامده باشد بعد از اين مقدمه، سؤال شما در واقع دو قسمت ميشود: 1- آيا اصل وجود چشم زدن ممكن است و وجود دارد؟
2- چگونه ممكن است كه به اين راحتي انسانها باعث درد سر يكديگر شوند؟ اما قسمت اول: از سه ديدگاه و منظر جواب داده ميشود چشم زخم در منظر و ديدگاه علوم و تجربه عملي بشر. چشم زخم از ديدگاه قرآن. چشم زخم در منظر روايات و حوادث تاريخي.
1- چشم زخم از ديدگاه علوم و تجربه عملي بشر: آنچه در ميان اقوام مختلف به نام “چشم زدن” يا “چشم زخم” يا “چشم شور” و “ديده شور” و…رواج دارد به گونهاي معروف است كه جاي ترديدي در اصل وجود آن نيست و نوعاً در هر عصري شاعران سخن سرا، اين اصطلاح را با همين معناي واقعي در شعرهايشان ميآوردهاند(4) و حتي بعضي از مهره سياه و… براي دفع آن استفاده ميكردند(5). در تفسير نمونه ميخوانيم: بسياري از مردم معتقدند كه در بعضي از چشمها اثر مخصوصي است وقتي از روي اعجاب به چيزي بنگرند، ممكن است آنرا از بين ببرد يا درهم شكند و اگر انسان است بيمار و ديوانه كند(6).
و اما از نظر عقلي و علوم بشري: اين مسأله از نظر عقلي هم امر محالي نيست چه اينكه بسياري از دانشمندان امروز معتقدند در بعضي از چشمها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته شده كه كارائي زيادي دارد حتي با تمرين و مهارت ميتوان آن را پرورش داد خواب مغناطيسي(7) از طريق همن نيروي مغناطيسي چشمها است در دنيايي كه اشعه ليزر كه شعاعي است نامرئي ميتواند كاري كند كه از هيچ سلاحي مخربي ساخته نيست، پذيرش وجود نيرويي در بعضي از چشمها كه از طريق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چيز عجيبي نخواهد بود(8).
در اينجا به طور خلاصه به علوم مغناطيسي اشاره ميشود(9). 1- تله پاتي يا انتقال فكر 2- تلقين و القاء – پيامي است كه از طرف ما در ديگران و بر عكس اثر ميكند. 3- مانيديتسم 4- خوابهاي هيپنوتيسم 5- اسپري تيسم: احضار ارواح(10).
2- چشم زخم از ديدگاه قرآن:
1- “نزديك است كافران هنگامي كه آيات قرآن را ميشنوند تو را با چشمان خود هلاك كنند و (تو را چشم بزنند) و ميگويند او ديوانه است(11) در اين آيه ، اشاره ضمني بر تأييد چشم زخم دارد، چنانكه بين مردم هم معروف است به عنوان آيهي و ان يكاد براي رفع چشم زدن و روايتي هم بر آن دلالت دارد(12) 2- قل اعوذ برب الفلق… و من شر حاسد اذا حسد – بگوه پناه ميبردم به پروردگار سپيده صبح… و از شرّ هر حسودي هنگامي كه حسد ميورزد – بعضيها گفتهاند آيه شامل چشم زخم هم ميشود چون چشم زخم نوعي حسد است وقتي كه مشاهده كند چيزي را كه زياده ميپندارد و از آن تعجب ميكند(13)
3- چشم زخم از منظر روايات: كه روايات خود بر چند دستهاند:
الف) رواياتي كه صريحاً ميگويند چشم زخم حق است و واقعيت دارد مانند آنچه علي (ع) فرمود: “چشم زخم حق است و توسل به دعا براي دفع آن نيز حق است(14)” و مانند آنچه پيامبر (ص) فرمود: “چشم زخم مرد سالم را روانه قبر و شتر سالم را در ديگ قرار ميدهد(15)”
ب) رواياتي كه ضمناً وجود چشم زخم و دفع آن را بيان ميكنند. مانند آنچه ميخوانيم “كه اسماء بنت عميس” خدمت پيامبر(ص) عرض كرد گاه به فرزندان جعفر چشم ميزنند آيا رقعهاي براي آنها بگيرم (دعاي جلوگيري از چشم زخم پيامبر) (ص) فرمود: آري مانعي ندارد اگر چيزي توانست بر قضا و قدر پيشي گيرد چشم زدن بود(16).
3- دسته سوم رواياتي است كه ميگويند شخص پيامبر (ص) براي امام حسن و امام حسين (ع) دعاي چشم زخم گرفت، مانند آنچه علي (ع) فرمود: پيامبر براي امام حسن و امام حسين رقعه گرفت و اين دعا را خواند: “شما را به تمام كلمات و اسماء حسناي خداوند از شر مرگ و حيوانات موذي و هر چشم بد و حسود آنگاه كه حسد ميورزد ميسپارم”؛ سپس پيامبر (ص) نگاهي به ما كرد و فرمود: “اين چنين حضرت ابراهيم براي اسماعيل و اسحاق تعويذ نمود(17)
4- رواياتي كه ميرسانند چشم زخم عملاً بر فردي واقع شده است، مانند ابتداي روايت دسته دوم و آنچه كه نقل شده است )كه محمد بن حنيفه فرزند امير المؤمنين بعد از سه مرتبه حمله به لشكر معاويه در جنگ صفين دچار چشم زخم شد و يك طرف بدنش فلج شد و قدرت بر حركت نداشت لذا همراه برادرش در كربلا نيامد(18).
اما قسمت دوم سئوال: اگر مراد تأكيد قسمت اول باشد كه جواب داده شد، و اما اگر مراد اين باشد كه چرا خداوند چشم زخم را قرار داده كه باعث دردسر شود، جوابش اين است كه 1- ممكن است خداوند خواسته بعضيها را با اين وسيله امتحان كند كه از اين قدرت استفاده نابجا مينند يا نه؟ مانند اينكه به بعضيها قدرت بدني قوي و يا مالي زياد داده است و يا قدرت شهواني كه در وجود انسان است كه انسان ميتواند هر كدام از آنها را در غير صحيح و يا صحيح استفاده و بهره ببرد، اين قدرت هم خود يك وسيله است كه انسان ميتواند جلو آن را بگيرد كه گفتيم (در ذيل آيه دوم قسمت جواب از ديدگاه قرآن) كه ريشه چشم زخم همان حسودي قابل علاج است چنانكه در جاي خود بيان شده است و يا لا اقل سعي كند جلو اعمال آنرا در راه غير صحيح بگيرد مانند سحر، قدرت بر انجام خواب مغناطيسي و….
2- چنانچه از بعضي روايات گذشته استفاده شد ديگران ميتوند جلو آنرا با بعضي دعاها (و تعويذ و رقعهها) بگيرند(19) و يا با خواندن آيهي “و ان يكاد” كه قبلاً اشاره شد(20) و حرزهايي هم براي چشم زخم نقل شده است(21)
3- اين نيرو در هر كس قرار نگرفته تا به راحتي باعث دردسر انسانها شود بلكه گاه به گاه آنهم در مواردي كه تعويذي نباشد مؤثر است علاوه بر اينكه تمركز خاصي ميخواهد
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- آيةاللَّه مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، دار الكتاب الاسلامية، چاپ هشتم، 1370 ه ش، ج24، ص424 تا 429.
2- شناخت از ديدگاه قرآن، شهيد مطهري ،نشر وحيد مشهد، بحث روان ناخود آگاه، ص125 تا ص140.
3- ترجمه تفسير الميزان، ج20، ذيل آيهي 51 سوره قلم و سوره فلق. 4- ملا فتح اللَّه كاشاني، تفسير خلاصه منهج الصادقين، ج6، ص210.
5- قواي نامرئي در بيان علوم مغناطيسي، حسين الماسيان، انتشارات گوتنبرگ، 1368، تمام كتاب.
پي نوشت ها
1) ر. ك. علامه طباطبايي، الميزان )دار الكتب الاسلامية، سال 1379 ه ق، ج1، ص244 و تفسير نمونه ،دار الكتب الاسلامية، چاپ دهم 1370 ش، ج12، و ج1، ص382، ج10، ص72 و….
2) حجر/29.
3) اسراء/85.
4) ر. ك. لغت نامه دهخدا، واژه “چشم زخم” و “چشم زدن”.
5) حسن عميد، فرهنگ عميد ،انتشارات جاويدان، چاپ دوازدهم، 1354، ص479.
6) آية اللَّه مكارم شيرازي و همكاران، تفسي نمونه ،انتشارات دار الكتب الاسلامة، چاپ دهم، سال 1370، ج24، ص426.
7) ر. ك: تفسير نمونه، ج1، ص382.
8) تفسير نمونه ،پيشين، ج24، ص427.
9) قواي نامرئي در بيان علوم مغناطيسي، مانيد شيم، حسين الماسيان، انتشارات گوتنبرگ، چاپ اول، 1368 خلاصه تمام كتاب.
10) قواي نامرئي ،پيشين، ص107.
11) قلم/51.
12) زمخشري، الكشاف عن حقايق غوامض التنزيل ،دار الكتاب العربي، 1407 ه 1978 م، ج4، ص597 سطر 9.
13) علامه طباطبائي، الميزان، دار الكتب الاسلامية، 1379 ه ق، ج20، ص550.
14) نهج البلاغه فيض كلمات قصار، شماره 400.
15) علامه طباطبائي، الميزان، ج20، ص52.
16) طبرسي، مجمع البيان ،دار المعرفة، 1408 ه 1988 م، ج10-9، ص512، سطر 22.
17) حويزي، نور الثقلين ،ج5، ص400 و تفسير نمونه ج24، ص428.
18) سيد عبدالحسين طيّب، اطيب البيان ،ج13، ص155.
19) مجمع البيان، ج10-9، ص512، و نمونه ج24،.
20) كشاف، ج4، ص597.
21) شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان ،انتشارات مطبوعات ديني قم چاپ سوم 1377، مترجم: موسوي دامغاني، ص537 در حاشيه حرزهاي نقل شده است