چهارمين دوره ي تاريخي امامت(1)
چهارمين دوره ي تاريخي امامت(1)
چكيده
بعد ازشهادت امام رضا(ع)، رسماً امامت، وارد دوره اي پر رنج و پرفراز و نشيبي مي شود و دوره امامت امام جواد و امام هادي و امام عسكري (ع)، رقم مي خورد. در اين دوره، دشواري ها به اوج خود رسيد، خرده گرفتن بر كمي سن آن امام همان، ظهور واقفيه، تشديد خفقان، از مظاهر اين دشواري اند. امام جواد(ع)، در عين كمي سن، داراي همان ويژگي ها و خصوصياتي بود كه ساير ائمه(ع)، بودند، لذا مأمون احساس خطر مي كرد و از سوي ديگر، مأمون متهم بود كه امام هشتم(ع)را به شهادت رسانده، پس بايد با امام جواد (ع) به گونه اي رفتارمي كرد كه هم ايشان را زير نظر بگيرد وهم خود را از موضع اتهام خارج نمايد. لذا آن امام را با تعظيم و تكريم به بغداد دعوت كرد.
امام (ع)از توطئه ي مأمون به خوبي مطلع و آگاه است، لذا نگراني خود را از اين سفر اعلام مي كند و سفارش هايي خاص مي نمايد. توطئه ي مأمون نسبت به ازدواج امام جواد(ع)، با دخترش امالفضل اوج نيرنگ سياسي او است، زيراهم از قيام هاي علويان جلوگيري مي كرد و هم تظاهر به دوستي اهل بيت(ع) مي نمود و هم امام جواد (ع) را با زندگي درباري مأمون مي كرد. بالاخره، امام جواد (ع) هم در رستاي اهداف نياي بزرگوار خويش، تلاش هاي مهمي را در حوزه هاي معرفتي، سياسي و اجتماعي كه براي دستگاه خلافت غيرقابل تحمل بود صورت داد و لذا با استفاده ازيك توطئه ي حساب شده آن بزرگوار را توسط ام الفضل به شهادت رساندند.
دهمين امام شيعه، امام هادي(ع)، پس از امام جواد(ع)، منصب امامت رسيد. ظهور جنبش هاي علويان و اقبال گسترده ي مردم نشان از محوريت امام (ع)، و فضاي اجتماعي و سياسي متمايل به او داشت، كه متوكل عباسي آن را بر نتابيد و براي قطع ارتباط آن حضرت با مردم به خصوص ياوران او، امام (ع)را از مدينه به سامرا آورد و آن حضرت را در معسكر جاي داد و تضييقات سخت و گوناگوني را نسبت به آن بزرگوار اعمال كرد. امام (ع) هم عليرغم اين دشواري ها و تنگناها مسير نياكان خود را حتي در قالب تقيه تا سر حد شهادت ادامه داد.
دوره ي امامت حسن عسكري (ع) در تداوم اين دوره هم، به صورت كاملاً مشابه سپري گرديد.
واژكان كليدي: خطر، توطئه، سياست، علويان، تنگناها، تقيه، شهادت.
دوره ي چهارم امامت شيعي
امام جواد و امام هادي و امام حسن عسكري (ع)
امامت امام جواد (ع)
بعد از امامت امام رضا (ع)، رسماً امامت به امام جواد (ع) انتقال يافت، كه اندکي را در باب زندگي سياسي و مبارزاتي آن حضرت، مورد بحث قرار مي دهيم.
ولايت امام جواد(ع)، درسال 195 هجري قمري، مطابق با 811 ميلادي، در روز جمعه دهم ماه مبارك رجب بوده است.
امامت امام جواد (ع)، پس از شهادت امام رضا(ع)، در حال كه حدود هفت سال بيشتر نداشت، آغاز شد.
دشواري ها در امامت امام جواد(ع)
«امامت امام جواد (ع)، از همان آغاز با دشواري هايي همراه شد، ظهور واقفيه، كمي سن آن حضرت(ع)، انزواي بيشتر شيعه، پيدايش دشواري ها و سختي هاي سياسي، چرخش سياسي نظام عباسي و رو آوردن به تشديد خفقان و… از جمله آنها بود. البته همه آنها مهم تر، كمي سن و سال امام بود، كه خود، زمينه ساز ظهور واقفيه شد، يعني بعد از شهادت امام هشتم (ع)، عده اي بازگشت به امام موسي بن جعفر(ع) نموده و در ايشان توقف كردند و حاضر نشدند امامت فردي ديگر از معصومين(ع) را پذيرا شوند».
امام جواد(ع) و مأمون
درپيش، مورد اشاره واقع شد كه هنگامي كه امام رضا(ع)، به خراسان دعوت شد، آن حضرت، هيچ يك از اعضاي خانواده خود را به خراسان نياورد، لذا امام جواد(ع) در مدينه ماندند. بدين روي هنگامي كه مأمون، پس از شهادت امام رضا(ع)، خيالش از وجود آن حضرت، راحت شد، فقط يك مسأله عمده براي او موجود بود و آن اين بود كه شيعيان معتقد بودند كه منصب امامت، ربطي به مسأله ي سن ندارد. امام، در هر حال امام است، و داراي همان خصوصيات است كه در امامت شرط است. با اين زمينه،ازناحيه آن حضرت هم احساس خطر كرد. از سوي ديگر، مأمون متهم بود كه امام رضا(ع)رابه شهادت رسانده ، پس بايد با امام جواد(ع) به گونه اي رفتار كند كه بتواند خود را از موضع اتهام خارج نمايد، لذا با نوشتند نامه اي همراه با تكريم و تعظيم و احترام فراوان، آن حضرت را به بغداد دعوت كرد، تا هم از نزديك ايشان را زير نظر داشته باشد و ارتباط شيعه با ايشان را كنترل كند و نيز از بروز نهضت هاي علويان وديگر نهضت هاي مختلف كه گمان مي رفت بعد از شهادت حضرت رضا(ع) اوج گيرند، جلوگيري نمايد. بااين مقدمات و زمينه ها و عوامل بود كه آن حضرت را به بغداد دعوت نمود و در واقع با جبر سياسي، آن حضرت را به بغداد منتقل ساخت.
آگاهي امام جواد(ع) از توطئه مأمون
امام (ع)، از نيت پليد مأمون كاملاً مطلع بودند ، و هنگامي كه نامه مأمون به ايشان رسيد، دو اقدام مهم را انجام دادند.
1)اعلام نگراني خويش از سفر به بغداد؛
2)انجام پاره اي از وصايا، سفارش ها و توصيه ها به ياران خويش و شيعيان.
البته امام مي دانستند كه شهادت ايشان درسال آغازين انتقال رخ نخواهد داد، از اين روي، به يكي از شيعيان كه از اين سفر ابراز نگراني شديد كرده بود، فرمودند:«اين گمان تو در اين سال، واقع نخواهد شد»
(خضري، 1386 ، 280).
توطئه ازدواج
يكي از موضوعات قابل پي گيري در زندگي امام جواد (ع)، ازدواج ايشان با ام لفضل دختر مأمون است كه در تاريخ تحولات سياسي دوران حيات نوراني ائمه(ع)، كه در معرض تفسير و تحليل هاي گوناگون و فراواني قرار گرفته است. افرادي همچون شيخ مفيد «ازدواج امام جواد (ع) را با ام الفضل، دختر مأمون از روي علاقه مأمون به امام جواد (ع) مي داند» (شيخ مفيد، بي تا، 85). اما بسياري از سيره نگاران و آگاهان به تاريخ سياسي شيعه و جريان امامت شيعي، اين مسأله را يك توطئه حساب شده از ناحيه مأمون ارزيابي كرده اند، كه در واقع همين نظريه ي دوم، نظريه ي صائب و حق است. بنابر اين اهدافي را مأمون در سر داشته كه مي توان در ادامه ي خط فكري و سياسي كه او انتخاب كرده، ارزيابي نمود. خصوصاً كه اين خط سياسي فكري، در دوران امامت حضرت علي بن موسي الرضا (ع) خود را به خوبي نمايانده و روشن گرديده و اكنون مي خواهد همان خط فكري و سياسي را به نوعي ديگر با فرزندگرامي امام رضا (ع)، امام جواد(ع) به مرحله اجراگذارد.
درهر حال اين افكار و انديشه ها را كه از ناحيه ي مأمون مورد توجه قرار داشته به قرار ذيل است:
1) تظاهر به دوست داشتن خاندان رسالت
مأمون عباسي، در بين خلفاي عباسي مشهور به زيركي و تيزبيني خاصي است و براي اعمال شيطاني، مهارت ويژه اي داشته است. او همواره از درسالوس و ريا وارد مي شده است. وي به دليل اين كه كاملاً در انظار عمومي به دست داشتند در شهادت امام رضا(ع) متهم بود، تلاش مي كرد به دوست داشتن خاندان رسالت تظاهر نمايد، تا هم اتهام ياد شده را برطرف سازد و اتهامان را كاهش دهد و هم با اين اظهار دوستي و برخي از اعمال كه مي خواست انجام دهد، امام جواد (ع) را هم زير نظر گيرد و هم به حيات نوراني آن امام مظلوم (ع) خاتمه دهد.
«تظاهر الخليفهًْ العباسي بولائه للامام الجواد (ع)، و استدعائه مكرماً معززاً الي بغداد ليتنا سب موقفه هذا مع مشروعه السياسي، و لكي يمدّ مخطّطه بسلام و يحقق اهدافه كاملهًْ في ايهام الناس ببراء هًْ من دم الامام الشهيد ابي الحسن الرضا(ع) ليأمن غائلهًْ اتباعه و مديده حتي اوحي للاسرهًْ الحاكمهًْ نفسها انه صادق في توجهه مما اثار حالات شديدهًْ من الجدل بينه و بينهم حول الموضوع و اشتد النزاع مع اقربائه حين اصر علي تزوج ابنته ام الفضل من الامام الجواد (ع)» (عبدالزهرا عثمان محمد، 1366،77)؛ خليفه ي عباسي، به دوستي و قبول ولايت امام جواد (ع) تظاهر مي نمود. ايشان را با احترام و تكريم به بغداد فرخواندند، تا اين دوستي را ابراز كرده باشد و موضع گيري سياسي خود را (درظاهر) عمل كرده باشد. خط فكري او با سلامت كامل انجام شد، تا همچنان مردم در شك نسبت به شهادت امام رضا (ع)باقي بمانند، البته او براي دامان ماندن از قائله پيروان و مريدانش، براي جريان حاكم وانمود كرد كه او در توجه خويش به امام جواد(ع)،صادق است. به حدي كه بين او و افراد رده بالاي حاكميت، نزاعي درگرفت و نزاع او با خويشاوندانش به اوج رسيد، چون اصرار داشت كه دخترش ام الفضل را به ازدواج آن امام گرامي درآورد.
2) در امان ماندن از قيام هاي تندعلويان
مأمون، فرد زيرك بود و در عرف سياست ديروز و امروز، اهل سياست بازي. او مي خواست با اين ترفند سياسي مهم قيام هاي تند علويان را مهار كرده و از نتايج اين قيام ها، كه ضربه ي شديدي را بر پيكره ي حكومت وارد مي كردند، در امان بماند.
«فاتباع الائمهًْ الهداهًْ في عصرالجواد(ع) قد انتشر واحسب هذه الملاليل في عاصمهًْ الدولهًْ العباسيهًْ (بغداد) و في مصر و في العديد من الامصار و اقاليم الد ولهًْ العباسيهًْ بشكل واسع، حتي ان الحاكم العباسي صار مظطراً ان يحسب للامام حساباً خاصاً…» (عبدازهرا عثمان محمد، 1366 ،86)؛ پيروان ائمه در عصر امام جواد (ع)، در دولت عباسيان در همه با پخش و پراكنده بودند. در بغداد و مصر و در شماري از شهرها و اقاليم دولت عباسي به شكلي گسترده. به گونه اي كه حاكم عباسي، خود را ناچار از آن ديد كه براي امام (ع)، حساب خاصي را در نظرگيرد.
امام جواد (ع)، در اين مبارزاتي كه شيعيان و علويان مي كردند، حكم مرجع و محور را داشته و شيعيان و علويان، با اتكا به امام و با انديشه گرايش به امام جواد(ع)، اين مبارزات را ساماندهي و اجرا مي كردند.
3)ا نس دادن امام جواد (ع) با زندگي درباري
مأمون مي خواست با اين وصلت، امام جواد (ع)را بازندگي پرازعيش و نوش و رفاه خود آشنا نموده و مرتبط سازد و آن بزرگوار را به لهو ولعب و فسق و فجور بكشاند و بدينسان، بر عظمت و مقام معنوي و روحاني، علمي و اجتماعي ايشان، لطمه اي سنگين وارد نمايد.
«محمد بن ريان مي گويد: مأمون هرچه كوشيد امام جواد (ع) را به لهو ولعب وادار سازد، موفق نمي شد.در مجلسي كه به عنوان جشن ازدواج
امام (ع) برپا ساخت، صدكنيز زيبا را كه هريك جامي پر ازجواهرات در دست داشتند، و اداشت تا چون امام (ع) وارد شد و بر جاي خود نشست، به استقبال او بروند. آنان، اين كار را كردند، اما امام (ع) هيچ توجه و اعتنايي به آنان ننمود و عملاً فهماندن كه از اين كارها بيزار است» (مؤسسه در راه حق، 1369 ، 38).
«درهمين مجلس، مطربي را براي خواندن و نواختن آورده بودند، اما همين كه او كار خود را شروع كرد، امام بانگ براو زد: از خدا بترس! مطرب، از صلابت فرمان امام كه از ژرفاي معنويت و نيروي الهي و معنوي آن گرامي، مايه داشت، چنان مرعوب شد كه آلات موسيقي از دستش فروافتاد و ديگر تا زنده بود، هرگز نتوانست از دست هايش براي ساز و نوا استفاده كند» (كليني، 1388 ، 494).
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389