چهار صفت نیک
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
در این حدیث ضمن اشاره به چهار صفت، ریشهها و سرچشمههای آن هم بیان شده؛ چرا که اعمال انسان، بازتاب صفات انسان است؛ یعنی هر صفتی که شخصیّت انسان را تشکیل میدهد، در عمل خودش را نشان میدهد و صفات انسان نیز علّت و معلول یکدیگرند.
اوّلین جمله:
امام (علیه السلام) درباره مقدار و معیار ارزش انسان است. این مسئله مهمی است که مکتبهای مهم فلسفی و مکاتب مادی دنیا جوابهای مختلفی به این سؤال دادهاند. ارزش انسان بر چه اساس و معیاری تعیین میشود و نظام ارزشی در مورد انسان کدام است.
آنچه امام علی (علیه السلام) بیان میکند این است که ارزش هر انسان به اندازه همت اوست. همت به معنای قصد و اراده است؛ ولی منظور از همت در این موارد منتهای دید و اراده انسان است که در واقع گسترهی شخصیّت و مقصد او را تشکیل میدهد. آیا همت او به امور مادی و بی ارزش دنیا محدود است یا میخواهد از نظر اخلاق و فضیلت در حدّ یک انسان معمولی رشد کند، و یا این که همتش چنان بلند است که میخواهد تالی تلو معصوم (علیه السلام) بشود و مثلاً به مقام سلمان فارسی راه یابد که «سلمانٌ مِنَا أهلَ البَیتِ».
یا از نظر علمی چنان همتش بلند است که میخواهد برترین دانشمندان عالَم به حساب آید.
اینها همه گویای ارزش انسان است و البته از نظر اسلام، ارزشمندترین انسان با تقواترین آنهاست: (إنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقَاکُم). (2)
روایات در این زمینه فراوان است که نمونههایی از آن را ذکر میکنیم:
امام علی (علیه السلام) فرمود: «مَن شَرُفَت هِمَّتُهُ عَظُمَت قِیمَتُهُ؛ هر که همتش والا باشد، ارزشش بیشتر شود». (3)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند متعال کارهای والا و شریف را دوست دارد و کارهای پست و حقیر را خوش ندارد». (4)
امام علی (علیه السلام) بردباری و وقار و همچنین کَرم و بزرگواری و کردار نیک و نیز غیرت داشتن از زشتیها را دستاورد بلند همتی عنوان کرده و حدود اندازهی این صفات را به گسترهی همت فرد وابسته دانسته است. (5)
همچنین آن بزرگوار فرمود: «مَن صَغُرَت هِمَّتُهُ بِطَلَب فَضِیلَتُهُ؛ هر کس همتش کوچک باشد، فضیلتش از بین برود». (6)
نیز فرمود: «مِن صِغَرِ الهِمَّةِ حَسَدُ الصِّدِیقِ عَلَی النِّعمَةِ؛ حسادت بر نعمت دوست، از دون همتی است». (7)
همچنین فرمود: «لاَ هِمَّةَ لِمَهِینٍ؛ آدم پست همت ندارد». (8)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ثَلاثٌ یَحجُزنَ المَرءَ عَن طَلَبِ المَعَالی: قِصَرُ الهِمَّةِ، وَ قِلَّةُ الحِیلَةِ، وَ ضَعفُ الرَّأیِ؛ سه چیز انسان را از دنبال کردن مقامات عالی و اهداف بلند باز میدارد: کوتاهی همت، چاره اندیش نبودن و سستی اندیشه». (9)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن کَانَت هِمَّتُهُ أکلُهُ، کَانَت قِیمَتُهُ مَا أکَلَهُ؛ هر کس همتش خوراکش باشد، ارزشش به اندازهی همان چیزی است که میخورد». (10)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «مَن کانَت هِمَّتُهُ بَطنُهُ، قِیمَتُهُ مَا یَخرُجُ مِنه؛ هر کس همّ و غمّش شکمش باشد، ارزشش به اندازهی همان است که از شکمش خارج میشود». (11)
دومین جمله:
امام میفرماید: صدق انسان به اندازه شخصیّت اوست. هر چه انسان با شخصیّتتر باشد، راستگوتر میشود، و هر چه شخصیّت او پایینتر باشد، بیشتر در معرض دروغگویی خواهد بود. افرادی هستند که از دین و ایمان بالایی بهرهمند نیستند؛ ولی چون شخصیّت دارند، دروغ نمیگویند. بین این دو رابطهای وجود دارد، انسانی که دروغ میگوید، یا ایمان و اعتقادش ضعیف است؛ در واقع به این دلیل که به وعدههای خداوند ایمان و اعتقاد کافی ندارد؛ لذا برای رسیدن به مطامع دنیوی، اعم از مال و جاه و مقام، دروغ میگوید؛ یا به خاطر ضعف شخصیّت و عقده حقارت است و در واقع برای پوشاندن ضعف خود، به دروغ متوسل میشود و یا به خاطر حسد و بخل و تکبر و خود برتربینی و عداوت نسبت به افراد دروغ میگوید و تهمت میزند. اگر شخص پایههای ایمان خود را تقویت کند و خداوند را نسبت به هر چیزی قادر بداند؛ رزق، روزی، موفقیّت، عزّت و آبرو را از ناحیه خداوند پندارد؛ هرگز برای رسیدن به خواستههای خود به دروغ چنگ نمیزند و باور میکند که این صفات رذیله با شخصیّت او نمیسازد.
سومین جمله:
امام میفرماید: شجاعت انسان به اندازه وارستگی و بی اعتنایی او به دنیاست؛ چرا که دنیاپرستی که انسان را اسیر میکند. کسی که به دنیا پایبند نباشد و منافع خود را در خطر نبیند، از چیزی نمیترسد. اصلاً شجاعت انسان با مقدار زهد و وارستگی او رابطهای تنگاتنگ دارد. دنیاپرستی است که انسان را در غل و زنجیر میاندازد و در حقیقت دلبستگی به دنیاست که مرگ را بر انسان سخت میکند و انسان حاضر نیست از اینها دل بکند. اگر انسان زاهد به معنای واقعی کلمه باشد و به امور مادی وابسته نباشد، از مرگ هم نمیهراسد؛ مانند امام علی (علیه السلام) که میفرماید: «وَاللهِ لاَبنُ أبی طَالِبٍ آنَسُ بالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدی أُمِّهِ؛ به خدا سوگند علاقه فرزند ابی طالب به مرگ از علاقهی طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است». (12)
چهارمین جمله:
امام میفرماید: عفّت هر کس به اندازه غیرت اوست. بر اساس این فرمایش، افراد بی عفّت بی غیرت هستند. کسی که مزاحم ناموس دیگران میشود، اگر مزاحم ناموس او شوند، ناراحت نمیگردد؛ زیرا در وجود چنین شخصی غیرت یافت نمیشود.
خداوند در قرآن کریم نمونههایی از غیرت را بیان میکند:
الف) در سوره یوسف، آیه 33، نمونه غیرت دینی یکی از پیامبران بزرگ الهی یعنی حضرت یوسف (علیه السلام) را بیان میکند. توضیح این که وقتی یوسف (علیه السلام) از سوی زنان هوس باز مصر، مخصوصاً زلیخا مورد تهاجم قرار گرفت و از او خواستند که یوسف تسلیم خواستههای نامشروع آنها شود، حضرت با این که در سن جوانی بود و در برابر طوفان شهوات قرار داشت، بشدت در برابر آنها و در برابر طوفان شهوت مقاومت کرد، تا آن جا که زندنان را بر خواستههایشان ترجیح داد و به خداوند عرض کرد: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من برنگردانی، قلب من به آنان مایل میشود و از جاهلان خواهم بود؛ (قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی كَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ
).
ب) خداوند متعال در سوره نور، آیه 31، به زنان مؤمن دستور میدهد که علاوه بر حفظ حجاب، هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند که مبادا زینت پنهانش پیدا شود و صدای خلخالی که برپا دارند به گوش برسد:
(وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ).
ج) در سوره احزاب، آیه 32 به زنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) دستور داده شده است که هنگام صحبت کردن با نامحرمان، به گونهای هوس انگیز سخن نگویند؛ زیرا ممکن است بیماردلان در آنها طمع کنند: (فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ).
امّا روایات درباره عفّت و غیرت فراوان است که نمونههایی از آنها را ذکر میکنیم:
امام علی (علیه السلام) فرمود: «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ؛ کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود، اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند، ولی عفّت ورزد. انسان پاکدامن نزدیک است که فرشتهای از فرشتگان خدا شود. (13)
نیز فرمود: «اَلعِفَّةُ رَأسُ کُلِّ خَیرٍ؛ عفّت، سرآمد هر خوبی است». (14)
همچنین فرمود: «اَلعِفَّةُ اَفضَلُ الفُتُوَّةِ؛ عفّت، برترین جوانمردی است». (15)
نیز آن حضرت فرمود: «اَلعِفَافُ یَصُونُ النَّفسَ وَ یُنَزِّهُهَا عَنِ الدَّنَایَا؛ عفّت، نفس را مصون و آن را از پستیها دور نگه میدارد». (16)
همچنین فرمود: «زَکَاةُ الجَمَالِ اَلعِفَافُ؛ زکات زیبایی، عفّت است». (17)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «عِفِّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤُکُم؛ نسبت به زنان مردم عفّت بورزید، تا نسبت به زنان شما عفّت بورزند». (18)
روایات فراوان دیگری وجود دارند ما را به عفّت از شکم بارگی و شهوت رانی ترغیب میکند به عنوان نمونه:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَکثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ اُمَّتی النّارَ الأَجوَفانِ: اَلبَطنُ وَ الفَرجُ؛ بیشتر امّت من به سبب دو میان تهی به آتش میروند: شکم و شرمگاه». (19)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «مَا عُبِدَ اللهِ بَشَیءٍ اَفضَلَ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وَ فَرجٍ؛ خداوند به چیزی برتر از پاک نگه داشتن شکم و شرمگاه عبادت نشده است». (20)
در روایات، ریشه عفّت، قناعت و خرسند بودن به چیزی است که بسنده انسان است، که این قناعت، به عفّت از مال حرام منجر میشود.
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَصلُ العَفافِ القَناعَةُ … الرِّضَا بِالکَفافِ یُؤدّی إِلَی العَفافِ». (21) از منظر مولای متّقیان عفّت، میوه قناعت است و خویشتنداری، میوه عفّت میباشد. (22) هر کس عفّت ورزد، بار گناهانش سبک میشود و منزلتش نزد خداوند بالا رود. با عفّت است که اعمال پاکیزه میشود.
درباره غیرت چند نمونه از روایات را ذکر میکنیم:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اِنَّ الغَیرَةَ مِنَ الاِیمانِ؛ براستی که غیرت جزءایمان است». (23)
نیز فرمود: «کَانَ اِبراهیمُ اَبی غَیُوراً وَ اَنَا اَغیَرُ مِنهُ، وَ اَرغَمَ اللهُ اَنفَ مَن لاَیُغارُ مِنَ المُؤمِنِینَ؛ جدّم ابراهیم [پیامبر] با غیرت بود و من از او غیرتمندترم. خدا، بینی مؤمنی را که غیرت ندارد، به خاک بمالد!» (24)
همچنین فرمود: براستی که خداوند غیرت میورزد و مؤمن غیرت میورزد، غیرت ورزیدن خداوند در جایی است که مؤمن، آنچه را خدا بر او حرام کرده است، انجام دهد». (25)
به امید این که زنان ما عفیف و مردان ما با غیرت باقی بمانند، إن شاء الله!
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 47.
2. سورهی حجرات، آیهی 13.
3. میزان الحکمه، ج 10، ص 363.
4. همان، ص 362.
5. همان، ص 366.
6. مدرک پیشین، ص 367.
7. میزان الحکمه، ج 10، ص 367.
8. همان.
9. تحف العقول، ص 318.
10. میزان الحکمه، ج 10، ص 369.
11. همان.
12. نهج البلاغه، خطبه 5.
13. نهج البلاغه، حکمت 474.
14. میزان الحکمه، ج 6، ص 359.
15. میزان الحکمه، ج 6، ص 359.
16. همان.
17. همان.
18. همان.
19. همان، ص 361.
20. همان.
21. همان، ص 362.
22. همان، ص 363.
23. میزان الحکمه، ج 7، ص 356.
24. همان.
25. همان، ص 357.
منبع مقاله :
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم