چهار پناهگاه قرآني
رئيس «محدثين شيعه» ، مرحوم صدوق، در کتاب ارزشمند «خصال» از رييس مذهب شيعه امام صادق (ع) چنين نقل کرده است:
از چهار گروهي که از چهار چيز مي ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب مي کنم، چرا به چهار چيز پناه نمي برند:
1. آنکه ازترس مي نالد، چرا به اين کلام خداوند عزوجل پناه نمي بردکه فرموده است:
از چهار گروهي که از چهار چيز مي ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب مي کنم، چرا به چهار چيز پناه نمي برند:
1. آنکه ازترس مي نالد، چرا به اين کلام خداوند عزوجل پناه نمي بردکه فرموده است:
چهار پناهگاه قرآني
نويسنده:سيد محمد باقر طباطبايي
رئيس «محدثين شيعه» ، مرحوم صدوق، در کتاب ارزشمند «خصال» از رييس مذهب شيعه امام صادق (ع) چنين نقل کرده است:
از چهار گروهي که از چهار چيز مي ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب مي کنم، چرا به چهار چيز پناه نمي برند:
1. آنکه ازترس مي نالد، چرا به اين کلام خداوند عزوجل پناه نمي بردکه فرموده است:
«حسبنا الله و نعم الوکيل؛ [لطف و ياري] خدا براي ما بس است و چه خوب وکيلي است ! » (آل عمران، آيه ي 173)
زيرا خداي جل جلاله به دنبال اين آيه فرموده است: «آنان که چنين گفتند، با پيروزي و سرافرازي، بي آنکه اندکي به آنها برسد، از جهاد برگشتند» .
2. درشگفتم از کسي که از غم در هراس است، چرا به دعاي يونس (ع) پناه نمي برد، آنجا که خداوند عزوجل از قول او فرمود: «لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين؛ جز تو خدايي نيست، تو از اينکه مورد اعتراض باشي، منزهي. به راستي که من از ستمکاران بودم» . (سوره ي انبياء آيه ي 87) ؛ زيرا خداوند، به دنبال اين آيه فرموده است: «يونس اين گونه به خدا پناه برد، ما او را از غم رهايي داديم و اين گونه، مؤمنين را از غم نجات مي دهيم» .
3. در تعجبم از شخصي که درباره اش مکر و حيله شده ا ست، چرا به اين گفتار خداوندپناه نمي بردکه فرمود: «و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد؛ کارخود را به خدا واگذار مي کنم، بي شک او نسبت به بندگان بيناست» . (سوره ي مؤمن، آيه ي 44)؛ زيرا خداوند درباره ي گوينده اين سخن فرمود: «فوقاه الله سيئات ما مکروا؛ خداوند از بدي هايي که درباره اش انديشيده بودند، او رانگه داشت» .
4. و در شگفتم از کسي که دنيا و زينت آن را مي خواهد که چرا پناه نمي برد به آيه ي «ما شاء الله لا قوه الا بالله» . (سوره ي کهف، آيه ي 39)؛ زيرا خداوند از قول شخصي مؤمني که درحال «مناظره» با رفيق ناسپاس خود بود، مي فرمايد: «چرا وقتي داخل باغت شدي، اين جمله را نگفتي. «هر چه خدا خواست و نيرويي نيست جز از سوي خداوند» . زيرا من از امام صادق (ع) شنيدم که خداوند به دنبال اين گفتار، از قول آن مؤمن، به يار همراهش گفت: اگر مي بيني و من مال و فرزندکمتري دارم، پس، اميدوارم که خداوند بهتر از باغ تو را نصيبم کند: «فعسي ربي ان يؤتين خيرا من جنتک؛ ممکن است، خداوند بهتر از باغ تو را به من ببخشد» . (سوره ي کهف، آيه ي 40) و اميدش به تحقق پيوست؛ زيرا عسي در آيه موجبه ا ست. (1)
از چهار گروهي که از چهار چيز مي ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب مي کنم، چرا به چهار چيز پناه نمي برند:
1. آنکه ازترس مي نالد، چرا به اين کلام خداوند عزوجل پناه نمي بردکه فرموده است:
«حسبنا الله و نعم الوکيل؛ [لطف و ياري] خدا براي ما بس است و چه خوب وکيلي است ! » (آل عمران، آيه ي 173)
زيرا خداي جل جلاله به دنبال اين آيه فرموده است: «آنان که چنين گفتند، با پيروزي و سرافرازي، بي آنکه اندکي به آنها برسد، از جهاد برگشتند» .
2. درشگفتم از کسي که از غم در هراس است، چرا به دعاي يونس (ع) پناه نمي برد، آنجا که خداوند عزوجل از قول او فرمود: «لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين؛ جز تو خدايي نيست، تو از اينکه مورد اعتراض باشي، منزهي. به راستي که من از ستمکاران بودم» . (سوره ي انبياء آيه ي 87) ؛ زيرا خداوند، به دنبال اين آيه فرموده است: «يونس اين گونه به خدا پناه برد، ما او را از غم رهايي داديم و اين گونه، مؤمنين را از غم نجات مي دهيم» .
3. در تعجبم از شخصي که درباره اش مکر و حيله شده ا ست، چرا به اين گفتار خداوندپناه نمي بردکه فرمود: «و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد؛ کارخود را به خدا واگذار مي کنم، بي شک او نسبت به بندگان بيناست» . (سوره ي مؤمن، آيه ي 44)؛ زيرا خداوند درباره ي گوينده اين سخن فرمود: «فوقاه الله سيئات ما مکروا؛ خداوند از بدي هايي که درباره اش انديشيده بودند، او رانگه داشت» .
4. و در شگفتم از کسي که دنيا و زينت آن را مي خواهد که چرا پناه نمي برد به آيه ي «ما شاء الله لا قوه الا بالله» . (سوره ي کهف، آيه ي 39)؛ زيرا خداوند از قول شخصي مؤمني که درحال «مناظره» با رفيق ناسپاس خود بود، مي فرمايد: «چرا وقتي داخل باغت شدي، اين جمله را نگفتي. «هر چه خدا خواست و نيرويي نيست جز از سوي خداوند» . زيرا من از امام صادق (ع) شنيدم که خداوند به دنبال اين گفتار، از قول آن مؤمن، به يار همراهش گفت: اگر مي بيني و من مال و فرزندکمتري دارم، پس، اميدوارم که خداوند بهتر از باغ تو را نصيبم کند: «فعسي ربي ان يؤتين خيرا من جنتک؛ ممکن است، خداوند بهتر از باغ تو را به من ببخشد» . (سوره ي کهف، آيه ي 40) و اميدش به تحقق پيوست؛ زيرا عسي در آيه موجبه ا ست. (1)
پي نوشت ها:
1. الخصال، مرحوم صدوق، ص 218.
منبع:کتاب بشارت
/خ