«توسّل»: موجود گرانمايهاي را جهت نيل به مقام قرب الهي بين خود و خدا وسيله قرار دادن است. ابن منظور در لسان العرب ميگويد: با فلان موجود به وي متوسّل شد، يعني: به وسيلة احترام و مقام آنچه نظر او را جلب ميكند به وي نزديك گرديد[1]. و از نظر شيعه هم توسّل به معناي اين است كه يك فرد شيعه براي تقرب به خداوند از وسيلهاي استفاده كند كه آن وسيله نزد خداوند داراي ارج ومقام باشد تا خداوند بخاطر آن دعا و حاجت بنده را قبول كند و بنده به مطلوبش برسد[2].
در قرآن كريم ميخوانيم : اي مؤمنان، پرهيزكار باشيد و به سوي خداي بزرگ، وسيله فراهم سازيد و در راه او مبارزه كنيد، باشد كه رستگار گرديد[3].
با توجه به مطالب گفته شده ميتوان توسّل را به سه قسم تقسيم كرد:
1. توسّل به اعمال صالح: مفسرين در ذيل آية «وَ ابتغوا اليه الوسيلة» از قتاده نقل ميكنند كه او گفت: با اطاعت خدا و عملي كه مورد خوشنودي خدا باشد به او نزديك بشويد[4].
2. توسّل به دعاي بندگان شايسته: چنانچه فرزندان يعقوب به يعقوب گفتند: اي پدر، از خداي بزرگ بخشش گناهان ما را بخواه كه ما در اشتباه به سر ميبرديم. يعقوب گفت: به زودي از پروردگار خود، براي شما طلب بخشش مينمايم كه او بسيار مهربان و آمرزنده است[5].
3. توسّل به شخصيتهاي آبرومند معنوي؛ كه در نزد خدا از مقام و حرمت خاصي برخوردارند.، به منظور رسيدن به مقام قرب الهي كه اين نوع توسّل مورد بحث ميباشد.
از آنجاييكه انسان به عنوان اشرف مخلوقات شناخته ميشود و به خاطر همين شرافت است كه عنوان خلافت الهي در زمين به او اختصاص داده شده است و از طرفي هم در ميان همين افراد انسان كساني هستند كه مقام و شرافتشان نسبت به ديگران در نزد خداوند متعال بيشتر است، لذا عقل سليم حكم ميكند كه وقتي كه انسان دچار مشكل ميشود به كسي توسّل جويد كه آن شخص نزد خداي كريم داراي مقام و قرب باشد و مورد تأييد الهي باشد، و از آنجاييكه ائمه و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از اين خصوصيت برخوردارند و به علت داشتن عصمت، طهارت و علم لدني، داراي مقام معنوي فوقالعاده در نزد خداوند ميباشند لذا شيعه بر اين اساس از طريق اين بزرگان ميخواهد به خداوند تقرب جويد چرا كه خود حضرات معصومين ـ عليهم السّلام ـ فرمودند كه «نحن الوسيلة الي الله»[6] يعني ما وسيله نزديكي به خداوند هستيم همچنين خداوند ميفرمايد: «براي خداوند اسماي حسني هست پس خداوند را بوسيله آن اسماي حسني بخوانيد»[7].و در روايات متعدد هم وارد شده كه ائمه ـ عليهم السّلام ـ فرمودند: مائيم اسماي حسني الهي كه خداوند خواندن و طلبيدن آنها را از مردم خواسته است[8]. و همچنين از آنجاييكه اين بزرگواران (ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ) عِدل قرآن و ثقل اصغر ميباشند و پيامبر نيز دوري از اين حضرات و قرآن را ماية گمراهي دانستهاند و همچنين ائمهـ عليهم السّلام ـ كشتي نجاتند و بوسيلة آنها انسان از امواح بلاها و گرفتاريها نجات مييابد[9].اين مطالبي كه بيان شد حكمت و فلسفه توسّل به ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ را چه در حال حيات و چه بعد از رحلتشان بيان ميكند كه به دستور خداوند و تأكيد پيامبر ـ صلّي الله عليه وآله ـ ميباشد، بنابراين نميتوان توسّل شيعه به ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ را با احترام و ستايش زرتشتيان براي آتش مقايسه كرد ،احترام زرتشتيان به آتش بخاطر اين است كه آنها آتش و نور را يكي از مظاهر خداي روشنايي ميدانند و لذا افروخته نگهداشتن آن را و انجام مراسمي در اطراف آن به خاطر مظهر خدايي آتش و نور در نزد زرتشتيان است[10]. درمذهب زرتشت اهورامزدا نورالانوار است يعني همة انوار جهان ازمقام الوهيت او صادر شده[11]، و اهورا مزدا همان خداي زرتشتيان است. زرتشتيان بعد از ورود به آتشكده در برابر آتشدان مقدس نماز ميخوانند و به آتش تعظيم ميكنند خم شده و نماز ميگذارند و دعا ميخوانند و در همه حال آن آتش را رمز و نشانة ملكوت الهي ميدانند[12]. بنابراين ميتوان به اين نتيجه رسيد كه شيعه بر خلاف زرتشتيان به افرادي مثل خود متوسل ميشوند كه در اثر اعمال و اخلاق و كردارشان نزد خداوند داراي مقام و عظمت هستند نه اينكه به عنوان مظهر الهي آنان را بپرستند ولي زرتشتيان به آتشي كه خودشان روشن ميكنند تعظيم ميكنند و تنها دليلشان اين است كه چون بين نور و ظلمت قرنها جنگ و دعوا بوده و در نهايت نور به پيروزي رسيده لذا آتش را مظهر الهي ميدانند كه گوشهاي از نور اهورا مزداست و لذا ستايش ميكنند و احترامش ميكنند در حاليكه آتش مثل ساير مخلوقات خداوند از قبيل آب، سنگ و چوب و امثال آنها بوده كه نه تنها هيچ معنويتي در آن نيست بلكه به اندازه حيوانات داراي حيات و شعور هم نمي باشد.پس فرق توسّل شيعه به ائمه با زرتشتيان به آتش در اين است كه شيعه به گفته خداوند و با تأكيد پيامبر ـ صلّي الله عليه وآله ـ و موافق با معيارهاي عقلاني ولي زرتشتيان به آتشي كه خودشان درست ميكنند و در آتشكده در برابر آن تعظيم ميكنند و نماز ميگذارند و آن را مظهر الوهي دانسته و به آن توسّل ميجويند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيعه پاسخ ميدهد، سيد رضا حسيني نسب.
2. تاريخ اديان و مذاهب در ايران،عباس قديان.
3. في ظلال التوحيد، جعفر سبحاني.
4. مكيال المكارم،ج 2، ميرزا محمد تقي اصفهاني.
پي نوشت ها:
[1] . ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 724.
[2] . سبحاني، جعفر، في ضلال التوحيد، قم، امام صادق، ص 576.
[3] . سورة مائده، آية 34.
[4] . سيوطي، جلال الدين، درالمنثور، بيروت، ج 2، ص 280، در ذيل آيه ياد شده.
[5] . سورة يوسف، آيههاي 7 و8.
[6] . تقوي، سيد حامد حسين، خلاصه عقبات الانوار، قم؛ سيدالشهداء. 1406، ج 4، ص 115.
[7] . سورة اعراف، آية 180.
[8] . علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت مؤسسة الوفاء، ج 102، ص 93.
[9] . تقوي، سيد حامد حسين، خلاصه عقبات الانوار، قم؛ سيدالشهداء. 1406، ج 4، ص 115.
[10] . توفيقي. حسين، آشنايي با اديان بزرگ، تهران؛ سمت، 1384، ص 59
[11] . مشكور، محمد جواد ، خلاصة اديان، تهران؛ شرق، 1369 ص 98.
[12] . جان باير ناس، تاريخ جامع اديان، مترجم؛ علي اصغر حكمت، علمي فرهنگي، 1373، ص 481.