قبل از پاسخ ذكر يک نكته را ضروري مي دانيم.
اذكاري كه به ذكر آنها توصيه شده است خصوصاً اذكاري كه براي طلب حاجت از درگاه خداوند متعال هستند چه به نحو طلب رزق و روزي، تقويت حافظه، دوري شيطان و يا جلب محبت مردم و غيره به نوعي دعا به درگاه خداوند متعال محسوب مي شوند و توجه به اين امر مهم ضروري است كه براي نتيجه گرفتن از اذكار، بايد بنده شرايط استجابت دعا را نيز در وجود خود ايجاد كرده باشد تا اينكه ذكر مورد نظر نتيجه بخش باشد. يعني اينگونه نخواهد بود كه هر شخصي و با هر شرايطي، ذكر خاصي را بگويد و به مطلوب خود برسد. بلكه بايد شرايط استجابت دعا مثل پاكي قلب و روح و نيت خالص، اجتناب از مال حرام، ايمان، عمل صالح و … را در خود ايجاد نمايد، مضافاً بر اينكه در اين گونه اذكار لفظي بايد تعداد ذكر را نيز رعايت كرد چرا كه بعضي از اذكار در عدد خاصي تأثير گذار خواهند بود. اكنون با در نظر گرفتن اين نكته به ذکر پاسخ اين سؤال مي پردازيم:
در رابطه با رزق و روزي امام صادق (ع)به معاويه بن عمار تعليم فرمودند كه بگويد:
اللهم ارزقني من فضلك الواسع الحلال الطيّب رزقاً واسعاً حلالاً طيبا بلاغاً للدنيا و الاخره صبّاً صبّاً هنيئاً مرئياً من غير كدٍّ و لا من احدٍ من خلقك الا سعةً من فضلك الواسع فانك قلت: و اسئلوا الله من فضله فمن فضلك أسئلُ و من عطيَّتك اسئل من يدك الملا اسئل.[1] و نيز امام باقر(ع) در طلب رزق[2] فرموده اند: در سجدة نماز واجب مي گويي: يا خير المسئولين و يا خير المعطين اُرزُقني و ارزُق عيالي مِن فضلك فانك ذو الفضل العظيم.[3] البته در تعداد ذکر اين اذكار عدد خاصي وارد نشده است.
باز ذكر اين نكته را لازم مي دانيم كه با اينكه خداوند متعال بندگان را امر به دعا كرده و روزي ايشان را تضمين نموده، اما از اين نكته نبايد غفلت ورزيد كه تضمين روزي و امر به دعا، به اين معنا نيست كه روزي هر كس را در خانه اش مي آورند يا از آسمان براي او مائده نازل مي كنند، بلكه منظور آن است كه در عالم طبيعت منابع تأمين روزي جانداران پيش بيني شده ولي براي تحصيل روزي بايد تلاش كرد. چرا كه «ان ليس للانسان الا ما سعي»،[4] براي انسان بهره اي جز سعي و كوشش او نيست و امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: من دشمن مي دارم كسي را كه دهان خود را باز مي كند و مي گويد خدايا روزي مرا بده در حالي كه به دنبال تحصيل روزي نميرود.[5]اذكار و اعمالي که موجب تقويت حافظه و دفع فراموشي مي شوند عبارتند از: مسواك زدن، روزه گرفتن، تلاوت قرآن (خصوصاً آية الكرسي). و نيز هر روز بعد از نماز صبح قبل از هر سخني اين ذکر گفته شود: يا حيُّ يا قيوم فلا يفوتُ شيئاً علمُه و لا يؤُدُه[6] و اينكه بخواند بعد از نمازها ، دعاي: سبحان من لا يعتدي علي اهل[7] … .
اما جهت تقويت اراده و دوري از شيطان گفته شود: آمنتُ بالله و برسوله مخلصاً له الدين[8] و گفتن: لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم[9] و خواندن دعاي دفع شرّ ابليس: اللهم ان ابليس عبدٌ…[10] نيز مؤثر مي باشد.
اما براي عزيز شدن بين مردم و جلب محبت مردم وارد شده كه اسم الوَدوُد را 25 مرتبه هنگامي كه قمر متصل به مشتري باشد روي حرير سفيد بنويسيد، به شرط اينكه با طهارت باشيد و آنرا همراه خود داشته باشيد[11].
اما در روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به اموري اشاره شده كه با رعايت آنها انسان مي تواند محبت مردم را به خود جلب كند كه ما به بعضي از آن روايات اشاره مي كنيم:
السّخاء يزرع الحبه، سخاوت موجب جلب محبت مي شود.[12]سه چيز موجب محبت مي شود: دينداري، تواضع و سخاوت.[13]سه چيز است كه موجب محبت مي شود: خوشرويي، مُدارا كردن با مردم و تواضع.[14]شخصي به پيامبر عرض كرد يا رسول الله چيزي به من ياد بدهيد كه خداوند و اهل زمين (مردم) مرا دوست داشته باشند. پيامبر فرمود: به آنچه كه نزد خداست رغبت داشته باش تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه كه مردم دارند دل بكن تا مردم تو را دوست داشته باشند.[15]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان.
1. نصر اللهي بروجردي، محمد ابراهيم، راهنماي گرفتاران، نشر زهير، بهار 84.
2. نصر اللهي بروجردي، محمد ابراهيم، هزار و يك ختم، نشر تهذيب، 83.
3. شهيب زادگان، عبدالباسط، چشمة رستگاري، انتشارات افق فردا، 1379.
4. نصر اللهي، شيخ موسي، حرز الامان، انتشارات زهير.
پي نوشت ها:
[1] . قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، باب چهارم، فصل 5.
[2] . همان، باب پنجم.
[3] . همان، باب 5، فصل 5.
[4] . نجم/ 39.
[5] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409 ق، ج 17، ص 28.
[6] . قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، باب ششم.
[7] . همان، باب اول، تعقيبات مشترك.
[8] . همان، باب سوم.
[9] . همان.
[10] . همان، باب پنجم.
[11] . نصر الهي بروجردي، محمد ابراهيم، راهنماي گرفتاران، نشر زهير، 1384، ص 171.
[12] . آمُدي، عبدالواحد بن محمد، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه، 1366، ص 378.
[13] . همان، ص 249.
[14] . همان، ص 255.
[15] . طوسي، التهذيب، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365، ج 6، ص 377.