درست است كه هدف ازتشريع نماز نهادينه كردن روح معنويت, عبوديت و بندگي در برابر خداي متعال، در ضمير انسانها است و در روايتي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ آمده است: خداوند بدان جهت نماز را براي مردم واجب كرد و مداومت بر آن را لازم فرمود تا مردم به ربوبيت خداوند اعتراف نموده, آفريدگار خويش و مدبّر جهان را فراموش نكنند, تا در اين جهان نه خود دست به طغيانگري زنند و نه ديگران را بپرستند.[1]در روايتي ديگر آمده است خداوند فرائضي چون نماز, حج, صوم و زكات را براي شما واجب كرد، اما نه بدان جهت كه محتاج به آن است، بلكه بدان جهت كه پاكان را از خبيثان تميز دهد.[2]به هر حال نيايش، روح عبادت است و عبادت بدون حضور قلب بسان جسد بدون روح است. و صلوة كه بر ما تشريع شده است، هر چند از معناي اوليه خود (دعا و نيايش) عدول كرده و در معناي جديد استعمال شده است, اما از مفهوم دعا و نيايش تجريد نشده است. بلكه اين عمل خود نوعي نيايش است. اياك نعبدو و اياك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم، چيزي جز اظهار بندگي و درخواست توفيق هدايت در صراط مستقيم، چيز ديگري نيست و اگر صلوة بدون جنبة نيايشي آن يعني بدون حضور قلب انجام داده شود، در واقع عملي بدون روح انجام گرفته است و چنين كسي به كالبد بدون روح، دل خوش كرده است و اگر خداوند هم بپذيرد، از روي تفضّل است و الّا در حقيقت عبادتي انجام نگرفته است.
اما چرا حتماً بايد نماز را در اين قالب خاص به جا آوريم؟
اولاً داشتن هيأت خاص در حين انجام نيايش امري اجتنابناپذير است و اگر خداوند مردم را به منظور يادآوري خود، امر به نيايش كند و نحوة انجام آن را به دست مردم بسپارد، واضح است که هر كسي نحوة خاصي را برميگزيند و نحوة عبادت ديگري را منكر ميشمارد، فلذا خداوند از روي فضل و عنايت خود قالب خاص را براي ما بيان كرده است.
ثانياً: اگر عبادتي از سوي خداوند تشريع شود و كيفيت انجام آن با روح عبادت كه همان اظهار اخلاص، فروتني, ذلّت و عبوديت در برابر پروردگار است، منافات داشته باشد در اين صورت جاي اين پرسش است كه چرا اين كيفيّت خاص تشريع شده است. اما اگر آن كيفيت خاص، خود، عين تعظيم و اجلال الهي و عين اظهار ذلّت و فروتني در برابر ذات پروردگار باشد، ترديد دربارة نحوة انجام آن عمل معقول نيست و در مورد نماز آيا ميتوان عملي را از سجده برتر يافت كه نهايت تعظيم انسان را در برابر پروردگار نشان دهد. آيا ميتوان دعايي بهتر از طلب هدايت در صراط مستقيم در دنيا و آخرت تصور كرد, آيا ميتوان بهتر از اياك نعبد و اياك نستعين به منظور اظهار توحيد چيز ديگري بر زبان راند؟
ثالثاً: درست است كه هدف از تشريع صلوة، نهادينه كردن روح معنويت و اظهار بندگي است, اما اگر اين قالب خاص نباشد همان روح عبادات نيز حفظ نخواهد شد محتواي عبادي عبادات از قبيل حج, صوم, صلوة و زكات هر چند اهميت اصلي و بنيادين را دارد, اما همين گوهر جز در قالب صدف, يعني هيأت و شكل خاص، محفوظ نميماند, همانگونه كه شكل و ساختار صوري، منهاي روح مفيد نيست, روح نيز بدون قالب خاص در اين عالم مادي قابل بقاء نميباشد.
رابعا: در مورد عبادات به تصريح قرآن كريم شكل خاصي از عبادت، از جانب خداوند متعال در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تشريع شده است و لكل امة جعلنا منسكاًهم ناسكوه.[3]و تا قريب به سه قرن بعد از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ عبادات با همان هيأت خاص و شكل مخصوص در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ توسط ائمه معصومين ـ عليه السّلام ـ انجام شده است و بعد از آن زمان ما ديگر دسترسي به نظام تشريع الهي نداريم و لذا ما براساس اينكه بندگان خداونديم و او آفريدگار ماست، خويش را ملزم ميدانيم كه عبادات را به همان نحوة معروف در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ انجام دهيم و نميتوانيم به صرف احتمالات از قانون الهي تخطي نماييم و يا تخطي را تجويز كنيم.
مطالب ديگر اينكه نهادينه شدن روح عبادت و دعا در ميان مسلمانان صدر اسلام، مستلزم نهادينه شدن آن در ميان مسلمانان متأخر نيست، شاهد بر مدعي اينكه قسمت قابل توجهي از مسلمانان با علم به وجوب فرايض ديني از انجام خودداري ميكنند.
اما در مورد قسمت دوم سؤال يعني عصريت پذير بودن عبادات بايد گفت:
اگر مراد شما از عصريت، تغيير ساختار شكلي آن در طول زمان باشد، به دلايل فوق قابل تغيير نيست و اگر مرادتان امكان تغيير در جوهره و اصل آن باشد باز هم تغيير نميپذيرد، چون اموري تغيير ميپذيرند كه مربوط به ماده و ماديات باشند و عبادات مربوط به روح و بعد علوي انسان است و چنين اموري تغيير نميپذيرند.
اما از نظر روايات به اين حديث كه مورد اتفاق تمامي فقهاي شيعه و اكثر فرق اسلامي مي باشد تمسك مي كنيم كه: حلالُ محمدٍ حلالٌ الي يوم القيامه و حرامه حرامُ الي يوم القيامه.[4]بنابراين آنچه از واجبات و حلال و حرام الهي آمده است طبق اين روايت، جاودان و تغييرناپذير است, و در روايتي ديگر وارد شده است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اي مردم بدانيد بعد از من پيامبري نيست, پروردگارتان را عبادت كنيد و نماز را در اوقات پنجگانة آن به جا آوريد و ماه رمضان را روزه گيريد و جهت انجام حج، بيتالله را زيارت كنيد و زكات اموالتان را بپردازيد.[5] اين روايت نيز مفيد استمرار و تغييرناپذيري عبادات است.
ـ امام باقر ـ عليه السّلام ـ از پدرانش، از امام علي ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند: خداوند چهار چيز را در چهار چيز ديگر مخفي كرد: رضاي خود را در طاعتش، بنابراين هيچ طاعت را كوچك مشمار و شايد آن طاعت موافق با رضاي او باشد و تو نميداني. و غضبش را در معصيتش نهان كرد, فلذا هيچ معصيتي را كوچك مشمار شايد سخط الهي در همان باشد, اجابت را در دعاي بندگانش نهان كرد پس هيچ دعايي را كوچك مشمار شايد اجابت الهي در همان نهفته باشد. و وليّ خود را در ميان بندگانش قرار داده , پس هيچ بندهاي از بندگانش را كوچك مشمار و شايد او ولييّ از اولياي الهي باشد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . آداب الصلوة، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام.
2 . اسرار الصلوة، حاج ملكي تبريزي.
3 . مجموعه آثار،ج3، شهيد مطهري، بحث ختم نبوت، انتشارات صدرا.
4 . مجموعه آثار، ج22، شهيدمطهري. بحث اسلام و نيازمنديهاي زمان, انتشارات صدرا.
پي نوشت ها:
[1] . بروجردي, حسين, جامع احاديثالشيعه,4/66. 1375 قم.
[2] . شيخ حرعاملي, وسائلالشيعه,1/21، مؤسسه آلالبيت الاحياء التراث.
[3] . حج/ 67.
[4] . مجلسي, بحارالانوار, ج2, ص260 و ج62، ص100, دارالحياء التراث العربي, حرعاملي وسائل الشيعه,1/27/169.
[5] . شيخ حرعاملي, وسائلالشيعه, 1/23, مؤسسه آل البيت الاحياء التراث.
[6] . شيخ حرعاملي، وسائلالشيعه, 1/116، ابواب مقدمات العبادات, باب 28.