استدلال معروف به «مغز در خمره» یکی از استدلالات بر شکاکیت است. آنچه در پاسخ میتوان گفت؛ این است که لازمه این سخن این است که حتى فهمیدن و درک کردن نیز غیر ممکن است. ولى آیا این امکان وجود دارد که کسى برهانى اقامه نماید که نتیجه آن برهان «محال بودن فهمیدن» باشد؟ آیا اقامه، چنین برهانى« خود متناقض» با نتیجه آن نیست؟ به تعبیر دیگر، کسى که مدعى است «هیچ چیزى را نمىتوان فهمید» و سعى مىکند تا بر صحت این ادعاى خود، اقامه برهان نماید او «مانند لالى است که فریاد مىزند من لالم».