در بين اقشار مختلف، نسل جوان به دليل ويژگيهايي که دارند، بيشتر در معرض انحراف و گمراهي هستند. بي هويتي نسلهاي جديد و گرايش به عناصر فرهنگ غرب در كشورهاي جهان سوم به عوامل متعدد بستگي دارد كه مهمترين آنها عبارتند از:
1. عوامل فردي. 2. عوامل اجتماعي و خانوادگي.
مراد از عوامل فردي، عواملي است که به خود جوانان بر ميگردد.
1. احساس حقارت و ضعف اعتماد به نفس؛ يكي از عوامل اصلي گمراهي و انحراف جوانان در عصر حاضر ضعف اعتماد به نفس و احساس حقارت در آن ها است. اين دسته از جوانان تصور مي كنند ديگران برتري هايي دارند كه آنها ندارند. برداشت آنها اين است كه يگانه عامل ضعف و عقب ماندگي كشورهاي اسلامي، همين دين و مذهب و باورهاي اعتقادي آن ها است.[1] و اگر كشورهاي غربي و اروپايي از نظر علمي و تكنولوژي پيشرفته نموده به خاطر بي اعتنايي به مسايل ديني و مذهبي است. لذا يگانه راه دستيابي به شخصيت و موفقيت در زندگي را، پشت پا زدن به مسايل مذهبي و معنوي و تقليد کور کورانه از فرهنگ غربي مي دانند.
2. استقلال طلبي و روحيه سركش جوانان؛ از منظر دين، انسان مجاز نيست هر كاري دلش خواست انجام دهد؛ و يكسري محدوديت هايي در دين وجود دارد. از نگاه دين هر كاري كه با سلامت جسمي و رواني انسان منافات داشته و شخصيت وي را آلوده كنند حرام است. لذا اگر اين روحيه استقلال طلبي به درستي هدايت نشود، ممکن است، باعث شود، جوانان به اشتباه آن را در خصوص دستورات ديني بکار گرفته و مسير سرپيچي را در پيش گيرند.
3. عدم آگاهي از حقيقت دين؛ يكي از عوامل فاصله گرفتن جوانان و نوجوانان از دين، جهل و ناآگاهي آنان است. همين ناآگاهي است كه موجب شده جوانان و نوجوانان به مطالب مسخ شده و باطل دل ببندند و از دين و معنويت بيشتر فاصله بگيرند.[2] براي مثال اگر شما بدايند که چه گوهر گرانبهايي در دست داريد، حتي اگر تمام مردم عالم بگويند، که آن سنگي بيارزش است؛ با اين حال حاضر نخواهيد شد که آن را از دست بدهيد، اما اگر قيمت آن را ندانيد، حتي اگر کسي هم چيزي نگويد، آن را به کناري خواهيد انداخت.
تأملي در سيرة پيامبر اسلام نشان مي دهد كه آن حضرت در آغاز بعثت، پيروان خويش را با حقايق دين آشنا مي ساخت و هرگز به شناخت هاي سطحي قناعت نمي ورزيد.
دينداني، دينداري، دينباني
عوامل خانوادگي و اجتماعي دين گريزي در نسل امروز عبارتند از:
تهاجم فرهنگي
شرايط فرهنگي و اجتماعي به گونه اي است كه نوجوانان و جوانان در معرض بمباران بي وقفة اطلاعات و پيام هاي مختلف قرار دارند. رسانهها زبان ارتباطي اين پيام ها با مردم اند و نقش گسترده و فراگير آن ها براي هيچ كس پوشيده نيست. تبادلات فرهنگي كشورهاي مختلف از طريق كتاب، مجله، فيلم، ماهواره و اينترنت و غيره انجام مي پذيرد. بايد اذعان نمود كه بيشتر فيلمها و مطالبي كه از رسانه ها در اختيار جوانان و نوجوانان قرار مي گيرد دربرگيرنده عناصر منفي و ضد ديني هستند. دنياي غرب با استفاده از ابزار و امكانات موجود و به ويژه اينترنت و استفاده از هنر و اصول روان شناسي مطالب خويش را به صورت بسيار جذاب و فريبنده در اختيار جوانان و نوجونان قرار مي دهد. عكس هاي مبتذل و تحريك آميز جنسي به گونه اي بسيار دقيق اخلاق و فرهنگ نوجوانان را در معرض هجومي سخت و ويرانگر قرار داده اند.[3]بايد توجه داشت كه عوامل خارجي و تهاجم فرهنگي اگرچه در دين گريزي جوانان و نوجوانان نقش دارد، اما همة تأثير را نمي توان از آن دانست. عوامل ديگري نيز در اين زمينه دخيل است.
ناكارآمدي خانواده
خانواده كانون هنجارها و يا ناهنجاري هاي فردي و اجتماعي است. از نهاد خانواده بدي يا نيكي در سطح جامعه منتشر مي شود. اگر مي بينيم جوانان و نوجوانان در جامعه اسلامي علاقة چنداني به دين و معنويت ندارند، اين نشان مي دهد كه والدين در امر تربيت آن ها كوتاهي نموده اند. ناكارآمدي نهاد خانواده خود به عوامل چندي بر مي گردد كه ناآشنايي والدين با روش هاي تربيتي از مهمترين آن ها است. اكثر پدر و مادرها با اصول تربيت ديني آشنايي كافي ندارند. برخوردهاي نادرست والدين به خصوص در مسايل مذهبي باعث مي شود جوانان و نوجوانان از دين و معنويت فاصله بگيرند.
تحقيقات نشان مي دهد كه از جمله عوامل دين گريزي جوانان و نوجوانان، تجربه هاي تلخي است كه آنان در دوران كودكي از ناحيه پدر و مادر و در ارتباط با مذهب داشتهاند. تنبيه والدين به خاطر بي احترامي كودك به نماز يا مسايلي از اين قبيل موجب مي شود كه در دوران جواني و نوجواني تصور منفي از مذهب در ذهن وي ايجاد شود و هرگاه صحبت از نماز يا مسايل مذهبي شود، تنبيه در ذهن وي تداعي گردد.[4] نکته مهم ديگر آنکه کودک ما در صورتي ديندار بار خواهد آمد که والدين او ديندار بوده و به دستورات دين عمل کنند. لذا گفتار بدون عمل نه تنها کارساز نبوده بلکه ناهماهنگي تربيتي را نيز در مورد کودکان و نوجوانان ما بوجود ميآورد. همواره بايد به ياد داشت که: «دو صد گفته چون نيم کردار نيست»
الگوهاي ناسالم و ناكارآمد
انسان در انجام رفتارها و عملكردهايش سخت به الگو نيازمند است. الگوهاي شايسته و قوي رفتارهاي مطلوب را در افراد تقويت مي كند. در امور معنوي و ديني نيز انسان به الگوهاي مفيد و كارآمد نيازمند است. پدر و مادر اولين الگوها هستند كه رفتار فرد را در زمينه هاي مختلف شكل و جهت مي بخشند. در شرايط كنوني شاهد هستيم كه برخي از پدر و مادرها خود به مسايل ديني و مذهبي علاقة چنداني ندارند. لذا فرزندان نيز از آنها تقليد نموده و… كمتر به مذهب علاقمندي از خود نشان مي دهند. و يا آنکه صرفا جوانان خود را توصيه ميکنند بدون آنکه خود عامل به دستورات ديني باشند، اين گفتار بدون عمل نه تنها کارساز نبوده بلکه ناهماهنگي تربيتي را نيز در مورد نوجوانان و جوانان بوجود آورده و آنها را دچار سردرگمي ميکند. در برخي موارد نيز، نوجوانان و جوانان افرادي را مشاهده مي كنند كه اهل نماز هستند اما دروغ مي گويند، به ديگران خيانت مي كنند و… مشاهده اين صحنه ها باعث مي شود كه تصويري منفي از مذهب در ذهن جوانان و نوجوانان ايجاد شده و خود نيز از آن رو گردان شوند. همواره بايد به ياد داشت که: «دو صد گفته چون نيم کردار نيست»
براي تقويت روحية مذهبي جوانان و نوجوانان خانواده و رسانه هاي گروهي از جايگاه و نقش ويژه اي برخوردارند. بنابراين چه خوب است كه اين دو نهاد مقدس با هماهنگي و برنامه ريزي دقيق و حساب شده از روند كنوني انحرافات فكري و اخلاقي جوانان و نوجوانان پيشگيري نمايند. اميد است همه ما بتوانيم وظيفه و رسالتمان را در برابر نسل آينده و تربيت ديني آنها به خوبي انجام دهيم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ابوالقاسم اكبري، مشكلات نوجواني و جواني، نشر ساوالان، 1381.
2. جك كانفيلد، غذاي روح براي نوجوانان، ترجمه:جزايري، نشر پيكان، 1381.
3. همت آزاد، كدامين آدمي، نشر بنياد شريعتي، 1380.
4. محمد ناصر انتصاري، بحرانها و درمانها در دورة بلوغ، نشر گرگان، 1382.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: ولايتي، علي اكبر، بحرانهاي تاريخي هويت ايراني، دفتر نشر فرهنگ اسلامي. 1378، ص 18-8 و 60-49.
[2] . حسني، سيد مجيد، گناه و ناهنجاري، دارالغدير، 1379، ص 37-23.
[3] . شرفي، محمدرضا، جوان و بحران هويت، سروش، 1381، فصل 7.
[4] . احمدي، سيد احمد، روان شناسي نوجوانان و جوانان، همان.