فرهنگ، مهمترين و ماندگارترين وجه زندگي بشر و روح بالنده و افتخارآميز اوست. ساختار شخصيت فردي و اجتماعي بشر؛ با فرهنگ صورت ميگيرد. فرهنگ، اساسيترين و زيربناييترين عنصر يك جامعه است و چگونه بودن و چگونه زيستن را به ملت ها ميآموزد. فرهنگ هر ملت، حاكي از گذشته افراد و ترسيمكنندة حال و آينده آنها و مشعلي فروزان براي تبيين اصالت يك ملت است. در هميشه تاريخ زورمندان و زراندوزان عالم، براي سلطه يا استعمار و استثمار ملت ها از ابزارهاي گوناگون بهره گرفتهاند، كه جنگ و خونريزي از جلمة آنهاست. اما پس از قرن ها خونريزي و جنايت به اين نتيجه رسيدند كه جنگ و روش نظامي، روشي ماندگار و پايدار نبوده و پيروزي در آن را نيز نميتوان تضمين كرد. از اينرو در يك طرح جديد، شيوه استكباري و استعماري خويش را تغيير دادند و اين بار، با جنگ فرهنگي و استحالة فرهنگ خودي به مصاف ملت هاي محروم و ستم كشيده آمدهاند و با نفوذ در فرهنگ ملت ها و با ترفندي مرموز و حساب شده، فرهنگ آنان را به فرهنگي بيگانه، با ساختار و هنجارهايي مغاير فرهنگ اصل خود، تبديل كرده اند.
تهاجم فرهنگي در ايران سابقة طولاني دارد، اما وجه آشكار و فراگير آن از دوران «رضا خان» آغاز شد. او كه از فهم معادلات سياسي و سياست گذاري اجتماعي ـ فرهنگي عاجز بود در سفر به تركيه به شدت شيفته اقدامات «آتاترك» و انديشههاي غربزدة او شد به گونهاي كه پس از بازگشت به ايران تمام تلاش خود را براي اجراي طرح هايي، نظير اقدامات «آتاترك» به كار گرفت و براي استحالة فرهنگي ـ ارزشي ايران، از هيچ كاري فرو گذاري نكرد، مانند: كشف حجاب مقابله با علماء و روحانيت، حذف تعليمات ديني از نظام آموزشي، تغيير لباس ملّي، سركوب عزاداري ها و ترويج فساد و بيبند و باري كه همگي موجب انحطاط هر چه بيشتر ايران و دور شدن از فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني شد.
كساني كه رضاخان را به حكومت رسانده بودند پس از ناكارآمدي و پايان تاريخ مصرف وي، او را بركنار كرده و پسرش «محمدرضا» را برجاي او نشاندند. محمدرضا در نشر فرهنگ ابتذال و تقليد كوركورانه از غرب، روي پدر را سفيد كرده بود و همه تلاش خويش را براي سركوب فرهنگ اسلامي و ترويج فرهنگ استعماري به كار بسته بود. اين وضعيت همواره مورد اعتراض علماء و روحانيت بود تا اينكه بالاخره با انقلاب اسلامي ايران بدست الهي امام خميني(ره) همة تلاشهاي آنان را بر باد داد.
پس از پيروزي انقلاب، دشمنان زخم خورده و زبون اين ملّت تمام تلاش خود را براي سرنگوني نظام اسلامي ايران به كار بستند و با تبليغات مسموم و تحريم اقتصادي و بالاخره جنگ تمام عيار هشت ساله سعي در خشكاندن نهال نوپاي انقلاب داشتند، اما با هوشياري امام و ملت غيور ايران، هيچ يك از اين نقشهها كارساز نيفتاد. تا اينكه دشمنان در طرحي نو و از طريق تهاجم فرهنگي به مصاف ملت انقلابي و متدين ايران آمدند، و با كمال تأسف دشمنان در اين مصاف تا حدودي به مقاصد ننگين خويش دست يافتند.
بنابراين مسأله تهاجم فرهنگي را بايد جدي تلقي كرد و با شناخت همه جانبه و عميق آن، به رويارويي و مبارزه اصولي با آن پرداخت. در اين بين همه ملت مسئولند، اما مسئوليت عالمان ديني، انديشمندان اسلامي و مسئولين و كارگزاران نظام بسيار سنگين است.
لذا مي توان برخي از راههاي مبارزه با تهاجم فرهنگي را شرح ذيل بيان داشت:
1 . تقويت بينش جامعه و نسبت به فرهنگ اصيل اسلامي:
يكي از راههاي مبارزه با تهاجم فرهنگي و در امان ماندن از آن، تقويت فرهنگ اصيل اسلامي در جامعه است. زيرا اگر سطح آگاهي جامعه نسبت به مذهب و دين ارتقاء يابد، و جامعه به بلوغ فكري دست پيدا كند، هرگز تسليم فرهنگ بيگانه نخواهد شد. زيرا در طول تاريخ، آنچه كه موجب فائق آمدن دشمنان بر ملّتي ميشد، سوء استفاده دشمنان از عدم آگاهي صحيح تودة مردم بوده است.
بنابراين آنچه كه امروز و در شرايط حساس فعلي، مسئولين و متصديان فرهنگي ـ سياسي جامعه بايد به آن توجه نمايند؛ درك همين نكته مهم است كه براي مقابله با فرهنگ مبتذل غربي، بينش مردم و در رأس همه،جوانان عزيز را نسبت فرهنگ اصيل اسلامي ارتقاء بخشند و به تربيت صحيح و ديني اين نسل ارزشمند بپردازند.
2 . معرفي الگوهاي مناسب:
يكي از راههاي مبارزه با تهاجم فرهنگي و در امان ماندن از اين تهاجم همه جانبه، داشتن الگوهاي مناسب است. تا انسان با اقتداء به آنها بتواند به سرمنزل مقصود دست يابد و در اين مصاف زندگي پيروز ميدان شود.
انسان موجودي است كه داراي بعد فردي و اجتماعي است. از اين رو اگر بخواهد در اين دو بعد داراي رفتاري شايسته باشد، نيازمند الگويي است كه از او سرمشق بگيرد. بنابراين جامعة ديني بايد الگوهاي مناسب را معرفي نمايد تا افراد در دامهايي كه برايشان گسترده شده است گرفتار نگردند، زيرا دشمنان دين براي متأثر ساختن نوجوانان و جوانان، كساني را كه هيچ صلاحيت اخلاقي ندارند به عنوان الگو معرفي ميكنند تا بدين وسيله نوجوانان و جوانان عزيز ما را از فرهنگ اصيل اسلامي ـ ايراني دور نمايند. بنابراين بايد هوشيار بود و در انتخاب الگوي مناسب همت گماشت و ويژگيهاي ديني و مذهبي و آگاهي صحيح را معيار دوستي قرار داد.
3 . برطرف ساختن نيازهاي طبيعي انسان از راه مشروع:
يكي ديگر از راههاي مبارزه با تهاجم فرهنگي و در امان ماندن از آن، برطرف ساختن نيازهاي طبيعي انسان از راه مشروع است، همان گونه كه ميدانيد انسان موجودي است آميخته با انواع تمايلات و خواستهها. و اگر به اين تمايلات پاسخ مناسب و مشروع داده نشود، براي انسان غير از تباهي و انحطاط چيز ديگري در پي نخواهد داشت. غريزة جنسي نيرومندترين و سركشترين غرائز انسان است به طوري كه به تنهايي با ديگر غرائز برابري ميكند و همانطور كه كنترل آن از راه ازدواج صحيح، نيمي از دين را حفظ ميكند، انحراف اين غريزه نيز دين و ايمان انسان را تباه مينمايد. بنابراين تنها راه برخورد منطقي و عاقلانه با اين غريزه، ازدواج است. زيرا زن و مرد مكمل يكديگرند… هنّ لباس لكم و انتم لباس لهن…[1] « زنان لباس مردان و مردان لباس زنان هستند، يعني همانگونه كه لباس عيوب انسان را ميپوشاند همسران نيز عيوب همديگر را ميپوشانند و رازپوش يكديگرند و جلوي طغيان غريزة جنسي همديگر را ميگيرند. همانگونه كه لباس، انسان را از سرما و گرما و از برخورد مستقيم با اشياء حفظ ميكند همسران نيز همديگر را از تيرهاي مسموم دشمنان و گناه حفظ مينمايند. و از همين روست كه اسلام تأكيد فراواني به ازدواج بهنگام مينمايد. چون كه يكي از مهم ترين راه هاي تحقق تهاجم فرهنگي تشديد غرائز و شهوات در جامعه و خارج كردن آن از مسير اعتدال و صحيح است، و ازدواج نقش مهمي در تعديل و كنترل غرائز دارد و مانع خوبي براي اثر گذاري تهاجم فرهنگي است.
4 . دفاع از ارزشهاي ديني و احياي عزت نفس و غيرت ديني:
دشمنان دين همواره سعي دارند ارزشهاي ديني را واژگون جلوه دهند و بدين جهت عزت نفس و غيرت ديني جامعه را نابود سازند، بنابراين يكي ديگر از راههاي مبارزه، دفاع از ارزشهاي ديني و احياي عزت نفس و غيرت ديني است.
5 . احياء و توسعه امر به معروف و نهي از منكر:
يكي ديگر از راههاي مبارزه و مصون ماندن از تهاجم فرهنگي احياي امر به معروف و نهي از منكر است. و اين نظارت همگاني بايد در جامعه نهادينه شود و اين فريضه مهم از زير خروارها گرد و غبار بيرون بيايد.
6 . استقامت در راه دين:
از ديگر راههاي مبارزه با تهاجم فرهنگي، استقامت در راه دين و نهراسيدن از دشمنان و صبر و استقامت ورزيدن در راه حق است. امام علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: «أما والله ان كنت لفي ساقتها حتي تولّت بحذا فيرها، ما عجزت و لا جبنت، و انّ مسيري هذا لمثلها، فلأ نقبنّ الباطل حتي يخرج الحقّ من جنبه»[2]به خدا سوگند! من از پيشتازان لشكر اسلام بودم تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد، هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اكنون نيز همان راه را ميروم،پردة باطل را ميشكافم تا حق را از پهلوي آن بيرون آورم.
بنابراين استقامت همراه با بصيرت در راه حق و آرمانخواهي، نيروهاي ارزشي و بخصوص نوجوانان و جوانان ميتواند توطئه تهاجم فرهنگي را خنثي ساخته و پيروزي و سرافرازي را به ارمغان آورد
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . تهاجم فرهنگي، آيت الله مصباح يزدي.
2 . فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، دكتر حداد عادل.
3 .تهاجم فرهنگي، سيد مرتضي حسيني اصفهاني.
4 . تهاجم فرهنگي و راههاي مبارزه با آن، انجمن اولياء و مربيان.
پي نوشت ها:
[1] بقره/ 187.
[2] نهج البلاغه، خطبه33.