مهمترين عواملي كه ميتواند يك طلبه را از امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ جدا كند، از اين قراراند:
1. دلبستگي به دنيا: به نظر ميرسد مهمترين عاملي كه ميتواند يك طلبه را از امام زمان (عج) جدا كند دنيا گرايي و رفاه طلبي است، مانند علاقة به مال و ثروت، علاقة به خانه و اسباب زندگي، علاقه به جاه و مقام و رياست و اين قبيل تعلّقات، يك طلبه را از سير و سلوك معنوي و افتخار سربازي امام زمان (عج) باز ميدارد.
علّت اصلي اينكه طلاب در گذشته از نظر تحصيلي و امور معنوي بيشتر موفق بودند، اين بود كه نسبت به ماديات و مظاهر دنيوي بي اعتنا بودند، گرچه در حال حاضر نيز عدّة زيادي از طلّاب توانستهاند روحية معنويت و تقوي را در خود بپرورانند و از اين رهگذر به پيشرفتهاي معنوي چشمگيري نائل شوند، امّا متأسفانه عدهاي هم هستند كه كمتر به معنويات بها داده و مظاهر دلفريب دنيا آنها را به خود وابسته نموده است. طبيعي است، قلبي كه با محسوسات اُنس گرفته و شيفتة امور دنيوي است، نميتواند مركز تابش انوار الهي باشد و با امام زمان (عج) ارتباط داشته باشد. مقام معظم رهبري در اين خصوص معتقدند كه: «روحانيون به تقوي و ورع و بي اعتنايي به دنيا، در چشمها شيرين شدند. بدون ورع و بدون دور انداختن دنيا نميشود در چشمها شيرين ماند».[1] بنابراين برطلاب لازم است كه اين علاقهها را از دل خويش خارج سازند و يا اجازه ندهند كه چنين علاقهاي شكل بگيرد تا زمينة حركت بهسوي مقامات معنوي و ارتباط و عشق به امام زمان (عج) براي آنان امكان پذير باشد.
2. پيروي از هواي نفس: دوّمين عاملي كه ميتواند يك طلبه را از امام زمان (عج) جدا كند، پيروي از هواي نفس است. تمايلات نفساني دائماً قلب را به اين طرف و آن طرف ميكشاند و به او فراغت نميدهد تا با خداي خويش خلوت كند و با امام زمان (عج) انس بگيرد. خداوند در قرآن ميفرمايد: «از هواي نفس پيروي مكن كه تو را از راه خدا باز ميدارد».[2]3. ضعف اراده: يكي ديگر از موانع ارتباط يك طلبه با امام زمان (عج) ضعف اراده و عدم قدرت تصميم گيري است. اين مانع، انسان را از برقراري ارتباط با امام زمان (عج) باز ميدارد. شيطان و نفس امّاره تلاش ميكنند انسان را به انجام وظايف صوري بدون توجّه و حضور قلب، قانع سازند، در اين صورت چه بسا يك طلبه احساس ميكند كه وظيفهاش تنها درس خواندن و انجام اعمال ظاهري است، لذا هيچگاه در صدد ارتباط با امام زمان (عج) بر نميآيد و يا مسأله ارتباط با امام زمان(عج) آنچنان برايش دشوار جلوه ميكند كه مأيوس و نا اميد ميگردد.
4. نداشتن شناخت كافي نسبت به امام زمان (عج) و فلسفة غيبت: شرط اساسي براي برقراري ارتباط با امام زمان (عج)، داشتن شناخت كافي به آن حضرت (عج) است، تا وقتي شناخت كافي حاصل نشود، علاقه و محبّت ايجاد نميشود. امّا از آنجا كه عوامل ياد شده يعني دنيا گرايي، پيروي از هواهاي نفساني وضعف اراده، در برخي از طلبهها نيز وجود دارد، باعث شده است كه آنان انگيزة و فرصت براي كسب دانش و آگاهي نسبت به شخصيت امام و فلسفة غيبت و وظايف خويش در زمان غيبت نداشته و در نتيجه از فيض حضور و ارتباط معنوي با آن حضرت محروم شوند.
آفتهاي طلبگي يا موانع ارتباط با امام زمان (عج)
عواملي كه يك طلبه را از ياد امام زمان (عج) باز ميدارد، ميتواند به عنوان اصيلترين آفتهاي طلّاب جوان نيز به حساب آيند. علاوه بر آن آسيبهاي ديگري نيز فرا روي طلّاب جوان وجود دارند كه در اينجا به برخي آنها اشاره ميشود. در نگاه تيزبين و عالمانة رهبر معظم انقلاب، پس از دنياگرايي و پيروي از هواي نفس، عمدهترين آفتهاي طلاب جوان عبارتند از؛
1. منبر بيمطالعه و نداشتن آمادگي كافي براي تبليغ: از آنجا كه برخي طلّاب جوان آشنايي كافي با معارف و احكام اسلامي ندارند، خطر اينكه بدون آمادگي به تبليغ ديگران بپردازند و چه بسا نتوانند مسايل را به صورت مستدل بيان كنند يا حتّي دچار خطا شوند، وجود دارد، بر اين اساس مقام معظم رهبري خطاب به طلاب ميفرمايد: «اين طوري نميشود كه منبر بي مطالعه برويم. منبر بي مطالعه يعني اينكه همّ و غمّ آنچه كه ميخواهيم بيان كنيم و به مردم بگوييم، در دل ما نباشد».[3] همچنان در جاي ديگر در مورد غلطگويي و بيان نادرست احكام چنين خاطر نشان نموده است: «اشكالي ندارد آنجايي كه طرف (مخاطبين و مستمعين) عامي است، سطحاش پايين است، ساده گويي کنيد، اما سادهگويي يك چيز است، غلطگويي چيز ديگر».[4]2. سُست شدن در درس و بحث و انگيزة اجتهاد و فقاهت: يكي ديگر از آفتهاي طلاب جوان، پرداختن بيرويه به مسايل اجتماعي و كمرنگ شدن علاقه به درس و انگيزة اجتهاد است. معظم له در اين خصوص معتقدند: اگر دخالت روحانيون در مسايل اجتماعي، كه البته چيزي واجب و لازمي است، موجب آن شود كه بساط درس و بحث و فهميدن و پيش رفتن و فقاهت برچيده بشود، يا سُست گردد، اين خطر است».[5]وظيفه اصلي طلبه، شناخت دين و تبليغ آن است و ورود به مسائل سياسي و اجتماعي و يا قبول پست و مقام، صرفا ابزار و وسايلي هستند براي رسيدن به آن هدف. نقش محوري طلبه نبايد تحت الشعاع مسئوليتها و مشغلههاي ديگر قرار بگيرد.
3. بي نظمي در درس و تحصيل: بي نظمي يكي از آفتهاي اصلي طلاب به خصوص طلّاب جوان است. شايد بتوان يكي از عوامل عمدة عدم موفقيت طلاب در تحصيل را بينظمي برشمرد، رهبر معظم در اين باره ميفرمايد: «عقب ماندگي ما در بينظمي است».[6] و اگر ميبينيم عدّهاي موفق هستند، بهخاطر اين است كه آنها در زندگي و درس و بحثشان برنامهريزي و نظم داشتهاند.
4. نداشتن وجدان و تقوا: يكي از خطراتي كه طلّاب جوان را تهديد ميكند، نداشتن وجدان وتقوي است، و از نظر مقام معظم رهبري «عالمي كه وجدان بيدار و تقوي نداشته باشد، اضرّ از هر دشمني بر جامعة اسلامي است»[7]5. خارج شدن از زي طلبگي: از ويژگيهاي جوان، تحول خواهي و مخالفت با وضع موجود است. طلاب جوان، نبايد در کوران تحولات جامعه و رفاه زدگي و ثروت اندوزي مردم و يا مسئولان، از زي طلبگي خارج شوند. يک روحاني جوان، نبايد به بهانه نو شدن جامعه و پيشرفته شدن زندگيها، از ماهيت تهي شده و هويت صنفي خود را از دست بدهد. البته رفاه و تأمين نيازهاي خود و خانواده و بهرهگيري از دستاوردهاي علم و صنعت، کار بدي نيست، بلکه همگي ميتوانند زمينهاي باشند تا طلبه با بهره گيري از آنان به هدف اصلي خود، بيشتر و بهتر برسد. سخن در اين است که يک طلبه از «شأن» و «جايگاه اجتماعي خود» خارج شود.
6. روز مره گي: گرفتار ايام شدن و روزها را باري به هر جهت سپري کردن از آفات مهم طلاب جوان است. طلابي که بايد وقت و انرژي جواني خود را هر چه سريع تر، براي رسيدن به اهداف علمي و صنفي خود صرف نمايند.
7. عدم تعيين مسير: از اين شاخه به آن شاخه پريدن و هر روز، سيري تازه و حساب نشده براي خود و زندگي علمي و تبليغي خود انتخاب کردن، از آسيب هاي جدي طلاب جوان به شمار مي رود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمّد تقي مصباح يزدي، مباحثي دربارة حوزه، مؤسسة آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)، 1376.
2. جمعي از نويسندگان، حوزه كاستيها و بايستهها، دفتر تبليغات اسلامي حوزة علمية قم، 1371.
3. محمّد علي رضايي اصفهاني، شيوههاي تحصيل و تدريس در حوزههاي علميه، دفتر تبليغات اسلامي، 1376.
پي نوشت ها:
[1] . مقام معظم رهبري، حديث ولايت، جلد 7، ص 262.
[2] . ص/ 26.
[3] . همان، جلد 2، ص 126.
[4] . همان، جلد 2، ص 126.
[5] . همان، جلد 1، ص 267.
[6] . همان، جلد 2، ص 294.
[7] . همان، جلد 5، ص 228.