خانه » همه » مذهبی » چه نقدهاي كلي بر فرقه تصوف وارد است؟

چه نقدهاي كلي بر فرقه تصوف وارد است؟

از آنجا كه گروه صوفيه از خارج مرزهاي دين اسلام وارد جامعه اسلامي شده، هم از نگاه اعتقادي و نظري با اصول و ارزشهاي اسلامي در تضاد و تعارض است. و هم از نگاه عملي مخالف شريعت و احكام اسلامي مي‌باشد. و كلاً در اين دو بعد در تقابل با اسلام و ارزشهاي آن قرار دارد.
بنابراين نقدهاي كلي بر تصوف را مي‌توان در بخش نظري و عملي به طور جدا از هم مورد بحث و بررسي قرار داد:
الف. عقايد و باورها
1. وحدت وجود
يكي از اصول مسلم در نزد صوفيان، مسألة وحدت وجود مي‌باشد كه از آن تفسيرهاي گوناگوني شده است و آنچه از گفتار و نوشتار خود صوفيه به دست مي‌آيد، اين است كه آنها با طرح اين مسأله خواسته‌اند خدايي خودشان را اثبات نمايد، آن هم نه به گونه‌اي حلول و اتحاد با خدا، بلكه بالاتر از آن چون كه گفته است:
حلول و اتحاد اينجا محال است                كه در وحدت دوئي عين ضلال است
شيخ سهروردي در كتاب «معرفة السالكين» گفته كه: چون سالك به رياضت مشغول شود متصف به صفات حق گردد و حق در وي متجلي شود و او را فنا گرداند. و اگر بندة از آن فنا باز آيد خود را حق بيند و علم وي بر جميع معلومات محيط گردد و همه اشيا وي را عبادت كنند، چنان كه گفته:
بود علم من علم حي قديم
نباشد بجز من خداي كريم
عطار گفته:
منم الله در عين كمالم
منم الله در عين وصالم
منم الله كه خود در خود بديديم
به خود گفتم كلام و خود شنيدم[1]«انا الحق» گفتن منصور حلاج بر اساس اصل «وحدت وجود» در نزد آنها است كه حتي شيخ محمود شبستري در گلشن راز گفتن «انا الحق» را براي همه چيز جايز مي‌داند و مي گويد:
انا الحق كشف اسرار است مطلق
بجز حق كيست تا گويد انا الحق
همه ذرات عالم همچو منصور
تو خواهي مست گير و خواه مخمور
در اين تسبيح و تهليل‌اند دائم
بدين معني همي باشند دائم.[2]2. سقوط تكاليف شرعي
يكي از باورهاي تصوف سقوط تكاليف شرعي است، آنها باور دارند كه شريعت مانند شمعي است كه راه را به انسان نشان مي‌دهد. بعد از پيدا كردن راه به مرحله طريقت مي‌رسند و چون به هدف و مقصود برسند وارد مرحلة حقيقت مي‌گردند، آنجاست كه تكاليف شرعي از انسان ساقط مي‌گردد، و در اين باره گفته است: «لو ظهرت الحقايق بطلت الشرايع»؛[3]اگر حقيقت ظاهر گردد شرايع باطل مي‌گردد.
شبستري در باب سقوط شرايع مي‌گويد:
شريعت پوست، مغز آمد حقيقت
ميان اين و آن باشد طريقت
خلل در راه سالك نقص مغز است
چو مغزش پخته شد بي‌پوست نغز است[4]3. تحليل محرمات
از جمله پندارهاي گروه صوفيه حلال دانستن برخي از محرمات است كه در اسلام از آنها نهي شده و بر اي مرتكبين آنها جزائي سخت در نظر گرفته شده است. و حتي از برخي گفتار آنها استفاده مي شود كه عمل به شرع مقدس به طور كلي در نزد آنان مورد پسند نيست، و اين باور باطل خويش را هيچ گاه پنهان نكرده و در بسياري از گفتار آنها اعم از شعر و نثر بروز و ظهور دارد. بنابراين استعمال شراب، مست شدن از چرس و بنگ، غنا و خوانندگي دف زدن و رقصيدن و چرخيدن را حلال مي‌دانند.[5]ب. اعمال و رفتار صوفيان
1. ساختن خانقاه در برابر مسجد
يكي از بدعتهاي تصوف ساختن خانقاه به قصد جايگاه عبادت مي‌باشد كه براي كمرنگ نمودن حضور مسلمين در مسجد به وجود آمده و موجب تفرقه بين مسلمين شده است و در هيچ يك از منابع اسلامي (قرآن و سنت) به آن اشاره نشده و در زمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ چيزي به نام خانقاه وجود نداشته است و قطعاً از جمله بدعتهايي است كه تصوف در دين به وجود آورده‌اند. زيرا مكان عبادت در اسلام «مسجد» است كه از اهميت و جايگاه بسياري برخوردار مي باشد.
2. استفاده از واژه‌هاي مذموم
كلمات و واژه‌ها به طور كلي به كلمات براي معاني خوب و شايسته، و كلمات براي معاني بد و ناپسند تقسيم مي شود. اين مطلب در همه فرهنگها و دينها وجود دارد. و ممكن است برخي از واژه‌ها در فرهنگي خوب و در فرهنگ ديگر ناپسند و بد باشد. در فرهنگ اسلامي خوب و بد را شرع تعيين مي‌كند نه خواهشهاي نفساني انسان، لذا واژه‌هاي كه در شرع مقدس داراي معاني بد هستند در نزد مسلمين قبيح و ناپسند مي‌باشند و از گفتن آنها جز در معناي خودش استفاده نمي‌كنند.
امّا صوفيه بر خلاف اين اصل، از كلماتي استفاده مي‌كنند كه در شرع داراي معاني بد و قبيح مي‌باشند. و بيشترين استفاده آنها در كتابها و اشعارشان از واژه‌هاي همچون شراب، شاهد، مستان، مست، نواي ارغنون، نالة ني، بت، زنّار، چليپا، مي، ميخانه، مغ بچه، پياله، مطرب، ساقي، خرابات، باده فروش و موارد ديگر مي باشد چنانچه مي گويند:
خم و جام و سبوي مي فروش
حريفي كردن اندر باده نوشي
ز مسجد سوي ميخانه دويدن
در آنجا مدتي چند آرميدن
گرو كردن پياله خويشتن را
نهادن بر سر مي جان و تن را
خط و خال و قد و بالا و ابرو
عذار و عارض رخسار و گيسو.[6]و اگر مقصود صوفيه ازاين واژه‌ها معاني ديگر باشد،‌ همان گونه كه خودشان ادعا مي‌كنند، سؤال اين است كه چرا از كلمات ديگر غير از اينها استفاده نكرده‌اند؟ مگر معاني بلندي كه شما ادعا مي‌كنيد در قالب ديگري غير از اينها نمي‌گنجد؟
3. بي‌توجه بودن به پيشرفت جامعه
رفتار صوفيانه قطعاً موجب انحطاط جامعه و عدم پيشرفت علوم در بخشهاي مختلف در ميان مسلمين گرديده است. زيرا چه بسا انسانهاي با استعداد كه مي‌توانستند مثمر ثمر براي جامعه اسلامي باشند تحت تأثير پندارهاي صوفيانه قرار گرفته و به جاي خدمت به جامعه و مردم گوشه‌ي انزوا را برگزيده و در خانقاه‌ها به دنبال مي، ميخانه، شراب و شاهد رفته‌اند و دم از خراب و خراباتي زده‌اند و آن را باعث تكامل خويش دانسته و گفته:
خراباتي خراب اندر خراب است
كه در صحراي او عالم سراب است[7]و اگر اين ادعاي صوفيه كه مي‌گويند، راه منحصر به بريدن از خلق است، ‌تحقق پيدا كند؟ و همه صوفي و عارف شوند و در گوشه‌اي بنشيند و منتظر «شروق انوار حق» باشند جامعه چه حالتي پيدا مي‌كند و آيا اين رفتار با سيرة پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ سازگار است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.تصوف از ديدگاه ائمه، داود الهامي.
2. فضايح الصوفيه، آل آقا.
3. عارف وصوفي چه مي گويد، جواد تهراني.
4. تصوف و تشيع، هاشم، معروف الحسني.

پي نوشت ها:
[1] . تحفة الاخيار، ص 193.
[2] . لاهيجي، ‌محمد، شرح گلشن راز، سعدي، پنجم،1371 ش، تهران، ص744.
[3] . مولوي، مثنوي معنوي، هرمس، اول،1382ش، تهران،‌ص 719.
[4] . شرح گلشن راز، ص 737.
[5] . كرمانشاهي، محمد‌علي، راهبرد اهل سنت به مسأله امامت،1373 ش، قم، ص 140.
[6] . مطهري، مرتضي، تماشاگه راز، به نقل از ديوان مغربي، ‌صدرا، 1368 ش، ص83.
[7] . شرح گلشن راز، سعدي،1371 ش، تهران، ص 41.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد