زمينههاي ايجاد «از خودبيگانگي» در يك كشور
در خصوص چگونگي ايجاد از خودبيگانگي در يك ملت به زمينههاي متعددي ميتوان اشاره كرد كه در اينجا به تبيين برخي از آنها خواهيم پرداخت.
1. همسويي تأمين منافع سرمايهداران و قدرتهاي استكباري با هويتزدايي از ملتها
يكي از مهمترين راههاي تأمين منافع قدرتهاي استكباري، هويتزدايي و ايجاد از خود بيگانگي در ميان ملل مستضعف و تحت سلطه ميباشد. آنان به درستي دريافتهاند كه زماني ميتوانند به تأمين منافع نامشروع شان در جهان اميدوار باشند كه هويت واقعي ملل تحت سلطه را زدوده و آنان را به نوعي «از خودبيگانگي و خود باختگي» در برابر فرهنگ بيگانه گرفتار سازند. اين قدرتها به طرق مختلف از جمله تحميل و ترويج فرهنگ وارداتي خويش در آن جوامع تلاش ميكنند تا آن ملل را نسبت به فرهنگ ملي و بومي خويش بيگانه ساخته و با ايجاد از خودبيگانگي و هويتزدايي از آنان زمينه تأمين منافع بيشتر خويش را فراهم آورند. بديهي است كه بيتوجهي و بيتحركي ملل مذكور در برابر اين توطئه بيگانگان، بيش از پيش بيگانگان را در دستيابي به اهداف شومشان ياري خواهد داد.
2. تبليغ سوء دشمنان
تبليغات دامنهدار و گسترده قدرتهاي استعماري در ساليان دراز موجب گرديد تا ملل ضعيف و عقب نگه داشته شده، تنها راه ترقي و پيشرفت خويش را در گرايش به يكي از قدرتهاي استعماري دانسته و دست ياري به سوي آنان دراز كنند. اين تبليغات جهتدار و حساب شده به حدي آن ملل ضعيف را تحت تأثير قرار ميداد كه آنان فرهنگ، تمدن و قدرت خويش را به هيچ انگاشته و خود را ناگزير به الگوبرداري و تقليد بيچون و چرا از فرهنگ غرب ميديدند و اين در حالي است كه آنان گويا به اين واقعيت تاريخي توجه نداشتند كه زادگاه تمدن در شرق بود و از آن سو به غرب جريان يافت.
3. فقدان استقلال فكري و ترويج فرهنگ وابستگي از سوي بيگانگان
فقدان استقلال فكري و وابستگي فرهنگي يکي از عوامل مهم از خود بيگانگي ملت ها مي باشد . قدرتهاي استكباري به خوبي دريافتهاند كه ملتها بر اثر وابستگي فرهنگي و عدم استقلال فكري به راحتي پذيراي هرگونه زمينه استعماري خواهند بود از اين رو تمام تلاش خود را صرف اين كردند تا با اضمحلال فرهنگ بومي در جوامع ضعيف، آنان را ميان تهي ساخته و فرهنگي حاكم بر جوامع خويش را به آنان تحميل نمايند. اين مسئله موجبات خودباختگي ملل ضعيف را فراهم ساخته، شخصيت و استقلال فكري را در آنان نابود ميسازد.
تذكرات مكرر و پيدرپي حضرت امام (ره) مبني بر اين كه ملل شرقي مكتب خود را گم كردهاند، به اشتباه غرب را قبله آمال خود ساخته و در مقابل غرب دچار خودبيگانگي شدهاند،[1] تلاش دلسوزانهاي بود كه بر رهايي آنان از اين معضل اجتماعي تأكيد داشت ايشان وابستگي فكري و فرهنگي را از موانع استقلال بر ميشمرد و زدودن مظاهر فرهنگي غرب را مهمترين اقدام در جهت ايجاد روحية خودباوري و استقلال ميدانست.
از ديگر زمينههاي ايجاد خودبيگانگي در يك ملت ميتوان به مواردي همچون مرعوب شدن در برابر پيشرفتهاي غرب و قدرتهاي استكباري، القاء اين تصور كه تنها راه نيل به پيشرفت و توسعه با گرايش به سوي قدرتها و تقليد بيچون و چرا از آنها ممكن است، خودكمبيني و عدم اعتماد به نفس كافي، عدم شناخت صحيح يا بيتوجهي نسبت به ارزشهاي ديني و اخلاقي و موارد ديگر اشاره كرد.
راههاي مقابله با معضل از خودبيگانگي و خودباختگي
1. شناخت استعدادها و تواناييهاي خويش
ترديدي نيست كه سرافرازي و عزت يك ملت در بازگشت به استعدادها و تواناييهاي بالقوهاش و همچنين رهايي از وابستگي به بيگانگان ميباشد و اين امري است كه تنها در پرتو روحية خلاقيت، اعتماد به نفس و خودباوري تحقق ميپذيرد. در دوران دفاع مقدس كه ايران اسلامي در بدترين شرايط به لحاظ تحريم هاي اقتصادي و كمبود امكانات مادي و تجهيزاتي به سر ميبرد، شايد كسي تصور نميكرد كه اين كشور با همين امكانات محدود روزي بتواند در برخورد با دشمني تا دندان مسلح كه زير چتر حمايتي قدرتهاي برتر جهان قرار داشت، تاب مقاومت آورده و دشمنان را از رسيدن به مقاصد شومشان ناتوان سازد اما در عين اين ناباوري همگان شاهد اين بودند كه اين مردم با رهبري آگاهانه حضرت امام (ره) كه ميفرمود: پس از اتكال به خداوند به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشته باشيد،[2] چگونه خود را باور كرد و توانست علي رغم تمامي دشمنيها، كمبودها و مشكلات فراوان، از استعدادهاي نهفته و تواناييهاي بالقوه و خويش بهره گيرد و با تهيه انواع سلاحها و تجهيزات مختلف جنگي در داخل كشور همگان را به حيرت و تعجب وا دارد و موجوديت و استقلال خويش را حفظ نمايد.
2. شناخت و آگاهي از ارزشهاي ديني و پايبندي به بنيادهاي اعتقادي
آگاهي و شناخت از اصول ارزشي و بنيادهاي اعتقادي و سپس پايبندي به آن اصول و ارزشها تأثير بسزايي در تقويت احساس خودباوري و تضعيف روحية خودباختگي ملتها خواهد داشت. وقتي مسلمانان به جامعيت و سرآمدي فرهنگ ديني و اسلامي خويش باور داشته باشند و بدانند كه اين دين متكفل تمام نيازهاي مادي و معنوي انسانها بوده و سرآمد تمامي اديان و مكاتب در تمدنها و فرهنگهاي موجود است به طور قطع بر هويت ديني خويش مباهات نموده و هرگز دچار خودباختگي در برابر فرهنگ بيگانه نخواهند گشت. زيرا ملتي كه اسوههاي بيبديلي همچون رسول خدا و پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ داشته باشد و به ارزشهاي والاي موجود در فرهنگ ديني خويش پايبند بماند براي او خودباختگي در برابر فرهنگهاي ديگر اصطلاحي بيمعناست. اعتقاد به مبدأ و معاد هستي و پيروي از فرامين رسول خدا و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ تأثير مهمي در انگيزهها، اهداف، آرمانها و انديشه و رفتار مسلمانان برجاي نهاده و به آنان آنچنان استقلال فكري خواهد بخشيد كه خود را بينياز از الگوبرداري محض از غرب خواهند ديد.
3. هدايت جامعه به سوي احياء هويت اصيل ديني و ملي
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به رهبري امام خميني (ره) نقطه عطفي براي احياء هويت ديني و رهايي مسلمانان جهان از معضل خودباختگي بود. امام (ره) با قيام خود اين باور را در ميان ملتهاي مسلمان ايجاد كرد كه ميتوان با تكيه بر فرهنگ اصيل اسلامي و هويت ديني به مجد و عظمت واقعي دست يافت ايشان بارها به مسلمانان تذكر ميدادند كه دشمنان با به وحشت افتادن از نيروي نهفته در هويت ديني مسلمانان درصدد محو و نابودي اين هويت برآمده و خواستار عدول ما از تمامي ارزشهاي معنوي و الهيمان ميباشند.[3] و به ملت مسمان ايران نيز تأكيد ميكردند كه متوجه اين ترفند بيگانگان و دشمنان انقلاب باشند و بدانند كه دشمنان در پي هويتزدايي از اين ملت هستند و تا زماني كه اين ملت از هويت ديني و ملي خود عدول نكند دست از سرش برنخواهند داشت.
«آري اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانة عزت و اعتبار پيامبر و ائمة معصومين ـ عليهم السلام ـ را با دستهاي خويش ويران نمايد آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بيفرهنگ به رسميت بشناسند ولي در همان حدي كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها وليّ و قيّم باشند ما جيرهخوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايراني ـ اسلامي بلكه ايراني كه شناسنامهاش را آمريكا و شوروي صادر كند، ايراني كه ارابه سياست آمريكا يا شوروي را بكشد،…»[4]4. اصلاح نظام فكري ـ فرهنگي جامعه در جهت كسب استقلال فرهنگي
استقلال فرهنگي و عدم وابستگي فكري و فرهنگي از مهمترين عوامل و نشانههاي خودباوري يك ملت است. از ديدگاه حضرت امام (ره) فرهنگ بزرگترين عنصري است كه ميتواند يك ملت را به اوج عظمت و افتخار و يا بالعكس تباهي و فنا كشاند از اين رو ايشان اصلاح فرهنگ را در رأس تمامي اصلاحات و كوتاهي از آن را سبب انحراف همه افراد جامعه ميدانست.
«درباره فرهنگ هر چه گفته شود كم است. ميدانيد و ميدانيم اگر انحرافي در فرهنگ يك كشور پيدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژيم به صراط مستقيم انساني و الهي پاي بند باشند و به استقلال و آزادي ملت از قيود شيطاني عقيده داشته باشند و آن را تعقيب كنند و ملت نيز به تبعيت از اسلام و خواستههاي ارزنده آن پايبند باشند ديري نخواهد گذشت كه انحراف فرهنگي بر همه غلبه كند و همه را خواهي نخواهي به انحراف كشاند و نسل آتيه را آن چنان كه انحراف به صورت زيبا و مستقيم، راه نجات بداند و اسلام انحرافي را به جاي اسلام حقيقي بپذيرد…»[5] از اين رو ايشان دائماً به مسلمين جهان سفارش ميكرد كه فرهنگ و اصالت خود را بازيابند و اين نكته را نيك بدانند كه تباهي و فساد فرهنگ وارداتي بيگانگان در مقايسه با اصلاح آن ناچيز است.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امام خميني (ره) ، خودباختگي و خودباوري از ديدگاه امام خميني (ره) ، تبيان بيست و ششم، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ، 1377.
2. تهاجم فرهنگي، استاد مصباح يزدي، قم، انتشارات موسسه آموزش پژوهشي امام خميني.
پي نوشت ها:
[1] . موسوي خميني، سيد روح الله، خودباختگي و خودباوري از ديدگاه امام خميني، تبيان بيست و ششم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تدوين علي محمد حاضري و علي اكبر عليخاني، 1377، ص 22 ـ 24.
[2] . صحيفة نور، ج 16، ص 134.
[3] . خودباختگي و خودباوري از ديدگاه امام خميني (ره) ، پيشين، ص 53.
[4] . همان، ص 54، صحيفة نور، ج 20، ص 237 ـ 238.
[5] . صحيفة نور، ج 17، ص 203.
[6] . همان، ج 10، ص 79.