قانون طبیعت که از جانب خداوند وضع شده، چنین مقرر نموده که هیچ یک از انسان ها در این دنیا باقی نمانند و به دلایل مختلفی که یکی از آنها، از دست دادن سلامت جسمی است، آن را ترک نموده، به سرای باقی بشتابند.
از طرفی، هرچند پیامبران و امامان (ع)، در پاره ای از موارد، با اذن پروردگار، بیمارانی را با اعجاز (که شاید دانشی مخصوص بوده که تنها در اختیار اولیای الاهی قرار داشته و آنان تنها در مواردی خاص و با اجازه خداوند، امکان عمل به آن را داشتند)، شفا می دادند و در مواردی نیز توصیه هایی جهت حفظ بهداشت و سلامت افراد ارائه می فرمودند، اما تمام اینها بدان معنا نبود که آنان بخواهند با قانون خداوند به مبارزه برخیزند و یا این که دانشی اسرار آمیز، غیر آنچه خدا به آنان اجازه فرموده را در سینه داشته باشند که با عمل به آن، هیچ بیماری و مرضی به سراغ آنان و نزدیکانشان نرود. بر عکس؛ همان گونه که در تاریخ مشاهده می نماییم، بسیاری از آنها خود به بیماری هایی مبتلا شده و همچنین نزدیک ترین افراد و منسوبین آنها، با ابتلا به بیماری های مختلف، جان به جان آفرین تسلیم می نمودند، بدون آن که آن بزرگواران، اقدام اعجاز آمیز و غیر منتظره ای را در این زمینه به عمل آورند، اگرچه شاید توانایی آن را نیز داشتند! البته، عمل به توصیه های پزشکی که در روایات نیز تعدادی از آنها وجود دارد، می تواند سلامت انسان را تا حدودی تضمین نماید. همچنین، می توان با دعا به درگاه خداوند به طور مستقیم و یا با واسطه قرار دادن اولیای الاهی، خواستار برطرف شدن برخی بیماری ها شد.
بله ممکن است گفته شود که آنان از علم طب و پزشکی اطلاع داشته اند اما بنا نیست که عقول انسان ها تعطیل گردد و آنان همه علوم را در معرض دید جهانیان قرار دهند. آنان تنها وظیفه داشتند که آنچه بشریت در امر هدایت به آن نیاز دارد را به صورت جامع بیان کنند که این کار را نیز کرده اند.