خواستن طول عمر از خداوند سبحان براي شخص ديگر, يك نوع دعا است, و بهتر است پيش از درخواست از خداوند, آداب دعا را رعايت كنيم, تا دعا و خواهش ما، مورد عنايت و استجابت قرار بگيرد. لذا مناسب است آداب دعا رعايت شود:
اول: در ابتداي دعا بسم الله الرحمن الرحيم بگوييم, زيرا رسول خدا (ص) فرموده است: (لا يرد دعاء اوًله بسم الله الرحمن الرحيم)[1]و دوم: خداوند را به بزرگي و عظمت ياد و تمجيد كنيم, زيرا پيامبر اسلام (ص) فرموده: (ان” كل دعاء لا يكون قبله تمجيد فهو أبتر,[2] هر دعا و خواهشي كه پيش از آن خداوند تمجيد نشود, چنين خواهشي ابتر و بي نتيجه خواهد بود).
سوم: بر محمد و آل محمد , درود بفرستيم , زيرا امام صادق(ع) فرموده است (لايزال الدعاء محجوبا حتي يصلي علي محمد و علي آل محمد,[3] دعا در حجاب باقي مي ماند تا اينكه بر محمد و آل آن حضرت درود و صلوات فرستاده شود.)
و همچنين ساير آداب دعا را رعايت كرده و با حضور قلب و در لحظه هاي مهم و مناسب و بعد از دو ركعت نماز و با تضرع و اصرار و با حالت اميد و يقين به استجابت از خداوند سبحان براي درازي عمر دوستان, خويشان و اقرباي خويش دعا كند. و بهتر است اين دعا را بخواند اللّهم صلّ على محمد و آل محمد اللّهمّ انّ رسولك الصّادق المصدّق صلواتك عليه و آله قال انّك قلت ما ترددت فى شىء انا فاعله كتردّدى فى قبض روح عبدى المؤمن يكره الموت و اكره مسائته اللّهم فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل لوليّك الفرج و العافية و النّصر ولا تسوئنى فى نفسى ولا فى احد من احبّتى.
بار الها رحمت فرست بر محمد و آل محمد, بارالها بدرستي كه رسول راستگوي و تصديق شده تو رحمت هاي تو بر او آل او گفته به درستي كه تو گفته اي ترديد نكردم در چيزي كه من كننده آنم مانند ترديدم در قبض روح بنده مؤمن خودم كه بد دارد مرگ را و بد مي دارم بدي او را , بارالها پس رحمت فرست بر محمد و آل محمد, و تعجيل كن براي ولي خودت و فرج و عافيت و ياوري را و بد مدار مرا براي خودم و نه در باره كسي از دوستانم .
و اگر خواهي يك يك از دوستان خود را نام ببر . چنانكه سيد بن طاووس از جميل بن درّاج روايت كرده است كه امام صادق فرموده است اگر درازى عمر خود و خويشان و دوستان را بخواهى اين دعا را بعد از هر نماز بخوان.[4]
پي نوشت ها:
[1]. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ص 183.
[2]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج93، ص 317، ح21.
[3]. کليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي, ج2، ص491، ح1.
[4]. قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، ص 140.