اما «غبطه»، حالتى است که انسان از اینکه مثل دیگران داراى فلان نعمت نیست، ناراحت است؛ یعنى، از نداشتن خود و نه از بهره مندى دیگران. در نتیجه آرزو یا تلاش نمى کند که نعمت از دیگرى سلب گردد؛ بلکه از نعمت دیگران خوشحال است و آرزو و دعا و تلاش مى کند که خود نیز به آن خوبى برسد و معمولاً در نعمت هاى عبادى و معنوى، مثل حال خوش در نماز و سجده نسبت به دیگران حالت غبطه به انسان دست مى دهد.
در هر صورت درمان حسد، دو رکن اساسى دارد : رکن اول آن شناخت حسد و ابعاد و نتایج آن در دنیا و آخرت است. رکن دوم عمل و اقدام است.
یکم. باید این نکته را درک نمود که حسد نه تنها زیانى براى شخص مورد حسد ندارد؛ بلکه چه بسا به نفع او است؛ زیرا حسادت دیگران نوعا موجب غیبت یا تهمت او شده و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنان توسط حسود مى گردد. انسان خردمند هیچ گاه ضرر خود را نمى خواهد و چه ضررى از حسادت بالاتر.
دوم. خداوند نظام جهان را بنابر حکمت بالغه خود، به گونه اى قرار داده است که انسان ها از هر نظر، با یکدیگر متفاوت باشند. از نظر استعداد، قیافه، مال، خانواده و… این به جهت امتحان و ابتلایى است که باید برقرار باشد. اگر آدمى حقیقت این مطلب را براى خود تصور نماید و به عمق آن دست یابد، آن گاه بر موقعیت دیگران رشک نخواهد برد؛ چرا که همه این موهبت ها و تفاوت ها را به جهت جریان حرکت زندگى و فلسفه اى که در وراى آن است، مى داند.
سوم. توجه به معاد و نعمت ها و درجات والایى که پرهیزکاران در قیامت و آخرت دارند، آدمى را از چشم دوختن به متاع دنیا باز مى دارد. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) مى فرماید: «ولا تمدن عینیک…» ؛ حجر(15)، آیه 88. «چشم از این متاع ناقابل دنیوى که به برخى داده ایم [براى امتحان ]بازگیر و بر اینان اندوه مخور»،
اگر آدمى به حقیقت معناى «رزق ربک خیر و ابقى» را دریابد، دیگر چشم به امکانات و برخوردارى هاى این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه، گزاف نخواهد گذاشت. به گفته حافظ :
نقد عمرت ببر و غصه دنیا به گزاف گر شب و روز در این قصه مشکل باشى
گرچه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست رفتن آسان بود ارواقف منزل باشى
راه هاى رهایى از حسد
از نظر عملى راه هایى هست؛ از جمله:
1. عمل بر ضد مقتضاى حسد در گفتار و کردار؛ مانند: تواضع، خیرخواهى، خدمت به دیگران، شاد گشتن از رسیدن خیر به دیگران و ریشه کن کردن حسد از طریق نابود کردن خباثت نفسانى حسادت انگیز (مانند تکبر، ریاست طلبى، دنیا خواهى و…).
2. دعا در حق محسود؛ یعنى، از صمیم قلب از خداوند بخواهید آن نعمت را براى آن شخص زیادتر بگرداند.
3. هرگاه متنعم بودن شخصى آزارتان داد، متذکر نعمت هایى شوید که خداوند به شما داده است؛ چرا که آن کریم هیچ فردى را محروم از همه خوبى ها نمى کند.
4. در چنین حالتى افرادى را به یاد آورید که مشکلات ظاهرى بیشترى نسبت به شما دارند.
5. سعى کنید عقل خود را تقویت کنید. در واقع اگر انسان از این نیرو به خوبى استمداد جوید و آن را بر دیگر قواى خود حاکم ساخته و از آن پیروى کند؛ به تدریج تقویت خواهد شد و هراندازه به آن پشت نموده و بر خلاف رهنمودهاى آن عمل نماید، به تضعیف آن پرداخته است. تقریبا همانند نیروگاه هاى اتمى – که هر اندازه بیشتر مورد استفاده و بهره بردارى قرار گیرند – بارورى افزون ترى خواهند یافت. یکى دیگر راه هاى تقویت عقل و بسط معارف دین و پیروى دقیق از رهنمودهاى انبیا است؛ زیرا تعالیم آنان بازگشاینده گنجینه هاى خرد فراروى انسان ها است «لیثیروا لهم دفائن العقول».
علت اصلى «حسد» ناراحتى انسان از عدم موفقیت خود است که چرا او پیشرفت نکرده و دوستش رشد خوبى کرده است.
بدین جهت انسان مى خواهد رشد دوست خود را متوقف کند. این حالت «حسد» نامیده مى شود. حال اگر انسان توجه داشته باشد که شکست دوست او، هیچ کمکى به او نمى کند و هیچ سودى براى او ندارد؛ بلکه ممکن است براى او مشکلاتى به وجود آورد، راه درست را انتخاب مى کند. آن راه درست این است که به جاى تخریب دیگران، سعى کند خود را مانند آنان به موفقیت برساند که در این صورت این حالت انسان «غبطه» نام دارد و نه تنها بد نیست؛ بلکه موجب رشد و ترقى انسان مى گردد. بنابراین مى توان با تبدیل صفت حسد به حالت غبطه، راه رشد و ترقى را بر خود بازنمود و از آثار منفى این صفت نیز در امان ماند.