عشق ورزي به ديگران يك نياز فطري است، اما چه بهتر و زيباتر كه انسان در بذل محبت، خوبان و برترينها را برگزيند و اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ كاملترين و بهترين مظاهر خوبيها و كمالاتاند عشق به اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ زمينهساز عشق به خداوند است و علاقمند بودن به خاندان عصمت و طهارت عشق ورزيدن به ارزشهاي والاي الهي ميباشد. حتماً ميدانيد براساس اعتقادات ديني ما رسيدن به قلة رفيع كمالات معنوي و انساني و پذيرش اعمال و زحمات فرد در گرو محبت و ولايت اولياء الهي و يادگاران رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ است. و نيز ميدانيم كه عواطف پاك و اظهار عشق و علاقه نسبت به معصومين ـ عليهم السّلام ـ عامل ثبات قدم در راه دين و دينداري است و عشق و محبت خالصانه به آن بزرگواران انسان را از گناه و فساد بيمه ميكند.
خداوند در قرآن كريم انسانها را به چنين ارتباطي دعوت كرده است. «من براي انجام امر رسالت، از شما مزدي نميخواهم مگر دوستي و محبت دربارة نزديكانم.[1] در زيارت امين الله نيز ميخوانيم: «خداوندا! دل و جان مرا شيفتة اولياي برگزيدهات قرار ده و مرا در زمين و آسمان محبوب گردان.[2]هر قدر دلباختگي و محبت و ارتباط قلبي با ائمة اطهار ـ عليهم السّلام ـ بيشتر باشد، تبعيت و همرنگي و همراهي و همدلي با آنها نيز بيشتر خواهد شد. چون نقش عشق و محبت در ايجاد همساني و همفكري و همراهي و همسويي بسيار مهم است و به همين علت است كه انسان پيوسته از چهرههاي محبوبش الگو و سرمشق ميگيرد. ايمان ورابطه عاطفي به رهبري حتي در اطاعت سياسي و اجتماعي هم تأثير بسزايي دارد و زمينهساز تبعيتي عاشقانه ميشود نه يك اطاعت رسمي و تشريفاتي. عشق ورزيدن به معشوق و عمل به دستورات او، بستگي به ميزان شناخت عاشق از كمالات و زيبايي او دارد و هر كس براساس معرفت خويش به محبوب ارادت ميورزد. مثلاً در اين خصوص امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «هر كس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش ياري كند و با دستش به دفاع از ما برخيزد (يعني با تمام وجود دلباختة ما باشد)، در بهشت هم درجه و همنشين ما خواهد بود و هر كه ما را با دل دوست بدارد و با زبان ياري كند و همراه ما با دشمنانمان نجنگد، يك درجه پايينتر خواهد بود و هر كه با قلبش ما را دوست بدارد ولي با زبان و دست به ياري ما نشتابد، در بهشت خواهد بود.»[3] اين حديث شريف بيانگر اين مطلب است كه: اگر ميخواهيم بيشتر از هدايت معصومين ـ عليهم السّلام ـ برخوردار شويم بايد امام شناسي ما قوي شود چون هر چه شناخت قويتر باشد عشق و علاقه بيشتر ميشود و هر چه محبت ما نسبت به آن بزرگوار بيشتر گردد، اطاعت ما نيز بيشتر برخي از نشانههاي دوستي و محبت حقيقي به اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ عبارتند از:
1. دوستي توأم با عمل و تقوا: دوست داشتن اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ تقواي الهي و دل پاكي ميخواهد. شيداي امام معصوم بودن در عمل مشخص ميشود وگرنه علاقة ظاهري نميتواند تأثيري در زندگي انسان داشته باشد علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «… هر كه ما را دوست دارد بايد مثل ما عمل كند و لباس پرهيزگاري را جامه و پوشش خود قرار دهد.»[4]2. عشق به دوستان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ : كسي كه آلالله را دوست دارد لزوماً دوستان آنان را هم دوست ميدارد. علي ـ عليه السّلام ـ در اين رابطه فرمودند: «هر كس بخواهد بداند كه آيا عاشق حقيقي اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ است يا نه، به قلب خويش رجوع كند، اگر در دلش محبت دوستان ما هست، پس او دشمن ما نيست؛ بلكه دوست ما است، ولي اگر يكي از دوستان ما را در دلش دشمن ميدارد، او دوستدار حقيقي ما نيست.»[5] اين سخن علي ـ عليه السّلام ـ بيانگر مطلب جالبي است و آن اينكه آن حضرت ـ عليه السلام ـ خواستهاند ما را تشويق كنند تا با دوستان آنان رابطة گرم و صميمي داشته باشيم كه همين امر باعث ميشود تا عشق و علاقة ما نسبت به آن بزرگواران زيادتر شود و به دنبال اين محبت، بيشتر در اطاعت اوامر آن امامان همام ـ عليهم السّلام ـ بكوشيم.
3. آمادگي براي محروميتها: حقيقي بودن علاقة دروني شخص، هنگامي نمايان ميشود كه فرد مورد امتحان قرار گيرد و حوادث تلخ و ناراحت كننده در زندگي انسان رخ مي نمايند، آن گاه است كه دوستان حقيقي از دوستان مجازي جدا ميگردند وگرنه در موقع راحتي هر فرد ميتواند مدعي دوستي باشد. و آري راه عشق، راهي بس دشوار و رنجآور و بلاخيز است و عاشق صادق هرگز از رنج و بلاي در راه دوست نميترسد بلكه با شوق و رغبيت به استقبال آن ميشتابد. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «هر كس ما اهلبيت پيامبر را دوست بدارد براي محنتها پوستين ستبر بپوشد.»[6]و اين كنايه از آن است كه بايد آمادگي تحمل انواع بلاها و مشكلات را داشته باشد. ياران امام حسين ـ عليه السّلام ـ واقعاً عاشق دلباختة آن حضرت بودند كه تمام مشكلات را به جان و دل خريدند و دست از ياري آن امام شهيد ـ عليه السّلام ـ نكشيدند. مطالعة زندگي آنان بهترين الگو براي پيروان آن حضرت ـ عليه السلام ـ است.
خلاصه آن که براي بهره بردن بيشتر از هدايت هاي معنوي ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ در درجه اول بايد آنان را بهتر و بيشتر شناخت و به آنچه گفته اند عمل کرد.
اگر ما امام کاظم ـ عليه السلام ـ را به عنوان نمونه، تنها در رنج و مصائب زندان و عبادت هاي زندانش، خلاصه نماييم، و يا از امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ تنها مظلوميت و مسموم شدن به دست همسرش را بدانيم، و در مطالعات و آگاهي هاي خود به ابعاد ديگر زندگي آن بزرگان نپردازيم، نمي توانيم به تمام و کمال از آن حضرات ـ عليهم السلام ـ بهره بجوئيم. وقتي شناخت ما بالا رفت و شعله هاي عشق ما شعله ورشد، بايد در مقام عمل پله پله از هدايت هاي معنوي آن بزرگان ـ عليهم السلام ـ استفاده نماييم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. علامه عسكري . مرتضي . نقش ائمه در احياء دين .
2. پيشوايي . مهدي . سيرة پيشوايان .
3. اديب . عادل . نقش امامان معصوم در حيات اسلام . ترجمة مينا جيگاره .
4. مدرسي . محمد تقي و … . امامان شيعه ـ عليهم السّلام ـ و جنبشهاي مكتبي .
پي نوشت ها:
[1] . شوري/ 23 .
[2] . قمي . عباس . مفاتيح الجنان . زيارت امين الله .
[3] . مجلسي . محمد تقي . بحارالانوار . جلد 10 . ص 107 . بيروت . دارالوفا .
[4] . همان منبع . جلد 70 . ص 306 .
[5] . همان منبع . جلد 27 . ص 53 .
[6] . آمدي . عبدالواحد . غررالحكم و درر الكلم . بيروت : مؤسسة اعلمي . ش 9038.