چگونه مي توانيم خودمان را از تهاجم فرهنگي حفظ كنيم با توجه به برنامه هاي تلويزيوني؟ لطفاً توضيح دهيد.

قبل از هر چيز از باب مقدمه لازم است كه بيان دارم كه تهاجم فرهنگي جلوه هاي گسترده اي دارد. برخي از آنها از طرف دشمن و با بودجه و برنامه هاي علني خودشان انجام مي گيرد مثل ترويج فساد و فحشا، جدايي بين جوانان و روحانيت، پخش نوارهاي مبتذل و سكس، ترويج فرهنگ تجمل گرائي و دين گريزي به اسم تمدن و تنوع طلبي، ترك امر به معروف به نام عدم دخالت در زندگي ديگران، سست كردن باورها و بي قيد كردن جوانان در دفاع از ارزش با تبليغ «خشونت چرا؟[1]»… و برخي از جلوه هاي تهاجم فرهنگي توسط خودي ها صورت مي گيرد يعني برخي از خوديها دانسته و نادانسته كارهايي مي كنند كه در راستاي تهاجم فرهنگي دشمن است. البته كم نيستند افراد مغرضي كه خود در داخل به جنگ ارزش ها برخاسته اند و آنها را مانع لذت طلبي، سودجويي و منافع مادي خود مي دانند.
حال پاسخ سوال را در قالب نكاتي عرض مي كنم:
نكته اول: تقويت بينش ها و شناخت ها: غالباً تهاجم فرهنگي در افرادي كه از نظر شناخت و بينش ضعيف هستند، راحت تر رسوخ مي كند. بنابراين مي توانيد با مطالعه كتب مفيد (مثل اخلاق، تفسير، نهج البلاغه و…) انتخاب دوستان اهل معنويت، شنيدن نوارهاي موعظه و… تأمل در سؤال هاي اساسي انسان (از كجا آمده ام؟ كجا هستم؟ وظيفه من در قبال خودم، ديگران و خدا چيست و عاقبت من چه خواهد شد و…) و مطالعه در مورد اعتقادات، باورهاي خود را محكم تر كرد.
نكته دوم: شبهه زدايي: شبهه مثل ويروسي است كه اگر به خانه باورها افكنده شود آنها را پوك و بي ارزش مي سازد. يكي از ابعاد تهاجم گسترده فرهنگي ايجاد شبهات مختلف اعتقادي و… است. آنان هر كجا كه متوجه شوند از ناحيه يك ارزش ممكن است آسيب ببيند به گونه هاي مختلف به مبارز با آن بر مي آيند (شبهه، تمسخر، انگ تحجرگرائي و…). شما در شبهات مي توانيد سريع به متخصص و يا كتب آنها رجوع كنيد و پاسخ قانع كننده اي براي سؤال خود پيدا كنيد.
نكته سوم: دوستان سست باور: برخي از اطرافيان بخاطر شناخت ضعيف و يا بخاطر هوس و عمد به طرف تهاجم فرهنگي مي روند و از آن استقبال مي كنند و هيچ نگراني در قبال آن ندارند. حتي سعي دارند جوانان ديگر را به سوي جلوه هاي غيرارزشي و مسائل ضداخلاقي آن دعوت كنند. شما مي توانيد اين افراد را شناسايي كنيد و ضمن اينكه رابطه تان را با آنها قطع مي كنيد در نظر داشته باشيد كه او را نسبت به كارش آگاه سازيد. در مقابل مي توانيد با افراد آگاه متدين و با اخلاق دوست شويد.
نكته چهارم: حفظ ايمان: حفظ دين در اين دوره، اگرچه سخت است ولي پاداش بيشتري دارد. پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ بين اصحاب خود فرمودند سلام بر برادرانم كه در آخرالزمان مي آيند. اصحاب تعجب كردند كه چرا پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آن قدر به آنها ارادت دارند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در جواب آنها فرمودند چون آنها من را از آثارم قبول مي كنند و بدون اينكه خودم را ببينند ايمان مي آورند. از سويي در روايت مربوط به آخرالزمان داريم كه حفظ ايمان در آن دوره دشوار است. پس ما بايد در خودمان حالت توجه دائمي ايجاد كنيم و هميشه غفلت زدائي كنيم. برخي از راه هاي زدودن غفلت از اين قرار است:
الف. ترك مجالس گناه: در حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ داريم براي مؤمن سزاوار است كه مجلسي را كه در آن گناه مي شود و او قادر نيست آن را تغيير دهد بخاطر حفظ ايمان خود ترك كند (لا ينبغي للمؤمن ان يجلس مجلساً يعصي الله فيه و لا يقدر علي تغييره)[2].
ب. ذكر دائم و فكر زياد: حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمانيد: از خصوصيات مؤمن اين است كه او دائم الذكر و كثيرالفكر باشد يعني با توجه دائمي به خدا و ذكر لفظي و قلبي خدا و به ياد آوردن نعمت هاي خدا از فراموش كردن خدا جلوگيري مي كند.
ج. شركت در مجالس مذهبي، داشتن برنامه روزانه براي قرآن و تفسير، استفاده از راديو معارف، شنيدن و ديدن برنامه هاي مثبت تلويزيون (سخنراني ها، قرآن و زندگي، خانواده، و…)
نكته پنجم: پيروي از علماء رباني: علماء متخصصين امر تربيت و دين هستند. آنها هدايت مردم را وظيفه خود مي دانند و دائماً در حال تدريس، تحصيل و بررسي زمينه هاي رشد و موانع آن هستند. هر كجا كه احساس كنند خطري جامعه و مردم متدين را تهديد مي كند موضع گيري مي كنند. شما مي توانيد حركت وخط مشي آنها را الگوي عملي زندگي خود قرار دهيد و از خطراتي كه آنها متذكر مي شوند پرهيز كنيد و مرتب با كتب و سخنراني هاي آنها از جمله مقام معظم رهبري ارتباط داشته باشيد.
نكته ششم: دشمن شناسي: دشمن هيچ گاه دلش به حال ما نسوخته است. هرگاه او از چيزي تعريف مي كند و يا چيزي را مي كوبد مشخص مي شود كه هدفي شيطاني در سر دارد. به همين خاطر ما مي توانيم آگاهانه از اين حركت مرموز دشمن به نفع رشد معنوي خود و مقابله استفاده كنيم (از جمله اين كار نيفتادن در دام تجمل گرايي و مدگرايي و تنوع طلبي افراطي و پوشيدن لباسهاي رنگارنگ است كه خلاف موازين اسلام است.)
نكته هفتم: آشنايي با تاريخ: مطالعه تاريخي كمك مي كند كه ما نگذاريم دشمن توطئه هاي شوم خود را تكرار كند به عنوان مثال در تاريخ مسلمانان اندلس مي بينيم كه دشمن از راه تضعيف ايمان اشاعه فساد و بي بند و باري، مي خوارگي، شهوتراني (ترويج فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، بي حجابي، بدحجابي، آرايش هاي تند و… در ميان جوانان رسوخ كرد و با تباه كردن آنها اندلس شكست خورد.[3] مسلم است كه نيروي پر توان يك كشور به نيروي جوان اوست و نبود آنها يعني پيروزي دشمن)