هر علم اصول و قواعدي دارد كه با دانستن آن قواعد و اصول ميتوان به صحت و يا عدم صحت آن علم رسيد. علم تاريخ هم از اين قاعده استثناء نيست و با دانستن آن اصول و قواعد خاص خود به درستي يا نادرستي واقعه تاريخي ميتوانيم برسيم. تاريخ نگاري در اسلام از همان آغاز به صورت ثبت و نقل حوادث و رويدادها به طور پراكنده شروع شد و مشاهده ميكنيم بسياري از مورخان آن اندازه از روايات و حوادث مهم كه به دست شان رسيده است را با تحقيق و پيگري نقل كرده اند. تلاش مورخان در نقل حوادث باعث شد كه اين دانش در ميان ساير دانشهاي اسلاميداراي جايگاه و مقامي شود به طوري كه بعدها علم رجال و فن جرح و تعديل در شمار ابزارهاي اصلي مورخ قرار گرفت.
عناصر مهم در تاريخ نگاري اسلام عبارتند از: 1. موازين و معيارهاي صحيح را ملاك قرار دادن، استناد به عينيتهايي كه به اصول نظري، عقلي و شرعي منتهي ميشود و بر وقايع تكيه دارد. زيرا هر گونه خللي كه در اين معيارها وارد شود بدون ترديد در نتايج نيز اثر خواهد گذاشت. براي مثال كسي كه به اجتهاد و عدالت همة صحابه معتقد است و تنها حضور او زمان پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ را ملاك صحابي بودن ميداند هر چند آن حضرت را از دور درك كرده باشد و آن را معيار داوريهايش قرار دهد مسلّماً هيچ گاه به نتيجة صحيح نخواهد رسيد1. و مطمئناً كسي كه صحابه را نيز همانند ديگر مردم فرض ميكند حقايق را بهتر كشف ميكند چون در ميان صحابه افراد هوشمند و كودن، مطيع و عاصي، دانا و نادان، بي اعتنا به دنيا و شيفتة دنيا _ شجاع و ترسو، مؤمن و منافق وجود داشته است. و نيز كسي كه معتقد است سنت بر قرآن برتري و حاكميت دارد و عمل صحابي يا خبر واحد را بر نصّ قرآن مقدم ميداند قطعاً به حقيقت نميرسد زيرا آن كسي كه به قرآن معتقد است همه چيز را بر قرآن عرضه ميكند اگر منطبق بر آن بود حق ميپندارد و در صورت مخالفت با قرآن آن را باطل و نادرست ميداند2.
2. رعايت عينيت در تحقيق و كاوش و حفظ امانت درستي و عدم جانب داري و تعصب در حقايق به جهت تعلق داشتنبه يك مذهبيا انگيزههاي ملي و نظاير آن: كه در تحقيق و نگاه كردن به متون تاريخي به خوبي ميفهميم كهيك مورخ مذهب تسنن داشته و به مسايل اهل تشيع نپرداخته و اگر پرداخته به صورت ناقص و پراكنده و موارد ديگر … .
3. قدرت جمع بندي و داشتن تسلط عقلي و فكري و برخورداري از دقت بسيار و ژرف نگري در موضوع و متكي نبودن به اسناد و مدارك موجود و طالب بيشتر بودن: كه با دقت در متون تاريخي به اين ميرسيم كه بعضي از مورخان براي دقت و نتيجة بهتر دست به مسافرتهاي زيادي ميزدند و تمامياسناد و مدارك دسترسي پيدا ميكنند كه به عنوان نمونه ميتوان به مسعودي صاحب مروج الذهب اشاره كرد.
4. تكيه به قرآن و حديث: از آن جا كه قرآن مهمترين معيار و مدرك است، بايد در شناخت سيرة پيامبر و ائمه _ عليهم السلام _ سرگذشت پيشينيان اسلام مورد استناد قرار گيرد زيرا بسياري از مدركها و نمونههاي سودمند در اين زمينه در قرآن وجود دارد. به ويژه در زمينة آثار جغرافيايي و در معرفي چهرههاي تاريخي مانند: ابولهب و … و هم چنين قرآن آئينة تمام نماي شخصيت پيامبر اسلام است كه در بسياري از گزارشهاي تاريخي به كار ميآيد. حديث نيز همين گونه چون حديث حاوي اشارات بلكه نصوصي است كه اصول و موازين سودمندي در پژوهشهاي تاريخي دارد و اطلاعات مهم و فراواني دارد و منابعي كه بر قرآن و حديث تكيه دارند و در رويدادهاي تاريخي ازآنها استفاده كرده باشند از جايگاه بيشتري برخوردارند.
آن دسته از منابعي كه بي اعتنا به احاديث هستند دربارة سرگذشت و سيرة پيامبر داوري كرده اند دچار لغزش و اشتباه خواهند شد چرا كه حديث در شناساندن شخصيت پيامبر ميتواند سودمند باشد در حديث خلافتها و نكتههاي بسيار با ارزشي ديده ميشود.
5. عقل و تجربه نقش مهمي در تشخيص درستي يا نادرستي بسياري از روايات تاريخي دارد.
پس به طور كلي علوم و وسايلي كه در زمينه كار تاريخي مورد استفاده قرار ميگيرد هم زياد است و هم متنوع و با توجه به اختلاف و تنوع روايات و رويدادهاي تاريخي بايد در نظر داشت كه هر يك از آنها را مورد نظر و دقت قرار داد و آن گاه به ارزيابي يك متن تاريخي پرداخت مثلاً ميتوان در تأييد يا نفي يك متن تاريخي از آيات قرآني استفاده كرد و گاهي ممكن است از تفسير يا علم حديث يا انساب، جغرافيا، ادبيات و … مورد استفاده قرار داد. پس در تاريخ اسلام آن پژوهشي علميت و كاشف از حقيقت است كه واجد شاخصهايي چون، امكان عقلي، استناد معتبر، هماهنگي محتوا و سازگاري با وقايع و قرائن خارجي بوده و مخالف با قرآن و روايات صحيح نباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخنگاري، هادي عالم زاده.
2. تاريخ نگاري در اسلام، ترجمه و تدوين يعقوب آژند.
پي نوشت ها:
1 . مقدمة ابن خلدون، صص 8-5 و 13.
2 . مجموعه مقالات تاريخ اسلام، نوشتة سيد حسين فلاح زاده، ج 1، ص 23، انتشارات دفتر نشر معارف، 1381.