خانه » همه » مذهبی » چگونه مي توان پاسخ‌گوي شبهات مختلفي باشم كه در اطرافم وجود دارد، اگر ممكن است در اين زمينه مرا راهنمايي كرده و منابعي كه راهگشا باشد معرفي كنيد؟

چگونه مي توان پاسخ‌گوي شبهات مختلفي باشم كه در اطرافم وجود دارد، اگر ممكن است در اين زمينه مرا راهنمايي كرده و منابعي كه راهگشا باشد معرفي كنيد؟

شبهاتي كه در جامعه مطرح مي‌شوند، داراي زمينه‌هاي گوناگون و مربوط به حوزه‌هاي معرفتي مختلف مي‌باشند، مثلاً برخي عقيدتي و برخي ديگر سياسي هستند. به علاوه كه همه شبهات در يك سطح قرار ندارند و پاسخ بعضي از آن‌ها بسيار پيچيده و نيازمند تسلط به چندين علم است. بنابر اين نبايد انتظار داشته باشيم كه يك نفر پاسخ‌گوي تمامي شبهات موجود باشد و خود را به دليل ناتواني از پاسخ‌گويي ملامت كنيم.
بر همين اساس پاسخ‌گويي به شبهات گوناگون متوقف بر آن است كه فرد پاسخ‌گو ابتدا اصل شبهه را به خوبي بشناسد و بتواند علت و نيز دليل به وجود آمدن شبهه را شناسايي كند، و بداند كه شبهه مربوط به كدام حوزه معرفتي است. و اين خود مستلزم آن است كه فرد در آن حوزه معرفتي داراي مطالعه باشد و يا متخصص آن رشته خاص باشد. ولي از آن‌جا كه بسياري از شبهات رايج در جامعه ما عقيدتي و يا سياسي هستند، چند توصيه كلي براي تقويت بنيان‌هاي فكري ارائه مي‌نماييم.
2ـ شناخت آن‌چه داريم؛ و يا به تعبير دقيق‌تر خود شناسي، منظور از خود شناسي در اين‌جا شناخت دين و فرهنگ خودي و آشنايي با ميراث ديني و فرهنگي گذشته است. يعني كسي كه مي‌خواهد به اشكالاتي درباره دين اسلام جواب بدهد بايد دين اسلام را به خوبي شناخته و با كتب اصيل عقيدتي آن آشنا باشد. بنابراين بايد با مطالعه آثار علمايي هم چون علامه طباطبايي، شهيد مطهري، آيت الله جوادي آملي و استاد مصباح و ساير علماي دين اركان باور ديني خود را تقويت نمايد.
2ـ شناخت طرف مقابل؛ يا به ديگر سخن، شناخت دقيق شبهه و ريشه‌يابي آن. و از آن‌جايي كه شبهات ريشه‌هاي گوناگوني دارند اين مهم از عهده هر كسي برنخواهد آمد. زيرا برخي از شبهات ناشي از رسوخ باورهاي ساير اديان و يا مذاهب به وجود مي‌آيند، برخي ناشي از رخنه تفكرات غربي و يا به طور اعم فرهنگ‌ ديگر كشورها هستند و برخي از شبهات نيز محصول بد فهمي و كج‌فهمي متون ديني بوده و بعضي ديگر معلول فتنه ‌انگيزي دشمنان‌اند. بنابراين كسي مي‌تواند شبهات را به خوبي شناخته و يا حتي پيش‌بيني كند كه اهل مطالعه و دقت در يكي از حوزه‌هاي معرفتي مذكور باشد. مطالعه آثار دگرانديشان نيز مي‌تواند افراد را با شبهات موجود آشنا كند ولي بديهي است كه مطالعه اين آثار فقط به كساني توصيه مي‌شود كه بيم انحراف‌شان نمي‌رود و داراي باورهاي ديني قوي و نيز قوت استدلال هستند و چنين نيست كه هر كسي براي آشنايي با شبهات مجاز باشد كه دست به مطالعه آثاري بزند كه هيچ جوابي براي اشكالات آنها ندارد.
3ـ آشنايي با علومي هم‌چون معرفت شناسي، منطق و تقويت قوه استدلال و شركت در بحث‌هاي علمي دوستانه به خصوص با حضور اساتيد صاحب نظر مي‌تواند فرد را داراي بينشي قوي سازد. علوم مذكور به گونه‌اي هستند كه در همه دانش‌هاي نظري كاربرد دارند و بسياري از شبهات ناشي از ضعف افراد در اين دو علم است. تسلط بر عقايد صحيح ديني نيز پاسخ‌گويي بسياري از پرسش‌هاي رايج است. بر هر مسلماني واجب است كه عقايد خود را به صورت تحقيقي اثبات كرده و توانايي دفاع از آن‌ها را داشته باشد و روشن است كه اين توانايي در سايه مطالعه كتب علما و در مرتبه بالاتر قرآن كريم و تفسير آن و روايات اهل‌بيت(ع) مي‌باشد. تدبر در قرآن و آشنايي با تفسير آيات سدّ بزرگي در برابر هجوم عقايد ناصحيح است. ناگفته نماند ساير علوم مربوط به دين مثل تاريخ اسلام و تشيع و علوم قرآن نيز در همين راستا قرار دارند. و برخي از شبهات به دليل ناآشنايي افراد در اين زمينه‌هاست كه تأثير گذارند.
4ـ در زمينه تحليل سياسي بديهي است كه مطالعه تاريخ معاصر ايران، آشنايي با احزاب داخل كشور و مطالعه نشريات آن‌ها مي‌تواند ديد انسان را نسبت به اين مسائل باز كند. اگر کسي مي‌خواهد تحليل سياسي داشته باشد بايد گذشته‌ و حال هر جريان و هر فرد سياسي را بداند. ارتباط مستمر با نشريات و پيگيري اخبار روزانه و تفكر درباره آن ها به مرور مي‌تواند فرد را در تحليل وقايع و موضع‌گيري ‌هاي سياسي توانمند كند.
5ـ مهم‌ترين عامل توانايي فرد در تحليل، ترك تقليد است، به اين مفهوم كه نبايد سخنان را به صرف اين كه گفته فلان شخص است، پذيرفت بلكه بايد هر سخني را با دليل و مدرك پذيرفت و اگر چيزي ادعا شده كه مدركي ندارد و دليلي بر آن اقامه نشده پذيرش آن خلاف عقل انساني است. البته انكار آن نيز خلاف عقل است، و تنها راه انسان، جستجوي دليل و سپس ارزيابي آن است، اگر دليل قابل پذيرش بود اصل مدعا نيز پذيرفته خواهد شد و اگر دليل غلط بود سخن مطرح شده نيز به كنار گذاشته مي‌شود.. البته روشن است منظور از ترك تقليد، تقليد در مسائل عقيدتي و نيز تحليل‌هاي سياسي است نه در مسائل فقهي. و نيز فقط معصومين هستند كه سخن آن‌ها حجت است و ديگران بايد براي مدعاي خود دليل اقامه كنند.
6ـ يك نكته مهم ديگر آن است كه از دايره تبليغات و شايعات و شنيده‌هاي غير مستند و پيش‌‌فرضهايي كه دليل آن‌ها برايتان روشن نيست كنار بكشيد. توضيح‌ آن‌كه، قضاوت خود درباره هر فرد را به سخنان خود او مستند كنيد. نه آن‌چه درباره او مي‌گويند. فراموش نكنيد افرادي كه نامي از آن‌ها در جامعه مطرح شده و به هر دليل شهرتي دارند، هميشه آميخته با مطالبي غير حقيقي به ما معرفي مي‌شوند، كه حتي گويندگان آن مطالب نيز از ديگران شنيده‌اند و مدركي ندارند. نسبت به هر فرد معروف در جامعه يا اتهاماتي وجود دارد كه اساس ندراد و يا مكارمي براي آن‌ها ذكر مي‌شود كه واقعيت ندراند و يا هر دو. چنان كه عده‌‌اي علي(ع) را خدا ناميدند و برخي باور نكردند كه او حتي نماز بخواند و هر دو طايفه چون نديدندحقيقت ره افسانه زدند. اگر تلاش كنيم فقط به سخنان يقيني اعتماد كنيم گامي بسيار بزرگ در روشن‌بيني و روشن‌انديشي برداشته‌ايم.
7ـ اين نكته را از اميرالمؤمنين هميشه به ياد داشته باشيم كه حق، ميزان سنجش افراد است نه افراد ميزان تشخيص حق. حضرت به فردي كه در جنگ جمل حيران شده بود و نمي‌دانست به كدام دسته بپيوندند فرمودند تو حق را نشناخته‌اي تا اهل حق را بشناسي[1]. امام صادق عليه السلام نيز مي‌فرمايند: «من دخل في هذا الدين بالرّجال أخرجه منه الرّجال كما أدخلوه فيه و من دخل فيه بالكتاب و السنة زالت الجبال قبل أن تزول[2]» يعني كسي كه تحت تأثير افراد ديگر دين‌دار شده باشد تحت تأثير افراد ديگري از دين خارج خواهد شد ولي كسي كه با مطالعه و بر اساس كتاب و سنت دين را پذيرفته باشد، هرگز متزلزل نخواهد شد حتي اگر كوه‌ها از جاي خود حركت كنند.
8ـ و نکته پاياني آن كه خداوند، فرقان، يعني قدرت تشخيص حق از باطل را در اختيار اهل تقوا قرار مي‌دهد[3]، و هم او به اهل تقوا نوري عطا مي‌كند كه با آن نور راه را مي‌يابند[4].

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ متد تحليل پديده‌‌هاي سياسي، سيد موسي مير مدرس، دفتر تبليغات اسلامي قم.
2ـ باروها و پرسش‌ها، مهدي هادوي تهراني، موسسه فرهنگي خانه خرد.
3ـ ولايت و ديانت، مهدي هادوي تهراني.
4ـ مجموعه مجلات كتاب نقد، منتشره از سوي موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر كه براي دانشجويان بسيار مفيد مي‌باشد.

پي نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، حكمت 262.
[2] . محمدي ري‌ شهري، محمد، ميزان الحكمه، بيروت، انتشارات دار الحديث، ج2، ص954، ح6297.
[3] . انفال/29.
[4] . حديد/28.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد