در منابع روایی، داستانهایی درباره برخی عابدان و فریب خوردن آنان به وسیله شیطان نقل شده است. یکی از آن داستانها این است:
امام محمد باقر(ع) فرمود: «عابدى هشتاد سال خدا را عبادت کرد، تا آنکه نگاهش به زنى افتاد، و مهر او در دلش جاى گرفت، از (جایگاه خود) به پایین آمد و او را به زنا فرا خواند و زن او را اجابت نمود. هنگامى که کام خود را از آن زن گرفت، فرشته مرگ در نزد او حاضر شد و زبان عابد پیر از دیدن او لکنت گرفت، در این هنگام فقیرى بر او گذر کرد و عابد به او اشاره کرد تا نانى را که در عباى او بود بردارد، پس خداوند عبادت هشتاد سال او را به سبب آن زنا محو کرد، و (گناه) زناى او را به خاطر آن قرص نان بخشید».[1]
پیامها و آموزههای روایت:
1. اگر شهوت جنسى کنترل نشود و به وسیله عقل در حد اعتدال نگهدارى نشود، از بزرگترین موجبات هلاکت انسان است. هنگامی که عقل آدمی مقهور شهوت شود، از پیمودن راه آخرت محروم خواهد شد. در این حال، دین مقهور هوا و هوس شده و انسان به ارتکاب فحشاء و منکر گرفتار میشود. در این صورت است که قوّه واهمه عقل را تسخیر کرده در اختیار قوه شهوت قرار میدهد، در حالىکه عقل براى فرماندهى خلق شده است، عقل آفریده شده تا از او اطاعت شود، نه اینکه در خدمت شهوت باشد.[2]
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «نگاه [به نامحرم]، تیرى مسموم از تیرهاى شیطان است، هرکس از خوف خدا نگاه کردن را ترک کند، خداى تعالى ایمانى به او عطا میکند که حلاوت آنرا در قلبش مییابد».[3] که واقعیّت این سخن، در روایت به خوبی معلوم است.
2. عبادت، دارای آفاتی است که برخی از آنها در واقع به شرایط قبولى عبادت باز مىگردد، نه به صحّت و درستی آن که در کتابهاى فقهى آمده است. یکی از این آفات، عُجب و بزرگ شمردن اعمال نیک و پسندیده است، شادی و شگفتی از عبادت، خود را قهرمان میدان عمل دانستن و در پى آن، ناز و کرشمه به خدا فروختن از نادانى و کوته فکرى انسان سرچشمه میگیرد و دردى کشنده و آفتى بر باد دهنده است و هستی و حیات عبادت و کار نیک را نابود مىسازد و از جمله آفتهایى است که ممکن است به همه نیکیها و پرستشها آسیب برساند؛ لذا نباید عبادتها و اعمال نیکوی خود را بزرگ شمرده و مغرور شد، پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اى پسر مسعود! به خدا مغرور مشو و به پاکى و علم و عمل و نیکى و عبادت خود، فریفته مگرد».[4]
آنچه میتوان از این داستان به دست آورد؛ این است که شخص عابد، عبادت خود را خیلی بزرگ میشمرده است به طوری که به «عابد» معروف شده بود، همانطور که انجام این خطای او هم معروف شد و امام باقر(ع) آنرا نمونه و مایه عبرتی برای دیگران قرار داد.
3. حُسن عاقبت و عاقبت به خیرى نعمت بزرگى است که اولیای خدا همواره از خداوند مىطلبیدهاند، حضرت یوسف(ع) از خدا خواسته که: «تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ»؛[5] خدایا! مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما!
یکى از خواستههای خردمندان از خدا آن است که آنان را با نیکان بمیراند: «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار».[6]
4. عبادت، بدون کنترل شهوت و تعقل و تفکر، موجب شکست آدمی در مصاف با وسوسههای شیطانی و صحنهها و میدانهای فعالیت و تعاملات اجتماعی میشود؛ چرا که عبادت واقعى و ارزشمند، با تأمّل و اندیشیدن توأم است و زیباترین و اطمینانبخشترین پرستش را انسانهاى اندیشمند و خردمند انجام میدهند. اگر عابد، عبادت را با تفکر و تعقل همراه کند و ارزش یک عمر عبادت خدا را بداند، به این نگاه اعتنا نمیکند و با نیروی عقل از قلب و ذهن خود مراقبت میکند تا شیطان او را فریب ندهد. اگر به این حقایق توجه شود که؛ «رستگارى و رشد و پیشرفت، در مخالفت با شهوت است»،[7] و «خدمت کردن به نفس با نگهداشتن آن از لذتهاست و پرورش آن با دانشها و حکمتها و کار کشیدن از آن به عبادت و طاعت است و این کارها باعث نجات نفس است»،[8] عاقبت به خیری را به همراه خواهد داشت و موجب رستگاری میشود.
5. ظاهر روایت بر این دلالت دارد که این شخص عابد از کار خود پشیمان و شرمنده شده بود که این همان توبه است؛[9] زیرا یکی از اموری که انسان را مستوجب دریافت مغفرت از سوی خدا میکند، توبه کردن از اعمال بد گذشته و استغفار به درگاه خداوند متعال است: «و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش میکنند- و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمیورزند، با اینکه میدانند».[10] یکی از الطافی که خداوند به بندگان خود نموده، این است که راه بازگشت را بر آنان باز گذاشته و به آنها امکان استغفار داده است؛ تا با توبه به درگاه خداوند از مسیر ناصواب گذشته بازگردند و با پشیمانی و درخواست عفو گناهان گذشته آنها را به طور کل محو نماید.
6. یکی از مهمترین مسائلی که ذهن انسان را پس از پشیمانی و گناهان گذشته به خود مشغول نموده، مسئله جبران و رهایی از گناهان با انجام عمل صالح است. پس، از عواملی که، زمینه نزول رحمت و مغفرت الهی را فراهم میآورد، عمل نیک و پسندیده است؛ چرا که کارهای خوب، دل را نرم کرده و مانع رفتن به سوی گناهان میشود و موجب بخشش گناهان گذشته از سوی خداوند متعال میشود، چنانکه قرآن کریم در اینباره میفرماید: «اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آنرا براى شما مضاعف مىسازد و شما را مىبخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است».[11] آیه شریفه به ارزش عمل صالح در نزد خدای متعال، که انفاق در راه خدا مصداقی از آن است، اشاره کرده و بیان میکند که، کارهای خوب موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند خواهد شد. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «هر کس دل مؤمنی را شاد کند، مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است».[12] برابری شاد نمودن دل مؤمن با شادی خدا چیزی نیست که با عقل قاصر خود بتوان آن را درک نمود. پس، یکی از کارهایی که همیشه باید در لیست برنامههای ضروری انسان باشد، مسئله برآوردن حاجات برادر دینی و گرهگشایی از زندگی آنهاست. چنانکه عابد در این لحظات پایانی عمر خود به شخص فقیر و گرسنهای کمک کرد.
نتیجه اینکه توبه و عمل صالح دو دلیل نجات این شخص عابد بوده است.
امام محمد باقر(ع) فرمود: «عابدى هشتاد سال خدا را عبادت کرد، تا آنکه نگاهش به زنى افتاد، و مهر او در دلش جاى گرفت، از (جایگاه خود) به پایین آمد و او را به زنا فرا خواند و زن او را اجابت نمود. هنگامى که کام خود را از آن زن گرفت، فرشته مرگ در نزد او حاضر شد و زبان عابد پیر از دیدن او لکنت گرفت، در این هنگام فقیرى بر او گذر کرد و عابد به او اشاره کرد تا نانى را که در عباى او بود بردارد، پس خداوند عبادت هشتاد سال او را به سبب آن زنا محو کرد، و (گناه) زناى او را به خاطر آن قرص نان بخشید».[1]
پیامها و آموزههای روایت:
1. اگر شهوت جنسى کنترل نشود و به وسیله عقل در حد اعتدال نگهدارى نشود، از بزرگترین موجبات هلاکت انسان است. هنگامی که عقل آدمی مقهور شهوت شود، از پیمودن راه آخرت محروم خواهد شد. در این حال، دین مقهور هوا و هوس شده و انسان به ارتکاب فحشاء و منکر گرفتار میشود. در این صورت است که قوّه واهمه عقل را تسخیر کرده در اختیار قوه شهوت قرار میدهد، در حالىکه عقل براى فرماندهى خلق شده است، عقل آفریده شده تا از او اطاعت شود، نه اینکه در خدمت شهوت باشد.[2]
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «نگاه [به نامحرم]، تیرى مسموم از تیرهاى شیطان است، هرکس از خوف خدا نگاه کردن را ترک کند، خداى تعالى ایمانى به او عطا میکند که حلاوت آنرا در قلبش مییابد».[3] که واقعیّت این سخن، در روایت به خوبی معلوم است.
2. عبادت، دارای آفاتی است که برخی از آنها در واقع به شرایط قبولى عبادت باز مىگردد، نه به صحّت و درستی آن که در کتابهاى فقهى آمده است. یکی از این آفات، عُجب و بزرگ شمردن اعمال نیک و پسندیده است، شادی و شگفتی از عبادت، خود را قهرمان میدان عمل دانستن و در پى آن، ناز و کرشمه به خدا فروختن از نادانى و کوته فکرى انسان سرچشمه میگیرد و دردى کشنده و آفتى بر باد دهنده است و هستی و حیات عبادت و کار نیک را نابود مىسازد و از جمله آفتهایى است که ممکن است به همه نیکیها و پرستشها آسیب برساند؛ لذا نباید عبادتها و اعمال نیکوی خود را بزرگ شمرده و مغرور شد، پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اى پسر مسعود! به خدا مغرور مشو و به پاکى و علم و عمل و نیکى و عبادت خود، فریفته مگرد».[4]
آنچه میتوان از این داستان به دست آورد؛ این است که شخص عابد، عبادت خود را خیلی بزرگ میشمرده است به طوری که به «عابد» معروف شده بود، همانطور که انجام این خطای او هم معروف شد و امام باقر(ع) آنرا نمونه و مایه عبرتی برای دیگران قرار داد.
3. حُسن عاقبت و عاقبت به خیرى نعمت بزرگى است که اولیای خدا همواره از خداوند مىطلبیدهاند، حضرت یوسف(ع) از خدا خواسته که: «تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ»؛[5] خدایا! مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما!
یکى از خواستههای خردمندان از خدا آن است که آنان را با نیکان بمیراند: «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار».[6]
4. عبادت، بدون کنترل شهوت و تعقل و تفکر، موجب شکست آدمی در مصاف با وسوسههای شیطانی و صحنهها و میدانهای فعالیت و تعاملات اجتماعی میشود؛ چرا که عبادت واقعى و ارزشمند، با تأمّل و اندیشیدن توأم است و زیباترین و اطمینانبخشترین پرستش را انسانهاى اندیشمند و خردمند انجام میدهند. اگر عابد، عبادت را با تفکر و تعقل همراه کند و ارزش یک عمر عبادت خدا را بداند، به این نگاه اعتنا نمیکند و با نیروی عقل از قلب و ذهن خود مراقبت میکند تا شیطان او را فریب ندهد. اگر به این حقایق توجه شود که؛ «رستگارى و رشد و پیشرفت، در مخالفت با شهوت است»،[7] و «خدمت کردن به نفس با نگهداشتن آن از لذتهاست و پرورش آن با دانشها و حکمتها و کار کشیدن از آن به عبادت و طاعت است و این کارها باعث نجات نفس است»،[8] عاقبت به خیری را به همراه خواهد داشت و موجب رستگاری میشود.
5. ظاهر روایت بر این دلالت دارد که این شخص عابد از کار خود پشیمان و شرمنده شده بود که این همان توبه است؛[9] زیرا یکی از اموری که انسان را مستوجب دریافت مغفرت از سوی خدا میکند، توبه کردن از اعمال بد گذشته و استغفار به درگاه خداوند متعال است: «و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش میکنند- و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمیورزند، با اینکه میدانند».[10] یکی از الطافی که خداوند به بندگان خود نموده، این است که راه بازگشت را بر آنان باز گذاشته و به آنها امکان استغفار داده است؛ تا با توبه به درگاه خداوند از مسیر ناصواب گذشته بازگردند و با پشیمانی و درخواست عفو گناهان گذشته آنها را به طور کل محو نماید.
6. یکی از مهمترین مسائلی که ذهن انسان را پس از پشیمانی و گناهان گذشته به خود مشغول نموده، مسئله جبران و رهایی از گناهان با انجام عمل صالح است. پس، از عواملی که، زمینه نزول رحمت و مغفرت الهی را فراهم میآورد، عمل نیک و پسندیده است؛ چرا که کارهای خوب، دل را نرم کرده و مانع رفتن به سوی گناهان میشود و موجب بخشش گناهان گذشته از سوی خداوند متعال میشود، چنانکه قرآن کریم در اینباره میفرماید: «اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آنرا براى شما مضاعف مىسازد و شما را مىبخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است».[11] آیه شریفه به ارزش عمل صالح در نزد خدای متعال، که انفاق در راه خدا مصداقی از آن است، اشاره کرده و بیان میکند که، کارهای خوب موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند خواهد شد. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «هر کس دل مؤمنی را شاد کند، مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است».[12] برابری شاد نمودن دل مؤمن با شادی خدا چیزی نیست که با عقل قاصر خود بتوان آن را درک نمود. پس، یکی از کارهایی که همیشه باید در لیست برنامههای ضروری انسان باشد، مسئله برآوردن حاجات برادر دینی و گرهگشایی از زندگی آنهاست. چنانکه عابد در این لحظات پایانی عمر خود به شخص فقیر و گرسنهای کمک کرد.
نتیجه اینکه توبه و عمل صالح دو دلیل نجات این شخص عابد بوده است.
[1]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 139، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[2]. ر.ک: شبر، سید عبد الله، الأخلاق، ص 127، چاپ مکتبة العزیزی، قم، 1374ش.
[3]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 268، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق؛ ابن قیم الجوزیة، محمد بن أبی بکر، تفسیر القرآن الکریم، ص 690، دار و مکتبة الهلال، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[4]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 452، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق.
[5]. یوسف، 101.
[6]. آل عمران، 193.
[7]. امام علی(ع): «الرُّشْدُ فِی خِلَافِ الشَّهْوَة»؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله علیه و آله)، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 214، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[8]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، ص 365، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[10]. آل عمران، 135.
[11]. «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعِفْهُ لَکمْ وَ یغْفِرْ لَکمْ وَ اللَّهُ شَکورٌ حَلِیم»؛ تغابن، 17.
[12]. شیخ صدوق، مصادقة الإخوان، محقق و مصحح: الخراسانی الکاظمی، سید علی، ص 62، مکتبة الإمام صاحب الزمان العامة، الکاظمیه، چاپ اول، 1402ق.