کاربردهای انذار و تبشیر در قرآن
جست و جو از کاربستهای این دو واژه (انذار و تبشیر) در قرآن کریم، می تواند به دو بخش مهم تقسیم شود. در بخش اول، مواردی را مشاهده می کنیم که در آنها انذار و تبشیر دقیقة بابه کارگیری همین واژهها صورت پذیرفته است. بخش دوم بر انذار و تبشیر بدون کاربرد واژگانی آن دلالت دارد. گاهی می بینیم که قرآن این دو واژه را به کار نمی برد، اما مستقیما مؤمنان را بیم یا نوید می دهد. آیاتی مانند اعراف، ۹۹ – ۱۰۰؛ مریم، ۳۷؛ ملک، ۱۷ و یوسف، ۱۰۷ مثال هایی از این دست است. در آیه 60 سوره انفال، با نمونه ای از تبشیر روبه رو می شویم که مشتمل بر ترغیب جدی برای جهاد است. مسلمانی که بشارت رسول الله را دریافت کرده، چنان با انگیزه و مصمم است که می تواند با ده مرد جنگی دشمن پیکار کند. نه تنها در جنگ، بلکه در تمام حالات تقویت و ترغیب می تواند توانایی های نهفته و انرژی روانی آدمی را بیرون بکشد. با این همه، این بدان معنا نیست که در این حالات، پیامد پیروزمندانه کارها تنها از قدرت انسان، و بدون امداد غیبی از جانب خدا سر بر می آورد.
آیاتی که دربردارنده واژههای انذار و تبشیر است، به سبکها و شیوههای گوناگونی در قرآن کریم بروز یافته: گاهی انذار، هشداری درباره فرارسیدن کیفری این جهانی است؛ مانند آیات ابراهیم، 44؛ صافات، ۱۷۷؛ احقاف، ۲۱ و در مواردی دیگر انذار به صورت هشدار به مؤمنان در مورد کیفر در روز رستاخیز بروز می کند، مانند آیات ۷ شوری و ۱۸ غافر. در سایر موارد، این واژه ها و کارکرد بشارت و بیم نه تنها به پیغمبر، که به خود قرآن نسبت داده می شود (فصلت، 3، 4؛ مرسلات، 5، 6؛ احقاف، ۱۲ و پس، ۱۹، ۷۰). بر اساس روایاتیاز زمخشری، و بر پایه یکی از فرضیه های وی،’ خوب است بدانیم گاهی انذار و تبشیر به خود خدا نسبت داده می شود. این نمونه در آیات 40 نبأ، 14 لیل؛ و ۲ و ۳ دخان مطرح شده است. سرانجام با شگفتی هرچه تمام تر، در جایی از قرآن، خود جهنم نیز «انذار دهنده» معرفی شده است: «همانا آن جهنم یکی از پدیده های بزرگ است که انذار دهنده آدمیان است» (مدثر، ۳۰، ۳۹).
در کاربردهای دیگر، تمام پیامبران (علیهم السلام) و یا یک پیامبر خاص، به ویژه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وظیفه انذار و تبشیر را بر عهده دارند. یک حالت باقی مانده است که در آن، قرآن مجید نه پیامبران (علیهم السلام)، بلکه گروهی از مؤمنان هر قوم و ملتی را تشویق می کند که برای فراگیری دانش دین بیرون روند معارف و احکام اسلام را بیاموزند تا مردم خویش را هنگامی که به سوی آنان باز می گردند، بیم دهند؛ شاید بترسند و بپرهیزند (توبه، ۹). بر اساس این آیه، انذار چنان مهم و سترگ است که هر مؤمنی باید نخست معرفت عمیق دینی به دست آورد تا بتواند دیگران را نیز هشدار و انذار دهد. چه بسا توجیه و فهم این مسئله بدین گونه باشد که چون انذار شیوه ای برای بیداری و هشیاری دیگران است، خود منذر و بیم دهنده باید از دانش بالایی برخوردار و به مراتب برتر بیداری و معرفت دست یافته باشد تا بتواند در شرایط عادی و بحرانی بیم دهنده باشد و دچار لغزش و تزلزل نشود.
گوشزد این نکته بجاست که به رغم دسته بندی مزبور از بیم دهندگان، یک پژوهشگر می تواند خطی عمودی را در سلسله مراتب بیم دهندگان استنباط کند که از خدا آغاز میشود و به بهشت و جهنم – همراه با همه نکات انذار در یک بستر و زمینه هماهنگ و درهم تنیده که به یک نقطه نهایی اشارت دارند – می انجامد. نخستین منشأ پاداش و کیفر «خدا»، محتوا و متن بیانگران «کتابهای الهی و آسمانی»، مجریان آن «پیامبران (علیهم السلام) ، فرشتگان و مؤمنان راستین» و جایگاه ابدی و پایانی پاداش و کیفر، «بهشت و جهنم» است.
برداشتهای تعلیم و تربیتی از انذار و تبشیر
با بررسی کاربردهای قرآنی واژه های انذار و تبشیر می توانیم به درکی جدید از ابعاد تعلیم و تربیتی این واژگان دست یابیم. ابتدا باید بدانیم که این دو، شیوههای سادهای برای آگاه ساختن مردم از پاداش و کیفر است و نه – فی حد نفسه – اعمال کیفر یا اعطای پاداش. این نظریه به روشنی در آیه ۱۹۰ سوره نساء باز شده است که می فرماید: پیامبران (علیهم السلام) بیم دهنده و نویددهنده برانگیخته شده اند تا حجت را بر مردم تمام کنند آنان را از جهالت و سرگردانی رهایی بخشند و راه هرگونه عذر و بهانه واماندگی را بر آنان ببندند. بر اساس این آیه، پیامبران (علیهم السلام) علت و رسالت آنان به عنوان بیم دهنده و نویددهنده، هرگونه عذری را از مردم سلب می کند. هنگامی که مردم با دریافت پیام انبیا کاملا آگاه شوند، نمی توانند ادعا کنند که برهان کافی در دسترس نداشته اند. با توجه به اینکه انذار و تبشیر در کاربرد قرآنی، به منزله یک برهان محکم (حجت) در نظر گرفته شده، در یک روایت شیعی به نقل از امام مجتبی صلى الله علیه وسلم آمده است که امام این دو روش را همانند دو ابزار روشنگر بر می شمرد. امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید: پیامبران (علیهم السلام) علیه بیم دهنده و نویددهنده برانگیخته شده اند تا شیوه صحیح زندگی را بیان کنند. بنابراین، هر کس گمراه شود و هر کس به صراط مستقیم دست یازد، آگاهانه بوده است.
واژه شناسان و همچنین عالمان تفسیر، «انذار» را بیم دادن و آنچه مردم را در مورد عواقب سوء رفتارشان آگاه می سازد، و «تبشیر» را آگاهی دادن یا نوید دادن مردم نسبت به پاداش و پیامدهای خوشایند رفتار تعریف می کنند. حتی هنگامی که پیامبران (علیهم السلام) به سبب سرپیچی مردم از آنان اندوهگین می شدند، وحی و پیام آسمانی آنان را متقاعد می ساخت که موظف نیستند مردم را به پذیرش رسالتشان وادارند؛ یگانه رسالت آنان اطمینان یافتن از انتقال کلام خدا به مردم بود.
زمخشری در تفسیر آیه ۱۱۹ سوره بقره، می گوید: پیامبران (علیهم السلام) تنها وظیفه دارند مردم را از سرانجام کارها و فرجام کردارشان آگاه سازند. بنابراین، پیامبر نمی تواند مردم را به ایمان آوردن به خدا وادارد. بخش پایانی این آیه هم دلالت دارد که به دلیل ایمان نیاوردن دوزخیان، از تو بازخواست نمی شود.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸