پیشگفتار
امروزه حقوق بشر علی رغم کاستیهای نظری(1) و عملی متعدد، قبل از این که در جهت دفاع
از حقوق اساسی انسان ها باشد ؛ به عنوان دستاویزی برای بسط و گسترش منافع نامشروع
قدرت های سلطه طلب جهان درآمده و همواره ابزاری بوده تا کشورهای غربی
به خصوص آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه کشورهای مخالف خود، به کار برند؛ از
دیدگاه آنان کشورهایی که از نظر ایدئولوژی، اقتصادی، سیاسی و…، تابع
دیکتاتوری مخوف غرب نیستند و در جهت تأمین منافع منطقه ای و جهانی آنان گام
بر نمی دارند، دشمن تلقی شده که باید با هر وسیله ای، خصوصا موضوعاتی نظیر
دفاع از حقوق بشر ، دموکراسی ، مبارزه با تروریسم و…، که در افکار
عمومی جهان مشروع جلوه می نماید، از میدان به در شوند. آنان با تسلط و نفوذ
بر سازمان های بین المللی و به کارگیری تبلیغات گسترده، معیارهایی دوگانه در مورد
حقوق بشر در کشورها به کار می برد؛ از یکسوتحقیق تاریخی و علمی پیرامون کشتار
یهودیان در جنگ جهانی دوم را غیر قانونی می دانند و با پژوهشگران خود بدترین اعمال
قرون وسطایی را انجام داده و از سوی دیگر کشوری نظیر اسرائیل را که به راحتی
ابتدائی ترین حقوق انسان ها را نقض می کند، و وحشیانه ترین نسل کشی تاریخ را
در فلسطین به راه انداخته مورد حمایت خویش قرار می دهند.
واقعیت این است که مدعیان لیبرال دموکراسی آن گونه که در عمل نشان داده و می دهند
، نه تنها هیچ گونه ارزش و پای بندی برای حقوق بشر در کشورهای جهان، بلکه در داخل
کشورهای خویش نیزتا آنجا که منافع شان اقتضا کند، قائل نیستند. در ادامه به نمونه
دیگری از نقض آشکار حقوق بشر از سوی این کشورها می پردازیم:
انتشار کاریکاتورهای اهانت آمیز
این تصاویر در مرحله نخست در روزنامه دانمارکی«جیلاندس پستن» و سپس در دو نشریه
نروژی و در روزنامه «فرانس سوار» در فرانسه منتشر گردید. علیرغم اعتراض گسترده
مسلمانان، روزنامههای دیگری در اروپا مانند روزنامه «لوموند» فرانسوی و برخی از
کانالهای تلویزیونی بر تکرار این عمل شرم آور به صورت غیر عادی به مدت چهار ماه
متوالی اصرار ورزیدند. وحتی تایید ضمنی و یا صریح مسئولان دولتی کشورهای اروپایی و
آمریکایی را نیز درپی داشت؛ آنان وقیحانه این اقدامات را مصداق وجود آزادی بیان در
اروپا دانستند و اعلام نمودند که دولتهای مذکور نمیتوانند دخالتی در ممانعت از
این امر داشته باشند.(2)
این درحالی است که اقدام مذکور کاملا با اصول متعدد اعلامیه جهانی حقوق بشر ،
قوانین اساسی و کشورهای اروپایی و آمریکایی و مقررات مصوب آن کشورها پیرامون حدود
و ضوابط آزادی بیان منافات داشته و در تضاد است:
یکم- آزادی مذهب :
آزادی مذهب به عنوان یکی از اصول حقوق بشر است که در اصول متعدد اعلامیه جهانی حقوق
بشر قوانین اساسی و کشورهای اروپایی و آمریکایی بر ضرورت رعایت آن تاکید شده است؛
براساس ماده 18 اعلامیه «هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند
شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و
ایمان می باشد و نیز شامل تمایلات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس می تواند از
این حقوق منفردا یا مجتمعا به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردار باشد».
دوم.تبعیض مذهبی:
یکی دیگر از اصول محوری حقوق بشر مبارزه با هر نوع تبعیضی میان انسان هاست ؛
براساس
ماده 2
اعلامیه جهانی حقوق بشر«هر
کس میتواند بیهیچگونه تمایزی ، بهویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین،
عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین
منشا ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه آزادیهای
ذکرشده در این اعلامیه بهرهمند گردد. بهعلاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید
که
مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بینالمللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق
دارد.» همچنین در ماده7
این اعلامیه می خوانیم:«
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق
دارند بی هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر
تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد، و بر ضد هر تحریکی که برای چنین تبعیضی
به عمل
آید، از حمایت یکسان قانون بهرهمند گردند.»
.
در قوانین اساسی کشورهای غربی نیز به تساوی پیروان همه ادیان و لزوم حفظ کرامت و
احترام آنان تصریح شده است :
1. براساس ماده دوم قانون اساسی 1958 فرانسه، فرانسه کشوری غیر مذهبی است ولی در
عین حال به تمام اعتقادات دینی، متساویاً احترام می گذارد . و ماده دهم از
اعلامیه حقوق بشر فرانسه چنین اذعان میدارد: «هیچکس نباید به خاطر دیدگاهش حتی
عقاید مذهبی مورد آزار قرار گیرد، مادام که اظهار چنین اعتقادی با قانون و نظم،
تعارض نداشته باشد».
2. مطابق ماده 3 قانون اساسی ایتالیا: «همه شهروندان، از موقعیت اجتماعی مساوی
برخوردارند و در برابر قانون مساوی هستند؛ بدون در نظر گرفتن جنس، نژاد، زبان،
دین، دیدگاه سیاسی و شرایط اجتماعی شخصی ».
3. در اصل چهاردهم قانون اساسی اسپانیا میخوانیم: « اسپانیاییها در برابر قانون
مساوی هستند، بدون هیچگونه تبعیض بخاطر تولد، نژاد، جنس، مذهب، عقیده، یا هرگونه
شرایط دیگر شخصی یا اجتماعی ».
4
. در اصل هشتم قانون اساسی سوئیس آمده : « همه انسانها در برابر قانون مساوی هستند.
هیچکس نباید از تبعیض، بویژه تبعیض بخاطر اصل و نسب، نژاد، جنس، سن، زبان،
موقعیت اجتماعی، شیوه زندگی، دین، اعتقاد فلسفی یا سیاسی، یا بخاطر ناتوانی
جسمی یا ذهنی؛ رنج ببرد».
5 . و براساس اصل سوم قانون اساسی آلمان: «هیچکس نباید بخاطر جنس، نسب،
نژاد، زبان، زادگاه و اصلیت، عقیده، دیدگاه دینی و سیاسی؛ مورد تبعیض
یا امتیازی قرار گیرد».
6
. مطابق اصل پانزدهم از قانون اساسی کانادا : « هر فردی در برابر و تحت امر قانون،
از حقوق مساوی برخوردار خواهد بود و دارای حق حمایت و منفعت متساوی از قانون
میباشد؛ بدون تبعیض، بویژه بدون تبعیض بخاطر نژاد، اصالت ملی و قومی، رنگ،
دین، جنس، سن، یا ناتوانی روحی یا جسمی».
سوم. نقض ضوابط آزادی بیان:
بر اساس ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی- سیاسی اعمال حق آزادی بیان
مستلزم مسئولیت های خاص و محدودیت های معینی است : « احترام حقوق یا حیثیت
دیگران ؛ حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی.» (3) به طور کلی
در دستگاههای ارتباط جمعی و هر آنچه که از مظاهر آزادی بیان در غرب است،
هرگونه توهین به مذهب و مقدسات آن ممنوع بوده و جرم میباشد:
1. در ماده 130 قانون جزا در آئین نامه تحریمهای حقوق جزایی در رابطه با برنامههای
کانال آزاد در کشور آلمان چنین میخوانیم: «کسی که در برنامه خود، نفرت بر علیه
بخشی از مردم و یا بر علیه گروههای ملی، نژادی و مذهبی برانگیزد و یا خشونت بر
علیه آنان را تحریک کند و یا کرامت انسانی این گروهها را بوسیله دشنام و توهین
جریحه دار بسازد، طبق ماده 130 قانون جزاء مرتکب جرم میگردد».
2. در قانون اساسی دانمارک آمده است : «هر شخص میتواند افکار خود را از طریق چاپ،
نوشتن، و سخن گفتن منتشر سازد، مشروط به اینکه در یک دادگاه عدالت بتواند پاسخگو
باشد».
3. بند دوم ماده بیستم کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد،
مصوبه 26 دسامبر 1966 و لازم الاجرا بر اساس قطعنامه 2200
A
مصوب 23 مارس 1976، که به امضای کشورهای عضو از جمله کشورهای اروپایی و امریکا
رسیده به وضوح می گوید: « هرگونه ترغیب به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی که باعث
تحریک به تبعیض و یا دشمنی و خشونت گردد، به موجب قانون ممنوع می باشد.»
نتیجه گیری
الف- طبق نص صریح اصول متعدد اعلامیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون های بین المللی
پذیرفته شده توسط کشورهای اروپایی و آمریکایی و قوانین اساسی و داخلی این کشورها ؛
چاپ تصاویرو کاریکاتورهای موهن به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) در کشورهای
اروپایی، و توهین به مقدسات مذهبی یک و نیم میلیارد نفر از شش میلیارد شهروند
جامعه جهانی ، جرم تلقی شده و نقض قوانین بین المللی محسوب می شود.
ب- عدم برخورد با مجرمین و تداوم چنین شیوه هایی زمینه های خدشه دار شدن فضای مدارا
و صلح جهانی را فراهم می آورد.
ج- انتشار پیدرپی و گسترده تصاویر اهانتآمیز نسبت به ساحت مقدس پیامبر گرامی
اسلام (ص) در روزنامهها و تلویزیونهای غربی و اظهارات کینهتوزانه برخی از رهبران
اروپایی و آمریکایی، بیانگر توطئهای شوم برای به چالش کشاندن جامعه بزرگ مسلمانان
در جهان توسط صهیونیسم بین الملل است؛ اقدام مذکور به صورت برنامه ریزی شده و به
منظور بدنام کردن مسلمانان در جهان غرب و تست حساسیت مسلمانان جهان و جلوگیری از
پیشرفت سریع اسلام در مغرب زمین صورت میگیرد.
د- این حوادث بیانگر ابزاری بودن شعار دفاع از حقوق بشر توسط نظام های لیبرال
دموکراسی و ناکارآمدی حقوق بشر غربی است.
پی نوشت:
1.
فلسفه حقوق، قدرت الله خسروشاهى انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینى (ره)
چاپ سوم 1378.
حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب ، سید مهدی سیدیان ، مجله معرفت.
2.
سیدرضا حسینی نسب،
نگاهی به احترام ادیان در قوانین اروپا ، بازتاب ، 16 بهمن 1384 .
3.
مبانی حقوق بشر، سید صادق حقیقت و سید على میرموسوى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه
اسلامى
.