کتابهای انبیای متأخر
از این پانزده کتاب، سه کتاب نخست کتابهای «انبیای بزرگ» و دوازده کتاب بعد «انبیای کوچک» (بزرگ و کوچک وصف کتاب است نه پیامبر) یا «دوازده نبی» خوانده میشود. (1)
الف) کتابهای انبیای بزرگ
1. کتاب اِشعیای نبی
کتاب اشعیای نبی با این جمله آغاز میشود: «این کتاب شامل پیامهایی است که خدا در دوران سلطنت عزّیا، یوتام، آحاز و حزقیا، پادشاهان سرزمین یهودا، در عالم رؤیا به اشعیا پسر آموص داد. این پیامها درباره یهودا و پایتخت آن اورشلیم است» (اشعیا، 1: 1).
مطلب فوق، مؤلف کتاب، محتوای آن و زمان آن را به صورت اجمالی بیان میکند. اگر بخواهیم موضوع اصلی این کتاب را مشخص کنیم باید بگوییم بخش عمدهی این کتاب پیشگویی است؛ پیشگویی آمدن مسیح، وضعیت آیندهی قوم اسرائیل و بدبختیهای آنان، سقوط بابل و همچنین پیشگوییهای متعدد دیگر دربارهی اقوام و کشورهای مختلف. (2) به تعبیر دیگر پیشگوییها همه دربارهی قوم اسرائیل هستند؛ البته در برخی از آنها عذاب خدا برای قوم به سبب گناهان و نافرمانیهایشان پیشگویی شده است و در برخی دیگر نابودی دشمنانشان و نجات و رهایی آنان. (3)
این کتاب را به لحاظ محتوا به هفت بخش تقسیم کردهاند: 1) بابهای 1 تا 12 که دربارهی سرنوشت کشورهای اسرائیل و یهوداست. شش باب اول، مطالبی کلی است و درباره حوادث خاصی نیست، اما شش باب بعدی، دربارهی حوادثی است که قرار بود در آینده رخ دهد. 2) بابهای 13 تا 23 مشتمل بر ده پیشگویی درباره ملتهای دیگر است که عاقبت بد آنها پیشگویی شده است. 3) در بابهای 24 تا 27 به نتایج پیشگوییهای قبل در این چند باب اشاره شده و حوادث خاصی پیشگویی شده است. 4) بابهای 28 تا 33 پیشگوییهایی دربارهی دو کشور اسرائیل و یهوداست. 5) بابهای 34 و 35 درباره مجازات قوم ادوم و رأفت و مهربانی نسبت به قوم اسرائیل است. 6) بابهای 36 تا 39 دربارهی حوادث تاریخی مرتبط با خود اشعیاست. این حوادث در کتاب دوم پادشاهان نیز نقل شده است. 7) بابهای 40 تا 66 دربارهی آزادی قوم اسرائیل از اسارت بابلی و نیز آزادی روحانیای است که گفته میشود دربارهی مسیح موعود است. (4)
سنت، این کتاب را به اشعیای نبی نسبت میدهد و بنابراین تاریخ آن را به اواخر قرن هشتم و اوایل قرن هفتم ق. م. میرساند. اما محققان جدید به شدت با این نظر مخالفاند. گاهی گفته میشود اختلافاتی که بین محققان دربارهی این کتاب مقدس به وجود آمده است برای هیچ کتاب دیگری دیده نمیشود. برخی این کتاب را به دو بخش تقسیم میکنند و به دو نفر استناد میدهند، برخی برای آن سه مؤلف قائلاند و برخی معتقدند که تعداد زیادی در نگارش این کتاب دست داشتهاند. (5)
اما نظریهای که به نظر میرسد طرفدار بیشتری دارد کتاب مقدس را به سه بخش تقسیم میکند که هر یک از آنها نویسنده و تاریخ نگارش خاص خود را دارد. این محققان میگویند بخش نخست این کتاب، یعنی بابهای 1 تا 39 را میتوان به اشعیای نبی نسبت داد. اما در بخش دوم کتاب، یعنی بابهای 40 تا 55 به حوادث و افرادی اشاره شده است که نشان میدهد نویسنده باید آن را در اسارت بابلی نگاشته باشد. بنابراین نویسندهای برای این بخش فرض میکنند و او را اشعیای دوم میخوانند. بخش سوم کتاب نیز، که بابهای 56 تا 66 را شامل میشود شواهدی دارد که نشان میدهد این بخش را فرد سومی پس از اسارت بابلی نوشته است که او را «اشعیای سوم» مینامند. (6)
با این حال برخی کوشیدهاند نظریهی محققان جدید را رد کنند و به شواهد آنان پاسخ دهند و شواهدی برای نظریهی سنتی مبنی بر اینکه این کتاب را همان اشعیای نبی نگاشته است، بیاورند. (7)
آنچه روشن به نظر میرسد این است که ماجراهایی در بخش دوم و سوم کتاب یعنی باب 40 به بعد آمده است که هرگز نمیتواند پیشگویی باشد. نمونهی آن اشاره به آزادی قوم به وسیله کورش است و درست آن گونه نقل شده که در بخش تاریخی آمده است:
اکنون درباره کورش میگویم که او رهبری است که من برگزیدهام و خواست مرا انجام خواهد داد. او اورشلیم را بازسازی خواهد کرد و خانه مرا دوباره بنیاد خواهد نهاد (44: 28).
خداوند کورش را برگزیده و به او توانایی بخشیده تا پادشاه شود و سرزمینها را فتح کند و پادشاهان مقتدر را شکست دهد. خداوند دروازههای بابل را به روی او باز میکند، دیگر آنها به روی کورش بسته نخواهند ماند. خداوند میفرماید ای کورش من پیشاپیش تو حرکت میکنم… من تو را برگزیدهام تا به اسرائیل که خدمتگزار من و قوم برگزیده من است، یاری نمایی… (45: 1-4). اکنون نیز کورش را برانگیختهام تا به هدف عادلانه من جامهی عمل بپوشاند من تمام راههایش را راست خواهم ساخت. او بیآنکه انتظار پاداش داشته باشد، شهر من اورشلیم را بازسازی خواهد کرد و قوم اسیر مرا آزاد خواهد ساخت (45: 13).
آیا این سخنان میتواند مربوط به حدود یک و نیم قرن قبل از حمله کورش به بابل و آزادی بنیاسرائیل باشد؟ علاوه بر اینکه سراسر این عبارتها به تاریخ شبیهاند و اینکه نام پادشاهی که قرار است یک و نیم قرن بعد بیاید، در پیشگویی بارها تکرار شده باشد، بعید به نظر میرسد و خود این مطالب نشان میدهد اگر اینها پیشگویی باشد، مربوط به همان زمان کورش است، نه یک و نیم قرن قبل: «خداوند دروازههای بابل را به روی او باز میکند، دیگر آنها به روی او بسته نخواهد ماند». این عبارت باید مربوط به زمانی باشد که کورش حمله به بابل را آغاز کرده است؛ «اکنون نیز کورش را برانگیختهام تا…» این عبارت باید مربوط به زمانی نزدیک به حمله کورش یا هم زمان با آن باشد و نمیتواند مربوط به مدتها قبل باشد. پس اگر کسی بخواهد وحدت کتاب را حفظ کند نمیتواند آن را به اشعیای نبی نسبت دهد و حق با کسانی است که میگویند بخش عمدهی کتاب بیش از صد سال پس از اشعیا نوشته شده است. (8) پس نظریهی تعدد مؤلفان این کتاب موجه مینماید.
2. کتاب اِرمیای نبی
این کتاب داستان نبوت و رسالت ارمیای نبی است. خداوند پیامهایی را به وسیله این پیامبر به قوم اسرائیل داده است. در واقع محتوای این کتاب تذکر به قوم اسرائیبل درباره گناهان و نافرمانیهای آنها و توجه دادنشان نسبت به عذابی است که بر آنها نازل خواهد شد و نیز پیشگویی دربارهی حملهی دشمنان به آنان است. این ماجراها و سخنان ارمیا مربوط به چند دهه قبل از اسارت بابلی (586 ق. م.) و تا مدتی پس از آن است. سخنان ارمیا برای قوم ناخوشایند است و از این رو گاهی دچار مشکل میشود.
محققان جدید این کتاب را به چهار بخش تقسیم کردهاند: 1) بابهای 1 تا 25 سخن با قوم و داوری دربارهی آنها و پیشگویی بلا برای آنهاست. 2) بابهای 26 تا 36 مطالب در قالب حکایت و سرگذشت یا ماجراهایی که برای ارمیا رخ داده است. 3) بابهای 37 تا 45 دربارهی زندگی خود ارمیا و ماجراهایی که برای او رخ داده است تا اینکه او به مأموریت مصر میرود. 4) بابهای 46 تا 51 پیشگویی علیه ملتها و کشورهای دیگر. باب 52 در واقع حکم ضمیمه را دارد و به برخی از حوادث تاریخی اشاره میکند. (9)
از جملات آغازین این کتاب بر میآید که محتوایش از آنِ ارمیای نبی پسر حلقیا است: «این کتاب شامل پیامهایی است که خدا به ارمیا پسر حلقیا داد». از بخش دیگری از این کتاب بر میآید که هر چند محتوای کتاب از آنِ ارمیاست، اما نویسنده فرد دیگری بوده است.
در سال چهارم سلطنت یهو یاقیم (پسر یوشیّا)، پادشاه یهودا، خداوند این پیغام را به من داد: طوماری تهیه کن و تمام سخنان مرا، که علیه اسرائیل و یهودا و اقوام دیگر گفتهام، از نخستین پیغام در زمان یوشیّا تا به امروز، همه را در آن بنویس… باروخ (پسر نیریا) را نزد خود خواندم و هر آنچه خداوند فرموده بود برای او بازگو کردم و او همه را نوشت… (ارمیا، 36: 1-4). از این مطلب برداشت شده که در واقع ارمیا این کتاب را املا کرده و باروخ آن را نگاشته است. (10) اما عالمان سنتی معتقدند که به غیر از قسمتی از این کتاب، که ارمیا املا کرده و باروخ نوشته، بقیه را خود ارمیا نوشته و خود او کل کتاب را تنظیم کرده است. (11)
کتاب ارمیای نبی از جهتی در مجموعهی عهد قدیم منحصر به فرد است و آن اینکه آمیزهای از گفتهها در زمینههای مختلف است که برخی به صورت نثر و برخی دیگر به صورت شعرند. در بخشهایی از کتاب ماجراهای پیش آمده برای پیامبر اضافه گردیده و در بخشهای دیگر حوادث تاریخی و سیاسی مربوط به دورهای خاص افزوده شده است. پس ظن قوی وجود دارد که قسمتهای تاریخی را باروخ یا نویسندهی دیگری بعداً به آن افزوده است. (12)
نقادان جدید معتقدند که اصل این کتاب از ارمیای نبی بوده، اما در مراحل متعددی ویراستاری شده و هر مرحله مطلبی به آن افزوده شده است. (13)
3. کتاب حزقیال نبی
از جملات آغازین این کتاب بر میآید که حزقیال همراه با قوم اسرائیل به بابل به اسارت برده شده بود و مطالب این کتاب را خداوند در مکاشفهای به او القا کرده است. مطالب این کتاب همه مربوط به نیمهی اول قرن ششم قبل از میلاد است که البته پیشگوییهایی دربارهی آینده دارد. (14)
این کتاب را به لحاظ محتوایی میتوان به سه یا چهار بخش تقسیم کرد: 1) بابهای 1 تا 24 دربارهی اعمال ناپسند قوم و پیشگویی درباره مجازات آنان و تخریب کشورشان است، 2) بابهای 25 تا 32 پیشگوییهایی دربارهی اقوام و ملل دیگر و عاقبت بد آنان میباشد. 3) بابهای 33 تا 39 پیشگویی دربارهی بازگشت قوم از اسارت است. 4) بابهای 40 تا 48 پیشگویی دربارهی بازسازی معبد و سرزمین است. (15) البته برخی دو بخش سوم و چهارم را با یک عنوان آوردهاند و بنابراین کتاب مشتمل بر سه بخش میشود. (16) در بخش پایانی کتاب سخن از آیندهای است که در آن دو کشور اسرائیل و یهودا متحد میشوند و پادشاهی از نسل داود بر آنان حکمرانی خواهد کرد. گفته میشود که این بخش پیشگویی دربارهی آمدن مسیح است. (17)
نکتهی مهم درباره محتوای کتاب این است که برخی از جملات آن به ظاهر با تورات سازگاری ندارد. نمونهی آن این مطلب است: «بار دیگر خداوند به من پیغامی داد و فرمود: چرا مردم در سرزمین اسرائیل این ضربالمثل را به کار میبرند که غوره را پدران خوردند و دندان فرزندانشان کند شد؟ به حیات خود قسم که شما دیگر در اسرائیل این ضربالمثل را به کار نخواهید برد، چون جان همه، برای داوری و محاکمه در دست من است، چه جان پدران، چه جان پسران؛ و قانون من برای داوری این است: هر که گناه بکند فقط خودش خواهد مرد» (18: 1-4).
برحسب این مطلب گناه پدر به پای پسر نوشته نخواهد شد و پسر به سبب گناه پدر مجازات نخواهد شد. اما این سخن با فقرات مهمی از تورات ناسازگار است: «من که خداوند، خدای تو میباشم، خدای غیوری هستم و کسانی را که با من دشمنی کنند، مجازات میکنم. این مجازات شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نیز میگردد» (خروج، 20: 5؛ تثنیه، 5: 9)؛ «من خداوند هستم… گناه را هرگز بیسزا نمیگذارم. انتقام پدران را از فرزندان آنها تا نسل چهارم میگیرم» (خروج، 34: 7).
تعارض بین این دو مطلب به حدی روشن است که به نظر میرسد مطالب کتاب حزقیال سخن تورات را نقد و رد میکند. این تعارض موجب شده است تا به گفتهی کتاب تلمود مدتهای طولانی بر سر اینکه این کتاب جزو مجموعهی متون مقدس پذیرفته شود یا نه بحث و نزاع درگیرد. اما سرانجام این کتاب در مجموعهی متون مقدس پذیرفته شد و به صورتهای مختلف برای حل این تعارضات تلاش گردید. (18)
سنت یهودی – مسیحی، حزقیال نبی را نویسندهی این کتاب میداند، (19) هرچند فقرهای از تلمود نگارش این کتاب را به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد (20).
این دیدگاه که حزقیال نویسندهی این کتاب است زمانی مورد قبول نقادان بود، اما هر چند این اندیشه دیگر پذیرفته نیست، هنوز این بحث وجود دارد که آیا این کتاب را شخص دیگری بعدها جمعآوری و ویراستاری کرده است یا نه. (21) نظریهای مدعی است که قسمت عمدهی کتاب را حزقیال نوشته است، اما دیگران بعدها مطالبی به آن افزودهاند. (22) اما برخی از نقادان جدید قاطعانه میگویند که این کتاب مدتها پس از حزقیال یعنی در قرن سوم قبل از میلاد نگاشته شده است. (23) این دیدگاه با نظریهای که از تلمود نقل شد به لحاظ زمانی همخوانی دارد.
ب) کتابهای انبیای دوازدهگانه
دوازده کتاب کوچک در دنبالهی بخش انبیای متأخر آمده است که انبیای دوازدهگانه یا انبیای کوچک خوانده میشود. این کتابها عبارتاند از:
1. کتاب هوشع نبی
در ابتدای کتاب هوشع آمده است: «در دوران سلطنت عزیا، یوتام، آحار و حزقیا، پادشاهان یهودا و یَرُبعام پسر یوآش، پادشاه اسرائیل، این پیامها از طرف خداوند به هوشع پسر بَئیری رسید». این مطلب نویسندهی کتاب و زمان آن را مشخص میکند. طبق این مطلب این ماجرا مربوط به قبل از 722 ق. م. و سقوط حکومت شمالی بوده است. گفته میشود هوشع در قرن هشتم قبل از میلاد در حکومت شمالی و در زمان حکومت یربعام دوم میزیسته است. (24)
محتوای کتاب قدری سؤالبرانگیز بوده و بحثهای زیادی را در پی داشته است. این کتاب، که بزرگترین کتاب از مجموعهی انبیای دوازدهگانه به شمار میرود، مشتمل بر 14 باب است. سه باب نخست آن به زندگی هوشع و خانواده او اختصاص دارد. یازده باب بعدی دربارهی قوم اسرائیل، گناهان آنان و داوری و مجازات خداوند است. در سه باب نخست خداوند به هوشع دستور میدهد که با زنی بدکاره ازدواج کند. او با این زن ازدواج میکند و صاحب فرزندانی میشود. اعمال این زن باعث جدایی هوشع میشود، ولی باز خداوند دستور میدهد که به او بپیوندد. در بابهای بعد سخن از قوم است، اما گویا آنچه برای هوشع با همسرش پیش آمده، بین خدا و قوم اسرائیل در جریان است. همان رابطهای که بین هوشع و همسر خطاکارش میگذرد، بین خدا و اسرائیل خطاکار هم در جریان است و همانطور که هوشع باید با همسر خطاکارش بسازد و او را تحمل کند، خداوند قوم اسرائیل را با همه خطاکاریها و گناهانشان رها نمیکند. (25)
اما اساسیترین مشکل محتوای این کتاب، دستوری است که خداوند به هوشع میدهد. براساس فقه تورات آیا هوشع میتواند با یک زن بدکاره ازدواج کند و آیا حکم این زن با توجه به خطاهای بعد از ازدواج چیست؟ ظاهراً دستورهای خدا با شریعت توراتی سازگار نیست. عالمان یهود بحثهای بسیار زیادی را دربارهی کتاب تلمود مطرح کردهاند و مطالب سه باب نخست این کتاب عرصهی تفسیرها و نظریهپردازیهای مختلفی گردیده است. (26)
برخی سه تفسیر مهم در این باره مطرح کردهاند: 1) تمام این ماجرا رؤیاست و هرگز در خارج محقق نشده است. 2) این داستان یک حادثه تاریخی نیست، بلکه نبی با زبان رمز سخن میگوید، چرا که بنا بر تورات ازدواج یک کاهن با زن زانیه جایز نیست تا چه رسد به یک پیامبر. 3) این امور در خارج محقق شده و امر خاص الهی مجوز چنین عملی بوده است؛ خدا میخواسته به این طریق درسی به انسان بدهد. یا اینکه واقع شده ولی هوشع در هنگام ازدواج نمیدانسته که همسرش خطاکار است یا اینکه بعد از ازدواج او خطاکار گردیده است. (27)
سنت، نگارش این کتاب را به هوشع نبی نسبت میدهد. اما برخی معتقدند که قسمتهایی از این کتاب به دست فرد دیگری و در زمانهای بعد نوشته شده است؛ یعنی زمان تدوین نهایی کتاب دورههای بعد بوده است. (28) کتاب تلمود نگارش این کتاب را به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد. (29) بنابراین، این کتاب قرنها پس از هوشع نوشته شده است و با توجه به محتوای آن باید گفت مناسبترین نظر برای تاریخ نگارش آن همین گفتهی اخیر میباشد.
2. کتاب یوئیل نبی
کتاب کوچک یوئیل نبی که تنها مشتمل بر سه باب (و در نسخهی یهودی چهارباب) است، در رابطه با اهالی کشور یهودا، خطاهای آنان، مجازات خداوند و دستور به توبه است. در باب دوم این کتاب دربارهی آینده خوب قوم نیز پیشگویی شده است. باب سوم دربارهی اقوام بیگانه و پیشگویی عاقبت بد آنان است. در باب اول هجوم ملخها به مزارع یهودا پیشگویی شده که گفته میشود رمز و کنایه است و در واقع هجوم دشمنان را پیشگویی کرده است.
در ابتدای این کتاب آمده است: «این پیام از جانب خداوند به یوئیل پسر فتوئیل رسید». کتاب تلمود نگارش این کتاب را به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد (30) و بنابراین تاریخ نگارش آن را پس از اسارت بابلی میداند. دربارهی نویسنده کتاب و مکان و زمان زندگی او و نیز زمان و مکان زندگی بوئیل نبی بین نقادان جدید اختلافات زیادی بوده است. (31) همچنین دربارهی زمان نگارش این کتاب اختلاف وجود دارد و اینکه عده زیادی بر آناند که این کتاب مدتها پس از تبعید بابلی نوشته شده است و برخی نگارش آن را حدود سال 300 ق. م. میدانند. (32)
3. کتاب عاموس نبی
آنگونه که از ابتدای این کتاب برمیآید، عاموس نبی در قرن هشتم قبل از میلاد میزیسته است. او چوپانی بود که در زمان عزّیا، پادشاه یهودا، و یربعام (پسر یوآش)، پادشاه اسرائیل، خدا در رؤیا این پیام را دربارهی آینده اسرائیل به او داد. این کتاب را میتوان به لحاظ محتوایی به سه بخش تقسیم کرد: 1) پیشگویی بر ضد اقوام و ملل دیگر (1: 2-2: 3) که ابتدا خطاهای این اقوام را گوشزد و سپس مجازات آنها را پیشگویی میکند. 2) پیشگویی بر ضد قوم اسرائیل (2: 4-6: 14). در این قسمت نیز گناهان اسرائیل بیان و مجازات آنان پیشگویی شده است. در ضمن قوم اسرائیل به توبه دعوت شدهاند. 3) چند رؤیا دربارهی قوم اسرائیل که در بین آن ماجرایی که برای خود عاموس پیش آمده بیان شده است (بابهای 7 تا 9)؛ همچنین چند رؤیا دربارهی مجازات قوم آمده و در پایان از آیندهای خوب برای قوم پیشگویی شده است. در این میان گرفتاریای که برخی از افراد حکومت برای عاموس پیش آوردهاند، بیان شده است. (33)
دربارهی تاریخ نگارش و نویسنده این کتاب برخی بر آناند که این کتاب را عاموس نبی در حدود سال 760 ق. م. نوشته است. (34) در تلمود نگارش این کتاب به اعضای انجمن کبیر نسبت داده شده (35)، بنابراین مربوط به بعد از اسارت بابلی است. اما نقادان جدید میگویند قسمتهایی از این کتاب میتواند از آن عاموس نبی باشد، اما قسمتهای دیگر را افراد دیگری در زمانهای متأخر یعنی بین سالهای 500 و 200 پیش از میلاد نوشتهاند. (36)
4. کتاب عوبَدیای نبی
کتاب عوبَدیای نبی کوچکترین کتاب عهد قدیم است که تنها 21 آیه دارد. این کتابچه، آیندهی قوم ادوم، مجازات آنان و دلیل آن (1-16) و پیروزی قوم اسرائیل بر ادوم (17-21) را پیشگویی کرده است. (37)
دربارهی عوبدیای نبی اطلاعی در دست نیست و به همین دلیل احتمال میدهند چون عوبدیا در زبان عبری به معنای «عبد یهوه» است، پس عنوانی است که بر هر پیامبری میتواند صدق کند. (38) در حالی که در کتاب تلمود نگارش این کتاب به اعضای انجمن کبیر نسبت داده شده، (39) برخی ترجیح این قول را به دانشمندان نسبت دادهاند که این کتاب را شخصی به نام عوبدیا پیش از تبعید بابلی نوشته است. (40) با این حال بسیاری با توجه به شواهدی از درون خود کتاب قاطعانه تاریخ نگارش آن را پس از اسارت بابلی میدانند. (41) همچنین برخی معتقدند که این کتاب کوچک را دو یا چند نفر پس از اسارت بابلی و در زمانهای مختلف نوشتهاند. (42)
5. کتاب یونس نبی
کتاب کوچک یونس نبی به لحاظ محتوایی عجیب و در میان کتابهای عهد قدیم از جهتی منحصر به فرد است. یونس یکی از انبیای بنیاسرائیل است که از او در دیگر قسمتهای عهد قدیم نام برده شده است (دوم پادشاهان، 14: 25). عیب بودن محتوای این کتاب بیش از هر چیز در مورد شخصیتی است که از یونس ارائه میدهد. خداوند به یونس نبی دستور میدهد که به شهر بزرگ نینوا (پایتخت حکومت آشور در بینالنهرین) برود و گناهانشان را به آنان گوشزد کند و به آنان خبر دهد که به زودی به سبب گناهانشان نابود خواهند شد. اما یونس از این فرمان خداوند اطاعت نمیکند، گویا نمیخواهد مردم نینوا که دشمن قوم اسرائیل بودند هدایت شوند. یونس میخواهد از دست خداوند فرار کند. پس به کشتی سوار میشود و در کشتی حوادثی پیش میآید که به دریا افکنده میشود و یک ماهی بزرگ او را میبلعد و سه روز در شکم ماهی میماند. پس به درگاه خداوند دعا میکند و خداوند او را نجات میدهد. پس بار دیگر خداوند به او دستور میدهد که به نینوا برود. او چنین میکند و مردم نینوا در اثر مواعظ او و ترس از بلا توبه میکنند و از اعمال خود دست برمیدارند. خدا بر ایشان ترحم میکند و بلایی را که وعده داده بود بر ایشان نازل نمیکند. اما یونس خشمگین میشود و منتظر نزول بلا بر قوم است و به خداوند اعتراض میکند. خداوند رحمت واسعهی خود را به یونس گوشزد میکند و میگوید: «آیا دل من برای شهر بزرگ نینوا نسوزد که در آن بیش از صد و بیست هزار بچه معصوم و بیگناه و نیز حیوانات بسیار وجود دارد».
یونس نبی از اطاعت خدا سر باز میزند. او نمیداند که نمیتوان از قدرت خداوند فرار کرد. او از هدایت شدن مردم و نجات آنان غمگین است؛ گویا تنها قوم اسرائیل باید هدایت شوند و نجات یابند. او حتی پس از توبه و بازگشت مردم نینوا منتظر نزول بلا بر آنان است و از بلایی که خداوند برای خودش فرستاده بود درس عبرت نگرفته است. چنین اموری از عجایب این کتاب کوچک است.
اما نکتهی جالب توجه و مثبت کتاب این است که نشان میدهد همهی انسانها در مقابل خداوند یکساناند و هیچ تفاوتی با هم ندارند و هر کس به سوی خدا باز گردد و توبه کند رحمت الهی شامل حالش میشود، چه اسرائیلی باشد و چه از اقوام دیگر.
در سنت، حوادث این کتاب، تاریخی تلقی شده و نویسندهی آن را همان یونس نبی که در قرن هشتم پیش از میلاد میزیسته است، به حساب آوردهاند. اما نقادان جدید کتاب مقدس هم تاریخی بودن حوادث این کتاب را رد کردهاند و هم انتساب آن به یونس را. آنان تاریخ نگارش این کتاب را قرن پنجم یا چهارم پیش از میلاد میدانند (43) و میگویند که مدتها پس از یونس شخص دیگری پیام دینی خود را در قالب یک داستان بیان کرده و قهرمان داستان خود را یونس نبی قرار داده است. (44) گفته میشود که مفسران در این اجماع دارند که کتاب بعد از اسارت بابلی و در زمانی نوشته شده که قوم اسرائیل در پی این بوده است که خود را از اقوام دیگر دور نگه دارد. اما نویسندهی کتاب که این عمل را به صلاح قوم نمیدید، خواهان این بود که قوم دوراندیشی و وسعت نظر بیشتری داشته باشد. (45) کتاب تلمود نگارش این کتاب را نیز به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد (46) و بنابراین تاریخ نگارش آن را مدتها پس از اسارت بابلی میداند.
6. کتاب میکاه نبی
از جملهی اول این کتاب بر میآید که خداوند محتوای آن را به صورت پیامی به یک روستانشینی از کشور یهودا به نام میکاه نبی که در قرن هشتم قبل از میلاد میزیسته، داده است. در این کتاب مجازات دو کشور اسرائیل و یهودا و قوم اسرائیل پیشگویی شده است. گناهانی که قوم اسرائیل و رهبران آنها مرتکب میشوند به آنها گوشزد شده و وعدهی بازگشت قوم به وطن و رهایی آنان در این کتاب آمده است. موضوع دیگر بسیار برجستهی این کتاب پیشگویی آمدن مسیح و حوادث آخرالزمان است. (47)
گفته میشود میکاه معاصر اشعیای نبی بوده و از اینکه برخی مطالب هم در کتاب میکاه و هم در کتاب اشعیا آمده، استنباط شده که یکی از دیگری استفاده کرده است یا به احتمال قویتر هر دو از منابع سومی استفاده کردهاند. نمونهی آن میکاه، 4: 1-4 است که عیناً در اشعیا، 2: 2-5 آمده است. (48)
اگر چنانچه سنت میگوید میکاه نویسنده این کتاب باشد پس باید در قرن هشتم پیش از میلاد نوشته شده باشد. اما برخی بر آناند که از مطالب خود کتاب برمیآید که بعد از اسارت بابلی و حتی بعد از بازسازی معبد نوشته شده است. (49) این زمان با آنچه در تلمود دربارهی تاریخ نگارش این کتاب آمده است جور در میآید و آن اینکه این کتاب را نیز اعضای انجمن کبیر نوشتهاند. (50)
7. کتاب ناحوم نبی
از ابتدای این کتاب بر میآید که خدا در رؤیایی مطالب آن را به ناحوم نبی داده است. ناحوم نبی فردی ناشناخته است و کتاب مقدس هیچ اطلاعاتی دربارهی او نمیدهد. مطالب این کتاب دربارهی شهر نینوا پایتخت حکومت آشور است. این کتاب انتقام خدا از اهالی این شهر و سقوط و نابودی آن را پیشگویی میکند. برخی معتقدند هر چند این کتاب حادثهای را که در تاریخ رخ داده پیشگویی کرده است، اما نویسنده میخواهد ماجرای آن را به عنوان نماد مبارزهی خدا با شرّ ارائه دهد. (51)
ماجراهای این کتاب مربوط به قبل از سقوط شهر نینوا به وسیله حکومت بابل است و برخی بر آناند که از مطالب کتاب برمیآید که بین سالهای 664 و 612 ق. م. یعنی سال سقوط نینوا نوشته شده است. (52) البته این تاریخ با آنچه در تلمود آمده، مبنی بر اینکه این کتاب را به همراه سایر کتابهای انبیای دوازدهگانه اعضای انجمن کبیر نوشتهاند، جور در نمیآید و طبق این بیان زمان نگارش آن مدتها پس از اسارت بابلی بوده است. (53)
8. کتاب حبقوق نبی
این کتاب کوچک را که تنها سه باب دارد از نظر محتوایی میتوان به دو بخش تقسیم کرد. در دو باب اول، حَبَقُّوق نبی دو سؤال از خداوند میکند و یا به تعبیر دقیقتر، دو شکایت نامه را مطرح مینماید و خداوند پاسخ آنها را میدهد. در شکایت نامهی اول او از فساد و گناهکاری قوم اسرائیل مینالد و از خدا میپرسد که تا کی باید فساد و ظلم ما را احاطه کرده باشد. در پاسخ خداوند قدرت گرفتن بابلیها و هجوم آنها را مطرح میکند. در شکایت نامهی دوم حبقوق از خدا میپرسد که آیا تو اجازه میدهی که بابلیها ما را نابود سازند؟ و خداوند پاسخ میدهد که بابلیها سرانجام نابود خواهند شد. اما در بخش دوم، یعنی باب سوم این کتاب دعا و مناجاتی از حبقوق آمده که مضمون آن، سپاسگزاری از اخبار و اموری است که خداوند به او وعده داده است. عدهی زیادی باب سوم این کتاب را مشابه با سرودهای مزامیر دانستهاند. (54)
در ابتدای این کتاب آمده است که خدا این پیغام را در رؤیا به حبقوق نبی داد؛ اما مجموعهی عهد قدیم هیچ اطلاعی درباره حبقوق نمیدهد. از این رو دربارهی اینکه حتی این اسم به چه معناست و آیا نامی واقعی است یا معنای آن مدنظر است و اینکه او چه کسی بوده، بحثهایی صورت گرفته است.
تنها اطلاعی که از این شخص در دست است از خود این کتاب به دست آمده و آن اینکه او در اواخر قرن هفتم میزیسته است. (55) گفته میشود اکثر شارحان بر آناند که حبقوق کتاب خود را در زمان «یهو یاقیم»، پادشاه یهود (609-597 ق. م.) نوشته است. (56) البته دربارهی تاریخ نگارش و نویسندهی آن در کتاب تلمود سخن دیگری آمده است و نگارش آن به اعضای انجمن کبیر نسبت داده شده (57)؛ پس تاریخ نگارش این کتاب پس از اسارت بابلی بوده است.
9.کتاب صَفَنیای نبی
کتاب کوچک سه بابی صفنیای نبی را به لحاظ محتوایی میتوان به چهار بخش تقسیم کرد. در شمارهی نخست از باب اول آمده است که محتوای این کتاب پیامی است که در زمان یوشیّا، پادشاه یهودا، به صفنیا داده شد. در دنبالهی باب اول سخن از داوری خداوند و مجازات گناهکاران است. گناهان بنیاسرائیل به ویژه بتپرستی آنان و پرستش خدایان بیگانه گوشزد شده و به آنان خبر داده شده که روز مجازات نزدیک است. در بخش بعد نابودی اقوام مجاور پیشگویی شده است. در باب سوم و آخرین بخش ابتدا گناهان اهالی اورشلیم و رهبران آنها و اینکه انبیای آنها دروغگو هستند و کاهنان احکام خدا را به نفع خود تحریف میکنند، گوشزد شده است. در پایان نابودی دشمنان اسرائیل و آمدن روزهای خوش آن وعده داده شده است. (58) جملهی آغازین این کتاب اطلاعاتی درباره شخص صفنیا و زمان دریافت پیام میدهد. این پیام در زمان یوشیّا (640-608 ق. م.) به صفنیا داده شده است. اما از محتوای کتاب برمیآید که مربوط به قبل از اصلاحات یوشیّا و مبارزهی او با بتپرستی در سال 621 ق. م. بوده است، زیرا این کتاب مربوط به زمانی است که بتپرستی رواج داشته است. (59) برخی احتمال دادهاند این کتاب را صفنیای نبی در سال 626 ق. م. نوشته است. (60) البته این تاریخ با آنچه در تلمود دربارهی تاریخ نگارش این کتاب و سایر کتابهای انبیای دوازدهگانه آمده است سازگاری ندارد، زیرا همانطور که اشاره شد این کتاب نگارش کتابهای انبیای دوازدهگانه را به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد و بنابراین تاریخ نگارش آن به پس از اسارت بابلی مربوط میشود. (61)
10. کتاب حَجَّی نبی
این کتاب کوچک که تنها مشتمل بر دو باب است، دربارهی زمانی است که قوم از اسارت بابلی بازگشته و به بازسازی خانه خدا مشغول شده است. این کتاب شامل چندین پیام از سوی خداوند به مردم و سران یهود است که حَجَّی نبی، آن را در فواصل خاصی که تاریخش در خود کتاب درج گردیده، ابلاغ کرده است. در پیام اول خداوند نارضایتی خود را از اینکه مردم، بازسازی خانهی خدا را رها کرده و به امور شخصی خود پرداختهاند اعلام میکند و به آنها میگوید مجازات این عمل خشکسالی است که همهی محصولات آنان را از بین میبرد. پس مردم بازسازی خانه خدا را شروع میکنند. در پیامی دیگر خداوند به مردم دربارهی بازسازی خانه دلگرمی میدهد و آیندهی خوب آن را بیان میکند. در چند پیام بعدی خداوند کاهنان را میآزماید و به آنها اخطار میدهد و همچنین وعدهی برکت به مردم میدهد. در آخرین پیام نیز نابودی دشمنان را وعده میکند. (62)
دربارهی زندگی حجّی نبی اطلاعات زیادی در دست نیست؛ اما در دیگر قسمتهای عهد قدیم نام او آمده است. در سنت آمده است که او در بابل در اسارت متولد شد و پس از بازگشت در همان تاریخی که در خود کتاب آمده است این کتاب را نوشت. (63) اما برخی معتقدند اینکه در کتاب نام او آمده است دلالت بر این ندارد که نویسندهی کتاب هم خود او بوده باشد و ممکن است کتاب را بعداً شخص دیگری نوشته باشد. (64) این سخن با گفته تلمود که این کتاب را به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد مطابقت دارد. (65)
11. کتاب زکریای نبی
کتاب زکریای نبی مشتمل بر رؤیاهای متعددی است که تاریخ دقیق آنها در خود کتاب آمده است.
هشت باب نخست کتاب به رؤیاهایی پرداخته است که به زمان خود زکریا مربوط میشود. اما شش باب آخر کتاب متفاوت است و به پیشگویی دربارهی مسیح و آخرالزمان اختصاص دارد. در رؤیاهای بخش نخست گناهان مردم گوشزد و نتیجهی نافرمانی بیان شده است. همچنین امید و وعده برکت در این بخش آمده است. در بخش دوم مجازات اقوام مجاور، آمدن مسیحا و نجات بنیاسرائیل پیشگویی شده است. (66)
در ابتدای کتاب آمده است که این پیام در سال دوم سلطنت داریوش به زکریا داده شد، بنابراین ماجرای کتاب به سال 52 ق. م. برمیگردد.
گفته میشود زکریا در اسارت بابلی بوده و پس از اسارت به وطن بازگشته است. (67) سنت، نویسنده این کتاب را همان زکریای نبی میداند، در حالی که نقادان جدید هشت باب نخست کتاب را نوشتهی زکریا میدانند و شش باب دیگر آن را به فردی ناشناخته و زمانی متأخرتر نسبت میدهند. (68) برخی زمان تکمیل نهایی کتاب را مربوط به مدتها پس از تبعید بابلی میدانند (69) و این زمان با سخن تلمود که آن را به اعضای انجمن کبیر نسبت میدهد همخوانی دارد. (70)
12. کتاب ملاکی نبی
کتاب ملاکی نبی درباره دورهای است که خانهی خدا بازسازی شده است. خداوند در پیامی از سستی مردم و کاهنان در رابطه با امور دینی خود شکایت و کاهنان را سرزنش میکند و به آنان میگوید خداوند را نمیتوانید فریب دهید. این کتاب فرا رسیدن روز داوری را گوشزد میکند و مردم را به توبه فرا میخواند. همچنین آمدن مسیح نیز در این کتاب پیشگویی شده است.
گفته میشود کلمهی «ملاکی» در زبان عبری به معنای «پیامآور من» است و به همین دلیل این پرسش وجود دارد که آیا کلمهی ملاکی نام فردی خاص بوده یا یک عنوان کلی است. از این رو عالمان یهود در تلمود گفتهاند مقصود از ملاکی همان عزرای کاهن بوده و او این کتاب را نوشته است. (71) گفته میشود در نسخه سبعینیه و دیگر نسخهها کلمهی ملاکی نام خاصی نیست و به همین دلیل بیشتر محققان این کلمه را اسم شخص خاصی نمیدانند. (72) با این حال برخی رأی غالب را این دانستهاند که این کلمه نام شخص خاصی است که نزدیک آمدن مسیح میزیسته است. (73)
برخی از محققان بر آناند که این کتاب را همراه با بخش دوم کتاب زکریا یک نفر نگاشته است، (74) اما بیشتر محققان میگویند اساساً خود این کتاب را یک نفر ننوشته، چرا که قسمتهای مختلف آن با هم ناسازگار است. (75)
مطابق سنت یهودی با این کتاب وحی پایان یافته است. (76)
پینوشتها:
1. The Jewish Religion: A Companion, p. 50.
2. Who’s Who in the Old Testament, P. 149.
3. المدخل الی العهد القدیم، ص 347.
4. هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 70-71؛ قاموس الکتاب المقدس، ص 82-83.
5. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 102.
6. قاموس الکتاب المقدس، ص 83-85.
7. The Oxford Companion to the Bible, p. 327; Oxford Dictionary of the Bible, p. 188.
8. The Oxford Companion to the Bible, P. 328.
9. The Jewish Religion: A Companion, p. 281; Harper’s Bible Dictionary, p. 457.
10. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 112؛ Oxford Dictionary of the Bible, p. 197.
11. المدخل الی العهد القدیم، ص 398؛ گنجینهای از تلمود، ص 161.
12. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 112.
13. The New International Dictionary of the Bible, p. 508.
14. همان، ص 117.
15. Harper’s Bible Dictionary, p. 294.
16. همان؛ Oxford Dictionary of the Bible, p. 130.
17. قاموس کتاب مقدس، ص 322.
18. The Jewish Religion: A Companion, P. 159.
19. المدخل الی العهد القدیم، ص 446.
20. گنجینهای از تلمود، ص 161؛ Loc. cit.
21. Loc. cit, p. 159.
22. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 117.
23. المدخل الی العهد القدیم، ص 446.
24. The New International Dictionary of the Bible, p. 451.
25. قاموس الکتاب المقدس، ص 1005؛ The Oxford Companion to the Bible, p. 290.
26. The Jewish Religion: A Companion, p. 252.
27. همان جا.
28. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس؛ ص 123؛ Oxford Dictionary of the Bible, p. 177.
29. گنجینهای از تلمود، ص 161.
30. همان، ص 161.
31. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 123؛ The Jewish Religion: A Companion, p. 286.
32. المدخل الی العهد القدیم، ص 508؛ Oxford Concise Companion to the Jewish Religion, p. 112, Ibid, p. 286.
33. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 125-126؛ Oxford Dictionary of the Bible, p. 14.
34. همان، ص 127.
35. گنجینهای از تلمود، ص 161.
36. المدخل الی العهد القدیم، ص 522؛ The Oxford Companion to the Bible, p. 25.
37. The Jewish Religion: A Companion, p. 368.
38. سعید، المدخل الی الی الکتاب المقدس.
39. گنجینهای از تلمود، ص 161.
40. المدخل الی العهد القدیم، ص 532.
41. همان جا؛ سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 127.
42. المدخل الی العهد القدیم، ص 532؛ Who’s Who in the Bible, pp. 365-366.
43. قاموس الکتاب المقدس، ص 127.
44. The Jewish Religion: A Companion, p. 287.
45. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 128.
46. گنجینهای از تلمود، ص 161.
47. قاموس کتاب مقدس، ص 861.
48. Ibid., p. 345.
49. الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 2، ص 400؛ Harper’s Bible Dictionary, p. 633.
50. گنجینهای از تلمود، ص 161.
51. The Oxford Companion to the Bible, p. 454.
52. قاموس الکتاب المقدس، ص 945، الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج 2، ص 412؛ سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 132.
53. گنجینهای از تلمود، ص 161.
54. The Jewish Religion: A Companion, p. 205; Harper’s Bible Dictionary, p. 364.
55. The Jewish Religion: A Companion, p. 205.
56. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 132.
57. Harper’s Bible Dictionary, p. 1160.
58. گنجینهای از تلمود، ص 161.
59. The Jewish Religion: A Companion, p. 623.
60. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 134.
61. گنجینهای از تلمود، ص 161.
62. Harper’s Bible Dictionary, p. 366.
63. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 135.
64. The Jewish Religion: A Companion, p. 209.
65. گنجینهای از تلمود؛ ص 161.
66. Harper’s Bible Dictionary, p. 1160; The Jewish Religion: A Companion, p. 622.
67. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 136.
68. المدخل الی العهد القدیم، ص 592؛ The Jewish Religion: A Companion, p. 629.
69. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 138.
70. گنجینهای از تلمود، ص 592.
71. Ibid., p. 332.
72. Harper’s Bible Dictionary, p. 597.
73. المدخل الی العهد القدیم، ص 609.
74. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، 139.
75. المدخل الی العهد القدیم، ص 610.
76. The Jewish Religion: A Companion, p. 332.
منبع مقاله :
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1396)، بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی – مسیحی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، پژوهشکدهی تحقیق و توسعهی علوم انسانی، چاپ اول.